مجید منصوری
چکیده
یکی از اصلیترین و مهمترین کارکردهای ردیف که انطباق واژهها و کلمات گونهگون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آنها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف ...
بیشتر
یکی از اصلیترین و مهمترین کارکردهای ردیف که انطباق واژهها و کلمات گونهگون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آنها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف غالباً گونهای آزادی به واژه قافیه میبخشد، آزادیای که به سببِ آن، کلمه قافیه در سراسرِ زنجیره موسیقاییِ مصرع دوم و حتی تا نزدیک به صدرِ آن میتواند حرکت کند. بر پایۀ همین کارکردِ ردیف، واژههایی که از لحاظ وزن عروضی به عنوان قافیه در بحری خاص نمیتوانند استفاده گردند، به جلو رانده میشوند تا در جایگاهی که منطبق با عروض مصراع هستند، قرار گیرند. مثلاً کلمات (جهان، روان ، جوان، و...) در بحر متقارب مثمن سالم (بدون ردیف یا حروف وصل و خروج و نایره) در جایگاه قافیه نمیتوانند قرار گیرند، به همین سبب است که با آوردن یک «ی» و یا «را» و امثال آن در پس این کلمات میتوان از این واژهها در جایگاه قافیه در این بحر استفاده کرد. با نگاهی اجمالی به آثار شاعران دورههای نخستین شعر فارسی، میتوان دریافت که در شمار قابل توجهی از اشعار، ردیف به منزله اهرمی است که واژههای قافیه را به حرکت در میآورد تا آن-ها را با برخی بحور سازگار نماید. در این تحقیق به بررسی اجمالی همین کارکرد مهم و اساسیِ ردیف پرداخته شده و نشان داده شده است حتی در غزلهای کوتاه که نیازی نیز به قوافی بسیار در آنها وجود نداشته، باز هم برای سازگاری کلمات قافیۀ جدید با بحور متفاوت از ردیف استفاده شده است.