ذوالفقار علامی؛ فائزه واعظ زاده
چکیده
گسترش دانش «زبانشناسی» پژوهشهای «سبکشناسی» را سمتوسویی تازه بخشیده است؛ بهگونهای که امروزه مطالعۀ سبک آثار ادبی برمبنای زبانشناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبکشناس ...
بیشتر
گسترش دانش «زبانشناسی» پژوهشهای «سبکشناسی» را سمتوسویی تازه بخشیده است؛ بهگونهای که امروزه مطالعۀ سبک آثار ادبی برمبنای زبانشناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبکشناس معاصر، از نظریهپردازانی است که الگوی سبکشناسی خود را بر پایۀ زبانشناسی مطرح و در این زمینه راهکارهای عملی و روشمندی مطرح کرده است. یکی از مباحثی که سیمپسون بهگونهای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. الگوی سبکشناسانۀ «نظام گذرایی» سیمپسون در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقشگرای هلیدی بنا شده است. نظام گذرایی ابزارهای دستوری خاصی هستند که برای تجسّم تجربه در زبان به کار میروند و شامل سه عنصر فرایند (عبارتهای فعلی)، مشارکین (عبارتهای اسمی) و عناصر پیرامونی فرایند (گروه قیدی و حرفاضافهای) میشود. بنابراین، در تحلیل سبکی متون با الگوی تحلیل نظام گذرایی، به عناصر زبانی فوق تأکید میشود. از سویی دیگر، پژوهشهای حوزۀ ادبیات عرفانی، بیشتر در خصوص ساختارهای درونی نظیر محتوای مفهومی و همچنین حوزههای فکری نویسندگان انجام شده و کمتر به ساختار بیرونی و سطوح زبانی این آثار پرداخته شده است؛ درحالیکه ارزیابی آنها با معیارهای نوین در شناخت هرچه بیشتر این میراث گرانبها بسیار موثر خواهد بود. در این مقاله تمهیدات عینالقضات همدانی با استفاده از رویکرد تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سیمپسون ارزیابی شده است. نتایج تحلیل نشان میدهد عینالقضات براساس روحیات و متناسب با اهداف خویش، به نحو گزینشگرانهای دست به انتخاب زده است و ضمن استفاده از «نقش اندیشگانی» زبان، در انتقال محتوای تعلیمی و اعتقادی خویش در قالب گزارههای خبری، امری و پرسشی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر انواع استفاده کرده است. همچنین با روشهای نوآورانه در فرایندهای کلامی و ذهنی ویژگیهایی ایجاد کرده و با این شیوهها به اثر خویش تشخّصهای سبکی گاه منحصربهفرد بخشیده است.