محمّدرضا یوسفی؛ رقیه ابراهیمی شهر آباد
دوره 4، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 129-154
چکیده
تضاد یکی از پیوندهای معنایی میان کلمات و یکی از مؤلّفههای مهم زبان است که در بعد واژگانی در حوزه مطالعات دستور زبان قرار میگیرد و در بعد معنایی از مقولات بلاغی به حساب میآید. اهل زبان به طور ناخودآگاه ...
بیشتر
تضاد یکی از پیوندهای معنایی میان کلمات و یکی از مؤلّفههای مهم زبان است که در بعد واژگانی در حوزه مطالعات دستور زبان قرار میگیرد و در بعد معنایی از مقولات بلاغی به حساب میآید. اهل زبان به طور ناخودآگاه از این مؤلّفه در سخن خویش استفاده میکنند و چون از ابتدا با آن مأنوس و آشنا هستند هنگام به کاربردنش با مشکلی روبهرو نمیشوند؛ ولی غیر فارسی زبانان در بسیاری از موارد هنگام یافتن متضاد کلمهای دچار مشکل میشوند؛ زیرا ساختار تضاد در زبان فارسی کاملاً قیاسی نیست و در بسیاری از موارد سماعی است. در برخی ساختارهای قیاسی نیز کاربر، علاوه بر نحوه ساخت، باید به معنای آن نیز توجه نماید؛ زیرا متضاد به دو کلمهای اطلاق میشود که در تمام ویژگیها غیر از یک مشخصه، یکسان باشند. کلمات متضاد اعم از کلمات منفی است و رابطۀ هم نشینی مهمترین عامل در تشخیص متضادهاست، چون هنگام کاربرد متضاد باید به تمام ویژگیهای همسان و غیر همسان آن دو کلمه توجه داشته باشد. در زبان فارسی تضاد دو ساختار عمده دارد: متضادهای قیاسی یا مشتق که از ترکیب پیشوندهای مختلف با اسم، صفت، بن فعل و... ساخته میشوند؛ زیرا در زبان فارسی پسوند یا میانوند متضادساز وجود ندارد. دوم متضادهای سماعی یا مرکب که گاه با توجه به تکیه اصلی بر روی معنی کلمه یک جزء آن ثابت و یک جزء دیگر تغییر میکند و گاه نیز هر دو جزء متغیر است. گاهی نیز ترکیبهای متضاد با واو عطف یا بدون آن ساخته میشود که اگر این گونه متضادهای مرکب یک مفهوم واحد را به ذهن برساند، در مقوله پارادوکس یا متناقض نمایی نیز که در حوزه بلاغت است، قرار گیرد. در کتابهای دستور کمتر به مقوله تضاد پرداخته شده است. دستور پژوهان نوعاً به تضاد نپرداختهاند یا اشارهوار از آن گذشتهاند. در یک بررسی میدانی که بر روی نزدیک به شصت کتاب دستور انجام گرفت؛ از مجموع بیش از 20 هزار صفحه حجم این کتابها کمتر از هفت صفحه مطلب درباره تضاد یافت شد.