سیداحمد پارسا؛ نرجس قابلی
چکیده
این مقاله به بررسی حکایت «خیر و شر» نظامی براساس الگوی کنشی گرماس (1917-1992م) پرداخته است. بررسی ساختاری این حکایت از طریق تعیین تقابلهای دوگانه و پیرفتها یا زنجیرههای اجرایی، میثاقی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی حکایت «خیر و شر» نظامی براساس الگوی کنشی گرماس (1917-1992م) پرداخته است. بررسی ساختاری این حکایت از طریق تعیین تقابلهای دوگانه و پیرفتها یا زنجیرههای اجرایی، میثاقی و انفصالی، شناخت بهتر ساختار حکایتهای هفت پیکر از طریق تعمیم نتایج این پژوهش و بررسی قابلیّت انطباقپذیری این الگو بر متون روایی منظوم در ادب کلاسیک ایران، از محورهای اصلی پژوهش حاضر محسوب میشود. هنر نظامی در آفرینش حکایات، روایی بودن متن هفت پیکر و شهرت حکایت خیر و شر از دلایل انتخاب این حکایت به شمار میرود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی و بر اساس الگوی کنشی گرماس تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه نشان میدهد قهرمان (فاعل) و هدف (مفعول) به عنوان کنشگران مرکزی این حکایت از اهمیّت بیشتری برخوردارند و فاعل (خیر)، به عنوان قطب پایه، در پیرنگ حکایت نقشی فعّال دارد. همچنین، با توجّه به قابلیت انطباق این الگو با حکایت خیر و شر و با انجام بررسیهای بیشتر میتوان در باب قابلیت تطبیق الگوی گرماس با متون روایی منظوم اظهار نظر کرد.