محبوبه خراسانی؛ فریده داودی مقدم
چکیده
نقد بومگرا از رویکردهای نسبتاً جدید در نقد ادبی است که دو پرسش بزرگ را مطرح میکند: یکی اینکه محیط زیست و طبیعت در شکلگیری هر اثر ادبی چه نقش یا نقشهایی برعهده دارند و دوم اینکه هر اثر ادبی چه دیدگاه ...
بیشتر
نقد بومگرا از رویکردهای نسبتاً جدید در نقد ادبی است که دو پرسش بزرگ را مطرح میکند: یکی اینکه محیط زیست و طبیعت در شکلگیری هر اثر ادبی چه نقش یا نقشهایی برعهده دارند و دوم اینکه هر اثر ادبی چه دیدگاه و رویکردی از محیط زیست را نشان میدهد؟ قصّهها متن مناسبی برای پاسخدادن به این دو پرسش بزرگ هستند؛ طبیعت چنان در تاروپود قصّههای عامیانه تنیده شده است که جزو کنشهای آغازین قصّه قلمداد میشود. در پاسخ به پرسش دوم نیز میتوان گفت انعکاس طبیعت در قصّه، قدسی، جادویی، نجاتبخش، یاریگرانه و همهجاحاضر است، چنانکه تقریباً هیچ قصّهای از عناصر طبیعت خالی نیست. اگر در ژانرهای دیگر، حضور طبیعت تلویحی، غیرمستقیم و گذرا و نامعیّن است، مسلماً در قصّهها، محیط زیست امری ثابت و معیّن است و در فرایند روایت نقشی بنیادین دارد. روش تحقیق این مقاله، تحلیل محتوای کیفی از نوع مضمونی است که به خوانش بومگرایانۀ قصّههای عامیانه میپردازد و به این نتیجه رسیده است که افزون بر جلوۀ طبیعت با دو وجه مقدّس و جادویی در قصّهها، وفور گیاهان جادویی و دیگر عناصر طبیعت که یاریگر قهرمانان میشوند، چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت بهرهدهی و نعمتبخشی، قهرمانان را در صلح و آشتی با طبیعت نگاه میدارد و قصّهخوان امروزی نیز احترام به طبیعت و پاسداشت آن را وظیفۀ خود میداند و از اشتیاق مخرّبش به تسلط منفی بر طبیعت میکاهد.