یداله شکری
چکیده
«روایتشناسی» یکی از مفاهیم مربوط به تحلیل ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد. در پژوهشهای روایتشناسانه خواننده با شخصیتهای داستان و اندیشههای آنان همسو می شود و با قواعد مشخص به نقد این ...
بیشتر
«روایتشناسی» یکی از مفاهیم مربوط به تحلیل ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد. در پژوهشهای روایتشناسانه خواننده با شخصیتهای داستان و اندیشههای آنان همسو می شود و با قواعد مشخص به نقد این آثار می پردازد. «تودروف» در جایگاه یکی از روایتشناسان ساختارگرا، داستان را از سه منظر نمود کلامی، نحوی و معنایی مطالعه میکند. نگارنده در این پژوهش نیز قصد دارد بر اساس نظریات وی، سطح نحوی روایت را در داستان شیر و گاو کلیله و دمنه بررسی کند. بنابر نتایج این تحقیق، داستان با پیرفتها، اپیزودها و عناصری که نمود نحوی روایت را نشان میدهد، طرح را پیش میبرد. در حکایت مورد نظر، چهار پیرفت به همراه گزارههای آن، خواننده را با دنیایی از حکایات و داستانهای درونهای روبهرو میکند. آنچه موجب تفاوت این داستان با داستانهای روایی دیگر میشود، نخست وجود برائت استهلال و چگونگی کاربرد آن در متون ادبی فارسی است که نویسنده آن را برای آشنایی خواننده با مضامین داستان به کار گرفته است؛ دوم داستانهای درونهای است که با آنچه در نظریه تودوروف مطرح است تفاوت دارد. نویسنده از چندین داستان درونهای که در خود داستانهای درونهای دیگری را جای داده است استفاده کرده و قدرت خود را در داستانپردازی نشان داده است؛ او همچنین روایت داستان را بهگونهای پرداخته است که با نظریۀ روایتشناسی تودوروف متفاوت است.