طوبی سلمانپور؛ علی تسنیمی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمود فیروزی مقدم
چکیده
تاریخادبیات، تبارنامۀ فرهنگ و اندیشه است و تذکرههای ادبی نسل نخستین تاریخادبیات فارسیاند و بازتابندة قبض و بسط فرهنگ، فراز و فرود ادبیات، سنّتپذیری و سنّتگذاری و آینة جریانشناسی ادبیاند ...
بیشتر
تاریخادبیات، تبارنامۀ فرهنگ و اندیشه است و تذکرههای ادبی نسل نخستین تاریخادبیات فارسیاند و بازتابندة قبض و بسط فرهنگ، فراز و فرود ادبیات، سنّتپذیری و سنّتگذاری و آینة جریانشناسی ادبیاند که فرایند تحول و انحطاط - تقلید را در ادبیات نشان میدهند و به بسط و گسترش پژوهشهای ادبی، شناساندنِ سنّتهای ادبی، زبان و ادبیات بومی و هویّت ملّی، آشناکردن خوانندة امروز با بافت موقعیتی آفرینشِ تذکره یاری میرسانند؛ اما در کنار تمام مزیّت تذکرهها، گاه آفتهایی مانند سطحینگری، نافرهیختگی، سجعپردازی، موجزنویسی، وحبّ و بغض به شماری از تذکرهها راه یافته است. تاریخادبیاتنگاری برای دستیافتن به رشد و بالندگی، بهناچار باید به خود نگاهی آسیبشناختی داشته باشد. آسیبشناسی فرایندی هوشمند است؛ بدینمعنا که چگونه این تذکرهها به این آفتها دچار شدهاند و چگونه میتوان این تذکرهها را از آنها پیراست. آسیبشناسی تذکرهها، مستلزم بهرهگیری از «تفکّر انتقادی» است تا بتوان از سنّتهای ناروا و کژمدارانة ادبی دوری گزید، خوانندة امروز را با بافت موقعیتی آفرینش متنِ تذکرهها آشنا کرد، دانشهای نظریهپردازی ادبی، طبقهبندی و ردهبندی تاریخادبیات را ارتقا بخشید و ادبیات را از تعصّبات قومی، ایدئولوژیک و سیاسی دور کرد. تفکّر انتقادی ابزار ارزیابی هدفمند، دقیق و علمی تذکرهها را به دست میدهد و با نگاهی انتقادی و ژرفکاوانه، زمینۀ تفکّر تحلیلی و ارائة نظریههای علمی را فراهم میآورد. این مقاله بهروش گردآوری اطلاعات و بهصورت روش کتابخانهای انجام شد و هدف آن، طرح و بازشناسی آسیبشناسی تذکرههای ادبی از رهگذر تفکّر انتقادی و ضرورتهای آن است.