سیدمهدی رحیمی؛ فاطمه بیدختی
چکیده
بحث تضاد و تقابل در آثار ادبی از اهمیت زیادی برخوردار است و برخی از شگردهای مؤثر ادبی و بلاغی مثل تضاد، مقابله، متناقض نما (پارادوکس)، ایهام تضاد و ... بر بنیاد تضاد و تقابل بنا نهاده شده است. در این مقاله ...
بیشتر
بحث تضاد و تقابل در آثار ادبی از اهمیت زیادی برخوردار است و برخی از شگردهای مؤثر ادبی و بلاغی مثل تضاد، مقابله، متناقض نما (پارادوکس)، ایهام تضاد و ... بر بنیاد تضاد و تقابل بنا نهاده شده است. در این مقاله با شیوة توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تحلیل محتوا، نخست آرایة تضاد و متناقض نما (پارادوکس) در کتاب های بلاغی بررسی شده، سپس کاربرد این فنون در 50 غزل از غزلیات مولوی بررسی و تبیین شده است. نتیجه این است که در کتابهای بلاغی متأخر، تعاریف و تقسیمبندیهای دقیقتری از شگرد ادبی تضاد ارائه شده و گسترة آن فراتر از گذشته دانسته شده است و آرایة متناقض نما تنها در برخی از کتاب های بلاغی متأخر بحث شده است. مولوی در استفاده از این شگرد ادبی مقلد صرف نیست، بلکه به اقتضای حال نوآوری کرده است. متناقض نماهای غزلیات مولوی بسیار و از نوع اسنادی است. استفادة نسبتاً زیاد از تقابل آفرینی در غزلیات مولوی ضمن اینکه نشان دهندة فهم عمیق هنری و بلاغی او از قابلیت های هنری فنون بلاغت است، به این واقعیت هم اشاره دارد که تعبیرات پارادوکسیکال با فضاهای عرفانی متناسب است. درمجموع می توان گفت استفادة مولوی از شگرد تضاد و متناقض نما در نبوغ ذاتی و اندیشة خلاق و وجد و حال عرفانی او ریشه دارد.