خدیجه اسفندیاری؛ علیرضا اسدی؛ رحمان ذبیحی
چکیده
دانشهای بشری در قرون اخیر، با روندی پرشتاب بهسوی استقلال و تخصصیشدن پیش میروند. یکی از لوازم این استقلال، داشتن زبان و گفتمانی ویژه، نظاممند و زایاست. طبیعتاً نقد ادبی نیز دانشی تخصصی است که در ...
بیشتر
دانشهای بشری در قرون اخیر، با روندی پرشتاب بهسوی استقلال و تخصصیشدن پیش میروند. یکی از لوازم این استقلال، داشتن زبان و گفتمانی ویژه، نظاممند و زایاست. طبیعتاً نقد ادبی نیز دانشی تخصصی است که در پاسخ به این ضرورت، به وضع اصطلاحات گسترده روی آورده است؛ اما وابستگی آثار ادبی به زبان، عواطف و ذهنیات و توجه به تفاوتها و ظرفیتهای زبانی و فرهنگیِ منحصربهفرد هر ملت ایجاب میکند محققان برای شناخت و ارزیابی جامع آثار ادبی خود، گاهی به وضع اصطلاحات متناسب با آثار بومی خود بپردازند. در این پژوهش با تشریح ضرورت و اهمیت اصطلاحسازی در شکلگیری نقد ادبی بومی و نگاهی به اصول اصطلاحسازی علمی، به بررسی اصطلاحات پیشنهادی شفیعی کدکنی در نقد ادبی، از جنبههای گوناگون پرداختهایم. نتیجة تحقیق نشان میدهد از آنجا که این اصطلاحات با تلفیق دانشهای بومی قدیم و نظریات جدید ادبی و براساس ظرفیتهای ساختاری و زیباییشناختی زبان فارسی و نگاه نظاممند و الگوپذیر و رعایت تقریبی اصول کلی اصطلاحسازی علمی پدید آمدهاند، تاحد بسیاری در گفتمان نقد ادبی معاصر تثبیت و فراگیر شدهاند و ما را به شکلگیری نقد ادبی بومی امیدوار میکنند.