محمدی بدر, نرگس, مهدی زاده, هاشم. (1395). تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی. فنون ادبی, 8(2), 179-190. doi: 10.22108/liar.2016.20575
نرگس محمدی بدر; هاشم مهدی زاده. "تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی". فنون ادبی, 8, 2, 1395, 179-190. doi: 10.22108/liar.2016.20575
محمدی بدر, نرگس, مهدی زاده, هاشم. (1395). 'تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی', فنون ادبی, 8(2), pp. 179-190. doi: 10.22108/liar.2016.20575
محمدی بدر, نرگس, مهدی زاده, هاشم. تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی. فنون ادبی, 1395; 8(2): 179-190. doi: 10.22108/liar.2016.20575
تأملی در تحول مناظره از درخت آسوریک تا اشعار نیمایی
1استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
در مقالۀ حاضر، نوع ادبی مناظره، از ابتدای شکلگیری تا روزگار نیما، بررسی و علل تکامل و توسعۀ آن تحلیل و تببین شده است. مناظره نوعی بیان هنرمندانه است که به طور غیرمستقیم، خواننده را به خود جلب میکند و قوۀ سنجش و تفکر او را به چالش میکشد. در این نوع بیان، از مقابله و مقایسۀ دو عنصر متفاوت و گاه متضاد، و کشمکشهای میان آنها برای رسیدن به مقصود استفاده میشود. این نوع ادبی در ابتدا به صورت گفتوگوهای ساده و تمثیل مرسوم بوده، سپس تبدیل به یک فرم خاص و ژانر ادبی شده است. از قرن ششم، به منظور اثبات نظریههای فلسفی، نتایج اخلاقی یا هنرنمایی در عرصۀ شعر به اوج میرسد. سپس در هر دورهای بنا بر اقتضای زمان، موضوع و محتوا متفاوت میشود. عنصری و اسدی برای مدح حکام، نظامی گنجوی برای بیان مقاصد رمانتیک، سنایی و مولوی برای تبین مفاهیم عرفانی و اخلاقی و در دورۀ معاصر، پروین اعتصامی برای بیان مسائل انتقادی از مناظره سود بردهاند. در واقع، این نیاز جامعه و ادباست که در هر دوره حرکت تکاملی و افتوخیزهای مناظره را روشن میکند. قدیمیترین مناظرۀ موجود «درخت آسوریک» در زبان پهلوی اشکانی است که در آن درخت و بز طی مباحثه به برشمردن فواید خود میپردازند و این مبارزه به پیروزی بز بر درخت میانجامد. در ادب نیمایی نیز پیروی از الگوی کهن مناظره مشاهده میشود، با این تفاوت که دیدگاههای ادبا در قالب و محتوا با شعرای پیشین در انتخاب مضمون بسیار فرق دارد.
Reflections on the Evolution of the Debate: From Drakht-i Asurig to Nima Poems
نویسندگان [English]
Narges Mohammadi badr1؛ Hashem Mehdizadeh2
1Associate Professor of Persian Language and Literature, University of Payam Noor, Tehran,Iran
2M.A. Graduate of Persian Language and Literature, University of Payam Noor, Tehran, Iran
چکیده [English]
Debate is a poetry or prose in which two things or two people are opposite and discuss the issue with each other until finally one of them overcomes the other. In this genre, the purpose of the writer or poet from this mutuality is proofing a philosophical or moral conclusion or showing his or her art of poetry.
In this genre, the main character is human being, animals, other objects or abstract concepts. To compose debate usually the template of odes, sonnets and couplets are used.
The base of this kind of literary goes to the time of Plato and Aristotle and the history of it can be divided into before and after Islam. The reasons behind its evolutions and regressions can be studied over the historical periods.
Debate before Islam: This method was common in Iranian culture and literature.
It seems that the Iranians have adapted this genre which has the characteristics of oral literature from Mesopotamia in ancient periods. One example can be seen in Akkadian, Sumerian texts.
The oldest debate in Iranian culture is the one of Drakht-i Asurig2 in Parthian Pahlavi language in which tree and goat arise to debate and controversy in order to count their advantages and conquered the other side. Finally, this struggle leads to the victory of goat against the tree.
Debate after Islam: In Islamic era, debate was more widespread among poets of Azerbaijan and Iraq. Although Hakim Ferdowsi for composing his unique stories has used different species such as dialogue, monologue, praying, brag, lamentation and the debate. But the Unsuri has used this way of expression, to allegory for expressing and proving his theory. Among available Conversations, the debate between "Raven and the Hawk" can be pointed.
A.fter the advent of Islam poets such as Ferdowsi, Unsury, Asadi Tusi, Nizami Ganjavi, Dehlavī, Sanai and Attar, Saadi, Rumi, Hafiz, Jami, etc. have paid attention to this genre.
After the time of Asadi, many debates of self-description have grown up. In this type of debate each side tries to show his merits to another. At the end of the debate none of the parties are able to defeat each other, so both sides go to the judge and referee ruled that both of them have benefits and peace is better for them.
Most of royal poets and writers have taken advantage of this way to entertain the King and Prince. That's why in many of these debates, the king or minister is the judge of debate which is written for him.
Also In contemporary literature many examples of debates are detectable as a means to promote education and moral ideas. Among them, Bahar and Parvin can be noted as able poets in this field.
Bahar's Specific initiatives in finding the examples of the debate, demonstrates his power, talent and ability in this way. Parvin's attention is directed to methods of Bahar- like other forms of her poetry.
His beautiful and informative debates from language of objects, birds and elements of nature, are so strong that most parts of them are used in her Masnavis.
Following the old pattern of debate continued by poets in modern poetry.
Mohammad Reza Shafiee Kadkani is one of those poets who has pictured inside and outside of the society of Iranian by debate genre.
As a founder of the new era in modern Persian poetry, Nima has paid attention to this method in poems such as the Morgh-e -Amen and Rang-parideh.
Debate has also considered in prose. A large part of our prose debates has been made with regard to social conditions. Obviously the social conditions of dialogue are directly linked with the political system. Saadi's conflict with the pretender represents the pinnacle of the intellectual system.
Among Persian debates which are written in prose, parts of the book Hamidi's Maghamat or debate of "SHatranj va Nard1" by Sarrafe Khwarizmi, which are written in musical prose can be pointed.
The debate in "Anasur2" from Khand mir that was written in simple prose and easy is another example.
Debates in either poetry or prose including diverse subjects, among them the main issues are: philosophical debates, mystical debates, debates with religious topic, the debates with critical issues, the philosophical and ethical debates, and finally scientific debates.
But the debates also have different types of personalities and parties. are There are usually two opposing elements and characters in debates. These characters must be typical, so they can be classified into the following types: Debate between persons, debate between animals and birds, debate between inanimate objects, debate between concepts and topics.
In general, debate is the manner that the world's great literary figures were not oblivious about it and each of them has done something about this format.
The reason is that in pattern of dialogue, words logic and perception of audiences grows up.
1 Chess and Backgammon
2 Elemnts
کلیدواژهها [English]
Debate, Persian Literature, Tree Svryk language, the poetry
اصل مقاله
1. مقدمه
مناظره[1] در ادبیات همۀ ملتهای جهان مورد توجه بوده است. در ادبیات غرب قدمت آن به دو اثر مشهور آریستوفانس[2]، شاعر یونانی (385-450 ق.م) «غوکها» و«ابرها» میرسد که اولی مناظرهای است بین دو شاعر و دومی مناظره میان دو مفهوم حق و ناحق است که در برابر هم قرار میگیرند. ویرژیل[3] (70-19ق.م) شاعر رومی، نیز نمونههایی از مناظره از خود به جا گذاشته است. با وجود این، اوج این نوع شعر را در اروپای قرن دوازده و سیزدهم میلادی میدانند.
در ادبیات عرب به مناظره کمتر برمیخوریم، اما نمونههایی از مناظره منثور در مقامات حریری تألیف قاسمبن علی حریری وجود دارد و همچنین مناظرهای به نام «السیف والقلم» از ابنالوردی. ایرانیان نیز از گذشتههای دور به مناظره توجه داشتهاند. با ورود اسلام به ایران این نوع ادبی گسترش چشمگیری داشته است. هرچند با توجه به اوضاع سیاسی اجتماعی هر دوره نحوۀ نگرش به آن متفاوت بوده است.
مناظره از نظر ماهیت، از فروع ادب حماسی به شمار میرود (شمیسا، 23:1386). به نظر میرسد، نمیتوان از نظر معنی آن را به کلی از ادب تعلیمی و از نظر صورت از ادب دراماتیک و نمایشی متمایز کرد، بهویژه آنکه استفاده از این نوع ادبی برای تعلیم اهداف اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و سیاسی مرسوم بوده که شاعران و نویسندگان فراوانی از این ژانر برای بیان اهداف یادشده سود جستهاند.
2. پیشینۀ پژوهش
در این باره، تحقیقاتی در سالهای اخیر صورت گرفته است؛ ازجمله، تحقیقی با عنوان «جایگاه فن مناظره در شاهنامۀ فردوسی» توسط غلامعلی فلاح قهرودی، که در این اثر دو مناظرۀ «مانی و موبد» و «موبد و مزدک» شاهنامه بررسی و تحلیل شده است و در پایان به این نتیجه رسیدهاند که مناظرات شاهنامه همان گفتوگوهای بسته و معدودی هستند که عموماً میان اهل علم و متکلمان، در مورد مسائل اعتقادی و غیراعتقادی، جهت اثبات نظر خود در مورد حکمی از احکام و روشن کردن حق و صواب درمیگرفته است و با مناظرات اسدی، که در تغزل و تشبیب قصاید مدحی به کار رفته، کاملاً متفاوت است (فلاح، 155:1387). تحقیق دیگر با عنوان «مناظرۀ عقل، علم و حلم و دولت» از مؤلفی ناشناخته، به نصراله پورجوادی، تعلق دارد. در این اثر میخوانیم: «مناظرات زبان حالی در ادبیات پارسی در زمرۀ انواع ادبی، غالباً مربوط به دربارها بوده است» (پورجوادی، 1384: 23).
البته تعدادی مقاله نیز دربارۀ مناظره نگارش یافته و مناظرهها را به صورت تطبیقی بررسی کرده است. اما مستندات نشان داد که تاکنون تحقیقی دربارۀ سیر مناظرهها در ادب فارسی انجام نگرفته است.
3. روش تحقیق
این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی سیر تکاملی «مناظره» در زبان فارسی، در قرون مختلف، با ذکر نمونههایی چند از متون میپردازد.
4. سؤالات پژوهش
پرسشهایی که در این پژوهش بدان پاسخ داده میشود عبارت است از اینکه فلسفۀ پیدایش مناظره ریشه در چه امری دارد؟ آیا مناظرهنویسی و نوع نگاه ادبا به آن قبل اسلام و بعد از آن یکسان بوده است؟ میزان توجه ادبا به مناظره در چه دورهای بیشتر است؟
5. تعریف مناظره
مناظره در لغت «مباحثه کردن و بحث کردن» دربارۀ حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است (دهخدا، ذیل مناظره).
در فرهنگ اصطلاحات ادبی، در تعریف مناظره آمده است: شعر یا نثری که در آن، دو چیز یا دو کس، در مقابل هم قرار گیرند، و بر سر موضوعی با هم بحث و گفتوگو کنند، تا سرانجام یکی بر دیگری غالب آید (داد، 1378: 45). در این نوع ادبی، هدف شاعر یا نویسنده، از این مقابل هم قرار دادن، اثبات نتیجهای فلسفی، یا اخلاقی یا هنرنمایی شاعرانه است. شخصیتهای اصلی یا انساناند یا از زمرۀ اشیا، جانوران و مفاهیم انتزاعی، که هر کدام مظهر عقیده یا طرز فکری میشوند (انوشه،1381: 1286).
در تعریفی دیگر از مناظره نوشتهاند: ژرفساخت مناظره، حماسه است؛ زیرا در آن، میان دو کس یا دو چیز بر سر برتری و فضیلت خود بر دیگری نزاع و اختلاف لفظی درمیگیرد، که هر یک با استدلال، خود را بر دیگری ترجیح مینهد و سرانجام یکی مغلوب یا مجاب میشود (شمیسا، 1386: 227).
اگر بپذیریم که ژرفساخت مناظره، حماسه است، باید گفت، احتجاجاتی که جنگجویان در معرکۀ نبرد در مقابل حریف میشمرند، قابلیت روشنی است برای اهل فضل، تا از این طریق، موضوع مناظره را در نظم و نثر خویش همراه با توانمندی و هنرنماییهای شاعرانه قرار دهند. نظیر مناظرۀ «خسرو و فرهاد» که از زیباترین بخشهای منظومۀ خسرو شیرین نظامی است.
6. شکل و قالب مناظره
اگرچه در شعر فارسی، مناظره، شکل و قالب خاصی ندارد، از سدۀ پنجم هجری جز قصیده، قالبهای غزل، قطعه، مثنوی و دوبیتی نیز برای سرایش مناظره رواج یافت. شاعر پرآوازۀ گنجه، نظامی، قالب مثنوی را جولانگاه مناظرات خویش قرار داده است و از آن جا که سر آمد قالب شعری در سبک عراقی غزل است، عمده مناظرات این سبک نیز در هیئت غزل آمده است؛ چنانکه کمالالدین خجندی، حافظ، سعدی و خواجوی کرمانی در این قالب طبعآزمایی کردهاند و شعرای معاصر، از جمله پروین اعتصامی، و دیگران به قالبهای قطعه و مثنوی روی آوردهاند.
7. اساس و فلسفۀ شکلگیری مناظره
محمد غنیمی هلالی، به احتمالی، ریشۀ این نوع ادبی را به دوران افلاطون و ارسطو میرساند و مینویسد: شاید نظرهای افلاطون و ارسطو بین مسلمانان - و به احتمال قریب به یقین، وجود کتابهایی با عنوان المحاسن که در آن روزگار به مجادلات خطابهای میپرداخت- در رواج این قبیل مناظرات در قرون نخستین اسلام مؤثر بوده است و از آنجا که کتابهای المحاسن زیر نفوذ اصل پهلوی قرار گرفته است، هرگز خالی از ذکر المساوی نبوده است. احیاناً در این کتابها مناظرات به شکل پرسش و پاسخ تنظیم شده است (شوشتری، 1389: 16).
از سوی دیگر، این نوع ادبی میتواند ریشه در مفاخره داشته باشد. از آنجا که مفا خرهسرایی در فرهنگ عرب و آنگاه در ادب عجم، یک امتیاز و برتری به حساب میآمد، بهتدر یج این فخرفروشیها، گاه جاهلانه شکل و شمایل دوسویه به خود گرفته و در هیئت گفتوگوهای دوطرفه یا به صورت پرسش و پاسخ و قال و قلت و به زیباترین صورت «گفتم، گفت» در زبان فارسی آمده است.
8. تاریخچۀ مناظره از آغاز تا امروز
تاریخچۀ این نوع ادبی را میتوان به قبل و بعد از اسلام تقسیم کرد و علل تکامل و افتوخیزهای آن را در ادوار مختلف تبین و بررسی نمود:
الف- مناظره قبل از اسلام: این شیوه، در فرهنگ و ادب ایران متداول بوده است. چنین مینماید که ایرانیان، این نوع ادبی را که دارای خصوصیت ادبیات شفاهی است، در ادوار قدیم از بینالنهرین اقتباس کردهاند. نمونهای از آن در متون سومری آکدی دیده میشود.
در میان این اقوام پیکارها و مناظرات دیگری، چون بیل وخیش، تابستان و زمستان، در خت و نی، میش و گندم و... وجود داشته است که جنبۀ نمایشی در باری داشته، به طوری که دو نفر در نقش این شخصیتهای زبان حالی در صحنۀ نمایش ظاهر میشدند و به گفتوگو میپرداختند (پورجوادی، 1385: 32).
البته قدیمیترین مناظرۀ زبان حالی موجود در فرهنگ ایران، مناظرهای موسوم به «در خت آسوریک» در زبان پهلوی اشکانی است، که در آن درخت و بز به مباحثه و مجادله بر میخیزند. تا ضمن برشمردن فواید خود طرف مقابل را تسلیم کنند. سرانجام این مبارزه به پیروزی بز بر در خت میانجامد (تفضلی، 1327: 256).
منظومه در خت آسوریک کتابی است نوشتهشده به زبان پارتی و خط پهلوی کتابی و از معدود متنهای غیردینی است که از زبان پارتی (آمیخته به پارسی میانه) بر جای مانده است. «بیشتر عبارات آن جملاتی مجزاست که هریک دارای هفت تا نه سیلاب است» (گلبن، 1351: 31) «اشعار آن دوازده هجایی است که در هجای پنجم و گاهی هفتم وقوف دارد و پایبند به قافیه هم نیست» (همان: 128).
در این داستان، شاهد گفتمان درخت آسوری (درخت آسورستانی، درخت خرما) و بز هستیم که در فرجام، به برتری بز میانجامد. شاید بتوان بز را نماینده دین زرتشت و درخت آسوریک را نماینده دین چندگونهپرستی آسور دانست. درخور توجه است که در آیین دینی آسوریان درختی خشک به کار میرفته که آن را با زر و زیور ساختگی میآراستند. بیپروا و خشن بودن بز را هم در گفتوگو میتوان دلیل بر برتری اجتماعی مزداپرستان دانست.
آسورستان یکی از استانهای ایران بود که اکنون عراق مرکزی را تشکیل میدهد. کتاب کوچک درخت آسوریک به گونۀ شعر و درپیوسته (منظوم) بوده است، با مصراعهای ششهجایی و دوازدههجایی، برخی از پژوهشگران آن را از آثار ادبی و درپیوستۀ روزگار اشکانی دانستهاند. بخشهایی از آن که باقی مانده، اوزان شعرگون خود را نگاه داشته است. پساوندها با «الف و نون» و برخی با «نون و دال» بوده است. در باره این منظومه مقالات و نوشتههای اندکی در دست است و کتاب ارزشمندی از ماهیار نوابی به رشته تحریر در آمده است.
بنا به تحقیق مرحوم مجتبی مینوی، در اوایل عهد اشکانی، داستان بلند و مهیج «ویس و رامین» و «زردو و موبد – شهرو و ویرو» اتفاق افتاده، که در این داستان زیبا و عشقی، مناظرۀ بلندی پس از دهنامۀ بیجواب او و نامۀ پشیمان شدن رامین و آمدنش به نزد ویس و خشم ویس، اتفاق افتاده است (مینوی، 1314: 24).
در این مناظرۀ زیبا پس از آنکه رامین از ویس میبٌرد و با گل ازدواج میکند، نادم گشته و به نزد ویس بازمیگردد. ویس در شبی سرد و برفی برای انتقام از او، وی را راه نمیدهد. تا برف بسیار او را میآزارد با ویس به گفتوگو میپردازد. وقتی که خود را با مرگ درگیر میبیند، روی از او بر میگرداند و میرود. تا اینکه ویس دایه را به دنبالش میفرستد. مناظره به صورت پرسش و پاسخهای بلند و بسیار زیبا انجام میگیرد.
در عهد اشکانی این نوع مناظرهها معمول بوده و گاهی شاعران نیز به آن اشاراتی دارند؛ مانند اشارۀ کرم و اردشیر بابکان در ابتدای کارنامۀ اردشیر. این داستان را شش مرد دانا گردآوری کردهاند و اسعد گرگانی آن را از پهلوی به نظم زیبای فارسی ترجمه و در بحر هزج و وزن خسرو شیرین نظامی به شعر درآورده است.
مناظرات قبل از اسلام جز ویس و رامین که مفصل است، به صورت بدوی بوده و آنچه هست گفتوگوهای کوتاه و سادهای هستند که بیشتر حالت نمایشی داشته و در دربارها برای مطایبه به کار میرفته است.
ب- مناظره بعد از اسلام: در دوره اسلامی بیشتر مناظرات در میان شاعران آذربایجان و عراق رواج داشته است. هرچند حکیم فردوسی برای پردازش داستانهای بیهمال خود که از گونههای مختلفی مانند دیالوگ، مونولوگ، نیایش، رجزخوانی، مرثیهخوانی و از جمله مناظره بهره جسته است (سرامی، 1368: 6)، عنصری از این شیوۀ بیانی، به صورت تمثیل برای بیان و اثبات نظریۀ خویش استفاده کرده است. از گفتوگوهای موجود میتوان به مناظره «زاغ و باز» وی اشاره کرد.
از زمان اسدی به بعد مناظرههای زبان حالی متعددی در نظم و هم در نثر تصنیف گردیده است. در این نوع مناظره، هریک از دو طرف سعی میکند محاسن خود را به رخ دیگری بکشد. در انتهای مناظره چون دو طرف نمیتوانند یکدیگر را مغلوب کنند، نزد داور میروند و داور هم حکم میکند که هردو فوایدی دارند و بهتر است که با هم صلح کنند.
اغلب شاعران و نویسندگان درباری از این شیوه برای سرگرمی پادشاهان و امرا بهره گرفتهاند. به همین دلیل، در بسیاری از این مناظرهها، داور همان امیر یا وزیری بوده که مناظره برای او نوشته شده است. از این نمونه میتوان به «نرد وشطرنج» از حسامالدین برای حاکم شوشتر اشاره کرد .
1) مناظره در قرن پنجم
شاعر برجستۀ مناظرهگوی این قرن را اهل تحقیق، به اتفاق ابونصر علیبن احمد اسدی طوسی (متوفی 465ق) معرفی کردهاند. اسدی علاوه بر خلق گرشاسپنامه، در قصاید خویش، سبک تازهای را ایجاد کرده است. شبلی نعمانی این نوع آوری سبکی او را به خاطر مناظراتی میداند که از ایجادات خاص اوست، که در آنها، دو چیز را با هم به مناظره انداخته، و دلایل ترجیح هر کدام را ذکر میکند، تا آنکه به مدح شاه گریزی بزند (شبلی، 141:1335).
هرمان اته[4]: اسدی طوسی را بانی و مبتکر فن مناظره میداند و در این باره مینویسد: « عجب اینکه این نوع شعر در اشکال قدیمی خود با بعضی از اشعار و تصانیف محلی فرانسه و انگلیس هم مشابه است. چندان که شخص تصور میکند شاید در دورۀ جنگهای صلیبی تأثیر شرق در غرب وقوع یافته باشد (اته، 40:1337).
دورۀ بلوغ اسدی در شاعری، مصادف بود با انقلابات خراسان و غلبۀ سلاجقه برآن دیار و برافتادن حکومت غزنویان از آن سامان. چون اسدی محیط مساعدی برای شاعری نمییافت، ناگزیر خراسان را ترک نمود، و به غرب ایران، یعنی آذربایجان روی نهاد، و سبک تازهای در شعر که همان «مناظره» است ایجاد نمود. بهار در این باره مینویسد: «مناظره از قدیمالایام خاص ادبیات شمال و غرب ایران بوده است. مجموع قصاید اسدی و مناظرات ایشان در آذربایجان ساخته شده است» (بهار، 1371: 211).
اسدی مناظراتی چون: «آسمان وزمین»، «مغ ومسلمان»، «نیزه وکمان» و«شب و روز» را خلق کرده است. نمونهای از ابیات مناظرۀ آسمان و زمین:
گفت آنکه آسمان به زمین کز تو من بهام
کم فضل از تو بیش و فراوان به صد گوا
...کرسی و عرش و لوح و قلم جمله در مناست
هم خُلد عدن ایزد و هم سدره منتها
... گفتش زمی که این صلف و عجب و کبر چند
خاموش باش و بس کن ازین بیهده هُذا...
(اسدی طوسی، به نقل از دهخدا: ذیل واژه اسدی طوسی).
از این قرن به بعد مناظره شکل و فرم واقعی خود را پیدا کرده و بنا به موضوع و محتوا و مقتضی زمان و ذهن شاعر متفاوت بوده و نوع نگرش ادبا به آن تغییر یافته است؛ مثلاً نظامی و اسعد گرگانی در قالب مثنوی عاشقانه آن را به کمال میرسانند.
2) مناظره در قرن ششم
تعداد مناظرهگویان در قرن ششم بسیار است، که ازجمله آنها نظامی، شاعر شیرینگفتار بزمیسرای است، وی در مناظره نقاشان رومی و چینی در اسکندرنامه و بهویژه در گفتوگوی خسرو و فرهاد، که از زیباترین بخشهای منظومۀ خسرو شیرین است، مناظرهگویی را به اوج میرساند. قدر ت نظامی در نقل داستانها، مهارت او در وصف و دقتی که در کلام خود به کار گرفته است، باعث شده که منظومههای وی مورد توجه و تقلید شاعران بعد از او قرار گیرد. از این رو، سبک و مکتب خاصی در ادبیات به وجود آورده است. وی قالب مثنوی را جولانگاه مناظرات خویش قرار داده است.
نظامی در مخزنالاسرار، مناظره را به معنای رایج آن به کار برده است؛ برای نمونه، مناظرۀ «بلبل و باز» و «روباه و سگ». اما در خسرو شیرین، شکل و فرم با مفهوم رایج مناظره، در ادب فارسی اندکی متفاوت است. در مخزنالاسرار در مناظرات ادبی رایج، فن گفتوگوها حالت تمثیلی و خیالی دارند، به منظور تعلیم و تربیت خواننده بیان میشوند و نتیجهای فلسفی و اخلاقی از آن گرفته میشود. به طور کلی، نظامی با استفاده از این شیوه توانست با ایجاد مناظره میان دو رقیب عشقی، به ماجراهای عاشقانه و رمانتیک سدۀ ششم روحی تازه ببخشد و مناظره را به اوج برساند.
معمولاً، زمانی که مناظره میان دو رقیب متفاوت، در یک موقعیت رودررو رخ میدهد و موقعیت گوینده و شنونده مرتباً میان آنان جابهجا میشود و گفتوگوهای آنان تحت تأثیر مخاطبان و شنوندگان متنوع قرار میگیرد، فرم واقعی خود را مییابد؛ چنانکه نظامی آن را در خسرو و شیرین به زیبایی و رسایی به کار گرفته است:
نخستیــن بــار گفتش :کـز کـجایی؟
بگفــــت: از دار ملـــک آشنـایی
بگفت: آنجـا به صنعت در چه کوشنـد؟
بگفت: انــدُه خورنـد و جـان فروشـند
بگفتـا: جــانفروشـی در ادب نیـست
بگفت: از عشقبازان ایـن عجـب نیست
بگفت: از دل شدی عاشق بدین سان؟
بگفت :از دل تـو میگویی من از جـان
بگفتا: عشق شیرین بر تو چـون است؟
بگفت: از جـان شیرینـــم فــزون است
بگفتـا: هر شبش بینـی چــو مـهتاب؟
بگفت:آری چو خـواب آید کجا خـواب؟
بگفتـا: دل ز مهــرش کـی کنـی پاک؟
بگفت: آنگــه کـه باشم خفتـه در خـاک
بگفتـا: گــر خــرامی در ســرایــش؟
بگفــت: انــدازم این ســر زیــر پایـش
(نظامی، 1363: 233)
تا پس از پرسشها و پاسخهای زیبای سنگتراش، خسرو عاجز میگردد و به یاران میگوید:
به یاران گفت کز خاکی و آبی
ندیدم کس بدین حاضرجوابی
(همان، 235)
شعر عرفانی را، که سنایی ایجاد کرده بود، در قرن هفتم شاعرانی چون عطار نیشابوری و مولوی به اوج رساندند و ادبای این قرن از قالب مناظره برای بیان مفاهیم عرفانی بهره جستند.
3) مناظره در قرن هفتم
در این قرن هم، مناظرهگویان بزرگی مطرح میشوند؛از جمله، امیرخسرو دهلوی، دهلوی در خسرو و شیرین به استقبال خمسۀ نظامی میرود و بین«شیرین و خسرو»، «خسرو و فرهاد» دو گفتوگوی جذاب ترتیب میدهد. همچنین، مولوی در مثنوی معنوی مناظراتی سروده است.
مناظرهای از مولانا:
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا میآیی ای فرخندهپی؟
گفــت: از حمــام کــوی تــو
گفت: خود پیـداست از زانوی تو
(مولوی، 1363: 157)
جند بیتی از غزلیات شمس:
گفتا، که کیست بر در؟ گفتـم: کمین غلامت
گفتا، چه کار داری؟ گفتم: مهــا سلامت
گفتا، که چند رانی؟ گفتا، که تا بخوانی
گفتا، که چند جوشی؟ گفتم: که تا قیامت
گفتا، بـرای دعــوی قاضـی گـواه خواهــد
گفتــم: گــواه اشکـم، زردی رخ علامــت
گفتا، گواه چرخ است تردامن است چشمت
گفتم: به فر عدلت، عدلند و بیغرامـت
(همان، 77- 76)
سعدی شیرازی، نیز مناظرههای زیبایی به صورت نظم و نثر دارد. در نمونهای از بوستان باب سوم- در عشق و مستی و شور- مناظرۀ «شمع و پروانه» میبینیم:
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت:
«که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟»
بگفت: «ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من
چو شیرینی از من بدر میرود
چو فرهادم آتش به سر میرود»
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فرو میدویدش به رخسار زرد
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست
(سعدی، 1363: 238)
و در جای دیگر در دیوان اشعار در قطعهای میسراید:
گفتم چه کردهام که نگاهم نمیکنی
و آن دوستی که داشتی اول، چرا کم است؟
گفتا به جرم آنکه به هفتــاد سالگـی
سودای سـور میپزی و جـای ماتم است
(همان: 245)
4) مناظره در قرن هشتم
در این قرن نیز شاعران بلندآوازهای، چون خواجوی کرمانی و حافظ، در قالب غزلیات شیرین خویش، مناظراتی به رشتۀ نظم کشیدهاند که نمونهای از آنها را شاهد میآوریم:
گفتا که از کجـایی کاشفته مینمـایی
گفتا منـم غریبــی از شهر آشنایی
گفتم، کدام مرغی؟ کز این مقام خوانی
گفتا، که خوشنوایی از باغ بینوایی
(خواجو، 1360: غ921)
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سـرآیـد
گفتـم که مـاه مـن شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مـهرورزان رســم وفـا بیامـوز
گفـتا ز خـوبرویان این کـار کمتـر آیـد
گفتـم که بر خیـالت راه نظـر ببنـدم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر آیـد…
(حافظ، 1390: 232)
5) مناظره در قرن نهم
در این قرن، از نوادگان امیر عبدالرحیمخان، در عهد سلطانحسین بایقرا، خسرو شیرین زیبایی سروده که چند مناظره بین شاه و دایۀ شاه و فرهاد، همچنین، شاه و شاپور آورده است.
و نیز میتوان به مناظرۀ تیر و کمان از منظومه شاه و درویش هلالی جغتایی (مقتول 936ق) اشاره کرد و جامی نیز مناظرههای زیبایی در هفت اورنگ سروده است، ازجمله:
گفت به مجنـون صنمـی در دمشـق
کـای شـده، مستـغرق دریـای عشـق
عشق، چه و مرتبۀ عشق چیست؟
عاشق و معشوق در ایـن پرده کیست؟
عـاشـق یـکرنـگ حقیقتشنـاس
گفـت: کـه ای محــو امیـد و هـراس
نیست بجـز عشق در این پرده کس
اول و آخـر همـه عشـق اسـت و بـس
(جامی، 1378: 733)
والی مصر ولایت، ذوالنون
آن به اسرار حقیقت مشحون
گفت در مکه مجاور بودم
در حرم حاضر و ناظر بودم
ناگه آشفتهجوانی دیدم
نه جوان، سوختهجانی دیدم
لاغر و زرد شده همچو هلال
کردم از وی ز سر مهر سؤال
که: «مگر عاشقی؟ ای شیفته مرد!
که بدین گونه شدی لاغر و زرد؟»
گفت: «آری به سرم شور کسیست
کش چو من عاشق رنجور بسیست»
گفتمش: «یار به تو نزدیک است
یا چو شب روزت از او تاریک است؟
گفت: «در خانۀ اویام همه عمر
خاک کاشانۀ اویام همه عمر»
گفتمش: «یکدل و یکروست به تو
یا ستمکار و جفاجوست به تو؟...»
(همان: 680)
از این قرن به بعد، مناظرات متعددی به شکل منظومههای مستقل، در قالب مثنوی سروده میشود، از جمله، منظومۀ «گوی و چوگان» سرودۀ طالب جاجرمی، «ماه وخورشید» از خواجه مسعود قمی و بهاریۀ «پیر و جوان» اثر میرزامحمد نصیر اصفهانی(متوفی 1192ق). بدین شکل، این شیوۀ ادبی، سیر گستردۀ خود را تا دوره معاصر در آثار بزرگان علم وادب، ادامه میدهد.
6) مناظره در ادبیات معاصر
در ادبیات معاصر، نمونههای فراوانی از مناظره، به مثابۀ ابزاری برای ترویج افکار اخلاقی و تعلیمی قابلردیابی است. ملکالشعرای بها ر و تالی وی پروین اعتصامی از ادیبانی هستند که در این نوع از سخنسرایی از تواناییهای خاصی بهرهمندند. ابتکارات خاص بهار، در انتخاب مصادیق مناظره، نشانگر قدر ت، ذوق و توانایی بالای وی در این فن است. مناظرههایی چون «چشمه و سنگ» «نی و بلوط» و «بلبل و زاغ» از سرودههای وی در این شیوه است.
پروین نیز در این باب چون سایر قالبهای شعریش به بهار توجه دارد. مناظرههای زیبا و آموزندۀ وی از زبان اشیاء، پرندگان و عناصر طبیعت، آنچنان در متن اشعارش استوار شده که در اغلب قطعات و مثنویهایش به کار گرفته شده است.
بیشتر گفتوگوها و مناظرههای پروین بدین شکل است که یک طرف در چند بیت سخن میگوید و سپس طرف دیگر، در ابیاتی چند، پاسخ او را میدهد. نظیر مناظرۀ «مست و هوشیار»، «نخ و سوزن»، «دزد و قاضی» و....
پروین اعتصامی را میتوان بزرگترین مناظرهگو در ادب معاصر دانست؛ زیرا در دیوان او قریب 65 شعر میتوان یافت، که به روش مناظره سروده شده است.
ابداع او در مضمون و انتخاب طرفین از اشخاص، موجودات جاندار، گل و گیاه و اشیایی بیجان یا موضوعات انتزاعی، ورود در عالم هریک از دو طرف بحث و احساس حالات آنها، قدر ت تجسم، سخن گفتن به شیوهای متناسب و هنرمندانه از زبان هریک، و اشارات نکتهآموز و پرمغز به اقتضای حال، و بسیاری ظرایف دیگر، این گونه اشعار او را به صورت مظاهر درخشان وی در آورده است.
پروین، این شاعر باعاطفه، با مهر مادرانه، قطعات و قصایدش مملو از عاطفه و احساس یک زن نیکوسیرت ایرانی است. گرچه هرگز مادر نشد و بیماری امانش نداد تا بیشتر بذر فضل در زمین ادب ایران بپاشد، با توجه به عمر کوتاهش و تعداد مناظرههای زیبا و دلکش در دیوانش، شایسته است که وی را بزرگترین شاعر و مناظرهگوی معاصر بنامیم.
نمونهای از مناظرههای وی:
شنیدستم که اندر معدنی تنـگ
سخن گفتند با هم گوهر و سنگ
چنین پرسید سنگ از لعل رخشان
که از تاب چه شد چهرت فروزان
(پروین، 1320: 200)
قطعۀ مست و هوشیار
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: «ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست»
گفت: «مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی»
گفت: «جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست»
گفت: «میباید تو را تا خانۀ قاضی برم»
گفت: «رو، صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست»
گفت: «نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم»
گفت: «والی از کجا در خانۀ خمار نیست؟»
(همان، 1373: 87)
پروین، در این مناظرۀ زیبا، رویارویی اشخاص را به شکل واقعی گفتوگو بیان نموده و تقابل و درگیری طرفین را به نمایش گذاشته است. در واقع، این شکل گفتوگو اثرگذاری شعر را تشدید میکند. همین شیوه است که ایشان را در ردۀ مناظرهگویان برتر قرار داده است.
7) مناظره در شعر نیمایی
شاعران فرهیخته در ادب نیمایی، به پیروی از الگوی کهن مناظره، در این خصوص بهرهها بردهاند، اما دیدگاه آنان در قالب و محتوا با شعرای پیشین در انتخاب مضمون بسیار متفاوت است.
از میان شعرای معاصر، چهرۀ سرشناسی که گفتوگو و مناظره را به شیوۀ دلانگیز در ادبیات نیمایی به کار گرفته، محمدرضا شفیعی کدکنی است.
از این شاعر چند «گفتوگو» در دست است که هر کدام گوشهای از حیات رژیم گذشته را به نقد میکشد؛ برای مثال، در مناظرۀ زیبای «گَوَن و نسیم» گوشهای از دنیای درون و برون جامعه را به تصویر میکشد:
سفر بهخیر
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته ز اینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم...
(شفیعی کدکنی، 1357: 13)
گفتوگو
گفتم:
«این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش؟...
گفت:
«صبری تا کران روزگاران بایدش
تازیانۀ رعد و نیزۀ آذرخشان نیز هست
گر نسیم و بوسههای نرم باران بایدش»
گفتم:
«آن قربانیان پار
آن گلهای سرخ؟...»
گفت:
«آری...»
ناگهانش گریه آرامش ربود؛
وز پی خاموشی طوفانیاش
گفت: «اگر در سوگشان
ابر میخواهد گریست
هفت دریای جهان یک قطره باران بایدش»
گفتمش: «خالیا ست شهر از عاشقان وینجا نماند
مرد راهی تا هوای کوی یاران بایدش...»
(همان: 83)
نیما در مقام پایهگذار فرهنگ نوسرایی در ادب فارسی، در منظومۀ «مرغ آمین» و همچنین منظومۀ بلند قصۀ رنگپریده، انسان را بر پاسخهای آتشین عشق مجاب میکند. اما گستردۀ مناظرههای فارسی صرفاً به نظم محدود نبوده و در عرصه نثر نیز آثاری ارزشمند و ستودنی خلق شده است.
9. مناظره در نثر
از مناظرههای فارسی که به نثر نگارش یافته میتوان به بخشهایی از مقامات حمیدی، اشاره کرد؛ همچون مناظره بین «ملحد و سنی» و «طبیب و منجم» و نیز «جدال سعدی با مدعی» در گلستان. یا مناظرۀ «شطرنج و نرد» از حسامالدین محمد رشید صراف خوارزمی، که برای ممدوح خود امیرمبارکشاه به نثری مسجع نوشته است. همچنین مناظرۀ «عناصر» از خواندمیر که از نویسندگان عهد تیموری است؛ مناظرهای که برای جلالالدین قاسم فرنخودی به نثری ساده و روان تحریر شد.
بخش اعظم مناظرات منثور ما با توجه به شرایط اجتماعی ساخته و پرداخته شده است و بدیهی است که شرایط اجتماعی گفتوگو، با نظام سیاسی حاکم به طور مستقیم ارتباط دارد که بررسی این آثار مجال دیگری را میطللبد، اما سعدی، به عنوان ادیبی که در عرصۀ نظم و نثر آثاری از خود به یادگار گذاشته است، در هر دو شیوه، دگرگونیهای اندیشه را در فرم حکایت، بهویژه در کتاب گلستان به مخاطب و جامعه عرضه کرده است و مناظره سعدی با مدعی، بیانگر اوج این نظام فکری است، که در آن مجادلۀ نفسگیر، در نهایت هر دو طرف تن به قضاوت قاضی میدهند. تا در هر طایفه، درویش و غنی تفاوت اندیشهها و شخصیتهای فکری را از زبان قاضی بشنوند.
10. موضوع مناظره
مناظرهها، منظوم یا منثور، از حیث موضوع جنبههای متنوعی دارند که برخی از آنها عبارتاند از:
1- مناظرههایی که جنبۀ علمی دارند؛ مثل «طبیب و منجم» در مقامات حمیدی.
2- مناظرههایی که جنبه و زمینۀ فلسفی دارند؛ ازجمله: « هدهد و زاغ »در مثنوی مولوی یا «کوه و کاه» در دیوان پروین.
3- مناظرههایی که جنبۀ عرفانی دارند؛ مانند «عاشق و طاعن » از سنایی در حدیقه و « پروانه وشمع » در بوستان سعدی.
4- مناظرههایی که موضوع حکمی و اخلاقی دارند؛ ازجمله: «نی و بلوط» از ملکالشعرای بهار، یا «چنار و کدو» از ناصر خسرو.
5- مناظرههایی که موضوع دینی و مذهبی دارند؛ همچون «مغ و مسلمان» از اسدی طوسی یا «سنی و ملحد» از مقامات حمیدی.
6- مناظرههایی که موضوع انتقادی دارند؛ همچون «دزد و قاضی»، «مست و محتسب» از پروین، و «توانگر با درویش» در گلستان سعدی.
11. شخصیتهای مناظره
در مناظره «گفتوگو» معمولاً بین دو عنصر متضاد است، به همین لحاظ شخصیتها، عنصر اصلی آن به شمار میآیند. شخصیتها باید جنبۀ نمونه و تیپیک داشته باشند تا موضوع و محتوای مناظره در آن بهخوبی نمود پیدا کند. میتوان آنها را به اقسام زیر دستهبندی کرد:
1-گاه مناظره بین اشخاص اتفاق میافتد؛ مانند «نحوی و کشتیبان» از مولوی.
2- گاه مناظره بین حیوانات و پرندگان است؛ همچون «حربا و خفاش» از وحشی بافقی یا «مور و مار» از پروین.
3- گاه مناظره بین اشیای بیجان است؛ مانند «دیگ و کاسه» از عطار یا «نخ و سوزن» از پروین.
4- گاه مناظره بین موضوعات و مفاهیم انتزاعی است؛ مانند «امید و نومیدی» از پروین یا «عقل و عشق» از مولوی.
بنابراین، شاعران و نویسندگان در اعصار مختلف در نوع مناظره شخصیتهای مختلف را برای تأثیرگذاری بیشتر و بیان اهداف انتقادی، سیاسی، اخلاقی و... به کار گرفتهاند.
12. نتیجهگیری
مناظره در میان همه ملتهای جهان مطرح بوده و جایگاه گستردهای در میان آثار ادبی به خود اختصاص داده است. ایرانیان نیز از گذشتههای دور به این نوع ادبی توجه ویژهای داشته در گذر تاریخ، با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی هر دوره، توجه به این نوع نگارش متفاوت بوده است. گاهی شاعران از آن برای مدح شاهان و حاکمان از آن بهره جستهاند و گاهی برای هنرنمایی شاعرانه و زمانی هم برای بیان مسائل اخلاقی یا فلسفی و زمانی هم برای انتقادهای اجتماعی از آن استفاده کردهاند. در زیر به عمده نتایج این مقاله فهرستواراشاره میشود:
ادبای بزرگ، به این شیوۀ ادبی بیتوجه نبودهاند. هر کدام با شیوۀ خاص خود، در آن طبعآزمایی کردهاند.
بزرگان ادب به مناظرههای زبان حالی توجه خاصی داشتهاند.
آثار ارزشمند بسیاری در قالب مناظره، چه به صورت نظم و چه به صورت نثر به یادگار مانده است.
در قالب «گفت وگو » منطق کلام و میزان در ک مسائل بالا میرود و مخاطب بهتر و دقیقتر در جریان نقطهنظرات دو طرف مناظرهکننده قرار میگیرد و به اهداف آنها پی میبرد.
در این نوع گفتار، مطالب حاشیهای حذف و مسائل اصلی، روشنتر و دقیقتر عنوان میشود.
به نظر میرسد، نظامی گنجوی این نوع گفتار را در قرن ششم به اوج رسانده باشد.
پروین اعتصامی در اثر حاضر از این فن برای بیان مقاصد اجتماعی بهخوبی بهره برده است.