یوسف نیک روز
چکیده
تاکنون در اغلب کتابهای بیان سنتی، صنعت تشخیص را نسبتدادن صفات و عواطف انسانی (جانوری) به اشیا و مظاهر طبیعت و امور انتزاعی دانستهاند. به این معنی که شاعر از رهگذر نیروی تخیل خویش به آنها خصوصیت انسانی ...
بیشتر
تاکنون در اغلب کتابهای بیان سنتی، صنعت تشخیص را نسبتدادن صفات و عواطف انسانی (جانوری) به اشیا و مظاهر طبیعت و امور انتزاعی دانستهاند. به این معنی که شاعر از رهگذر نیروی تخیل خویش به آنها خصوصیت انسانی بخشیده است؛ درحالیکه در بیان جدید براساس زبان حال (آنیمیسم)، همة موجودات و پدیدهها همچون انسان، زنده و گویا هستند و از احساسات و عواطف خاصی برخوردارند. این تفکر هم در اندیشة انسان باستان و هم در قرآن و احادیث و آثار شاعران و نویسندگان فارسیزبان بازتابی وسیع داشته است. بنابراین قدرت تخیل شاعر نیست که اینگونه صفات را به موجودات نسبت میدهد، بلکه هنر مهم شاعر درک و شناخت اینگونه احساسات و خصوصیات موجودات است که آن را با زبانی شیوا و پر از احساس بیان میکند. همچنین یکی دیگر از معیارهای تمییز صنعت تشخیص از غیر آن، توجه به بافت موقعیتی کلام و لایههای متن است، یعنی از بافت کلی و ترکیب مجموع اجزای کلام در هندسة شعر و معنا و قرائن موجود در عبارت، میتوان صنعت تشخیص را از غیرآن معلوم ساخت.