مهران محبوبی مقدم؛ علی حیدری
چکیده
نامشخص بودن معیار ساخت ارکان اصلی عروضی و بحرهای نوزدهگانه بدون پیروی از منطقی درست در ایجاد آنها، کاستیهای بسیاری بهویژه در فهم و بهخاطر سپردن نامهای اوزان عروضی به وجود آورده است. ازآنرو ...
بیشتر
نامشخص بودن معیار ساخت ارکان اصلی عروضی و بحرهای نوزدهگانه بدون پیروی از منطقی درست در ایجاد آنها، کاستیهای بسیاری بهویژه در فهم و بهخاطر سپردن نامهای اوزان عروضی به وجود آورده است. ازآنرو که عروض برآمده از ساختار موسیقی بوده و منشاء پیدایش ارکان اصلی عروضی، دانگهای موسیقی است، در این مقاله به شیوة تحلیلی- تطبیقی، پس از توضیحات مقدماتی در خصوص وزن، هجا، اسباب و اوتاد و توضیح و تأکید بیشتر در خصوص دانگهای موسیقی به مقایسه و انطباق آنها با اجزا و ارکان عروضی پرداخته شده است. باتوجهبه این نکته که بحرهای عروضی حاصل تکرار یا ترکیب افاعیل عروضیاند، پس از مقایسة ارکان عروضی با دانگهای موسیقی و کاهش رکنهای عروضی از ده مورد به سه مورد «مستفعلن، فاعلاتن و مفاعیلن» و از طرفی حذف جزء «مفعولاتُ» و جایگزینی «فاعلاتن» بهجای آن، طرح جدیدی در خصوص اوزان و بحرهای عروضی بهمنظور کاستن از پیچیدگیها و تلاش برای یادگیری بهتر ارائه میشود. در این نگاه نو بهجای نوزده بحر عروضی با ده بحر روبهرو میشویم؛ بدون اینکه حتی یک وزن نادیده گرفته شود یا بیت شعری بلاتکلیف بماند. این تعدیل با حذف ارکانی اصلیای همچون «فاعلن و فعولن، متفاعلن و مفاعلتن» و پذیرفتن آنها در جایگاه زحافات، در دوایر عروضی رخ داده است.