نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Khaghani’s complete works (Divan), emended by Abd or-Rasooli, consists of 144 qasida1, 16 composites, refrains, 356 stanza and small qasidas, 462 Ghazal, 361 quatrains and 5 Arabic qasidas. Despite its weak points, current edition as the first edition of khaghani in Iran is undoubtedly of high importance and can be used by students and researchers. In spite of value and significance of Abd or-Rasooli efforts, this emendation has considerable defects. For example, lack of index of all poems, disorders due to intermingling of small qasidas and odes makes it hard for readers to find poems and recognize their forms. Also Abd or-Rasooli analyzes some parts of Divan such as qasidas and refrains in terms of meter and leaved other parts as small qasidas, odes, Ghazals, quatrains and Arabic poems. Studying meters in Khaghani’s Divan emended by Abd or-Rasooli, some of them have been seemed to be incorrect. The mentioned mistakes are as below which we divided them to some groups for ease of access:
1- Making mistake in recognition of rhythm and meter, rhythm recognition, meter and its variations
2- Making mistake in recognition of meter variations.
Case: falsehood in rhythm and meter recognition
In pages 42 and 45 the rhythm of (Mufta’ellun Fa’ellat Mufta’ellun Fa’ellat “-UU--U-U-UU--”) has been named “Monsare Salem” but in page 57 there is a qasida with prologue and Abd or-Rasooli mentioned the same rhythm for it mistakenly and named its variations as “Matvi Majdou”:
Rảh-e nafasam baste shod az ảh-e jegartảb
Ku hamnafasi tả nafasi rảnam az in bảb
It should be mentioned that meter is not Monsareh but it is “musamman akhrab makfuf mahzuf”.
Next qasida with prologue is:
Ᾰn pir ke sobh-e leghayist khezr-e nảm
Har sobh buye khezr ảyadash ze kảm
Stating the word “too”, he has recognized the rhythm of mentioned Qasida in “Ramal” meter while it has the meter of “mozare’ akhrab makfuf mahzuf” and its rhythm is “Maf’ulo Fa’elat Mofa’elan Fa’elon” and it is not “Ramal”.
The conclusion is that studying rhythm in qasidas shows that Abd or-Rasooli was hasty at recognizing meters and this hastiness results to inordinate number of errors such as those in determination of rhythm and meter and meter variations. It is obvious that present criticism does not underestimate Abd or-Rasooli’s great dignity and his scientific wisdom in first emendation of Khaghani’s Divan in Iran and the value of this work is apparent for all scholars.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
دیوان خاقانی شروانی شامل تقریباً هفده هزار بیت، 132 قصیده، 16 ترکیببند،330 غزل،290 قطعه،450 بیت عربی و300 رباعی است1. این دیوان تا کنون، چندین بار به شرح زیر تصحیح و چاپ شده است:
1. تصحیح علی عبدالرسولی، با 979 صفحه در سال 2537 شاهنشاهی، نخستین تصحیح مشهور دیوان خاقانی شروانی در ایران است و همانطور که خود مصحّح در مقدمۀ کتاب بیان کرده است، «قبل از وی یک بار در هندوستان این دیوان تصحیح شده است که به صورت ناپسندی طبع شده و دارای معایب بیشماری است»2
2. چاپی نامشخّص از نظر تصحیح، از محمّد عباسی و فهرستهای هفتگانه حسین نخعی با 923 صفحه، در سال 1336 هجری شمسی است.
3. دومین تصحیح کامل دیوان خاقانی پس از عبدالرسولی، از ضیاءالدّین سجّادی با 1085 صفحه در سال 1338 هجری شمسی و معتبرترین چاپ دیوان خاقانی در حال حاضر است.
4. دیوان خاقانی شروانی (از روی نسخههای معتبر)، در سال1362 هجری شمسی با 815 صفحه منتشر شده است که بهنظر میرسد اساس کار تصحیح سجادی بوده است.3
5. دیوانی با 1363 صفحه از خاقانی که در سال1363 هجری شمسی، انتشارات شهرام آن را در تهران منتشر کرد؛ هیچگونه فهرستی ندارد و مصحّح آن نیز مشخص نیست.
6. دیوان خاقانی شروانی مطابق نسخه خطی 763 هجری شمسی، با 866 صفحه از جهانگیر منصور در سال 1375 هجری شمسی با دو مقدمه، یکی از جهانگیر منصور و دیگری از استاد فروزانفر که انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.
7. دیوان دوجلدی خاقانی شروانی به تصحیح میرجلالالدّین کزّازی با 1406 صفحه در سال 1375 هجری شمسی و چاپ انتشارات مرکز است. باید ذکر شود که این چاپ از دیوان خاقانی در حقیقت استحسان و اجتهاد در ضبطهای دو دیوان عبدالرّسولی و سجّادی است.
8 . دیوان خاقانی شروانی با 1368 صفحه در سال 1377 هجری شمسی، بدون فهرست و مقدمه و مشخص بودن مصحّح توسط انتشارات گلمر تهران است.
از تصحیحات یادشده، فقط تصحیح عبدالرسولی، سجّادی و کزّازی، معتبر و درخور اعتناست.
نقد و بررسی دیوان خاقانی چاپ علی عبدالرّسولی
دیوان خاقانی تصحیح عبدالرسولی، شامل 144 قصیده و 16 ترکیببند، ترجیعات، 356 قطعه و قصاید کوچک، 462 غزل، 361 رباعی و پنج قصیده عربی است. بدون شک، تصحیح حاضر به دلیل اینکه نخستین تصحیح دیوان خاقانی در ایران است، با وجود کاستیهایش، اهمّیّت بسیاری دارد و برای استفاده پژوهشگران و دانشجویان مفید است. به رغم اهمّیّت و ارزش کار استاد عبدالرسولی که تلاشی بزرگ و تحسینبرانگیز است، این تصحیح از کاستیهایی فاحش به دور نیست؛ برای نمونه، نبودن فهرستی منظم از همه اشعار دیوان و آشفتگیهای ناشی از درآمیختگی قطعات و قصاید کوچک، دستیابی به اشعار و تشخیص قالب را برای خواننده دشوار نمودهاست. از آن روی که هدف ما در این پژوهش صرفاً نقد تشخیص اوزان عروضی در این دیوان توسّط مصحّح محترم است، از پرداختن به جنبههای دیگر خودداری میکنیم و به بررسی صحت و سقم اوزان عروضی در این مقاله میپردازیم.
پیشینۀ تحقیق
دربارۀ اوزان عروضی دیوان خاقانی پژوهشهای فراوانی صورت گرفتهاست که میتوان به مقالات «تحلیل انتقادی بر موسیقی شعر خاقانی» از دکتر محسن ذوالفقاری، «بهگزینی بحور عروضی پارسی و تازی در اشعار خاقانی و ویژگیهای عروضی اشعار پارسی و تازی وی» از دکتر سیّداسعد شیخاحمدی، «مروری بر وزن قصیدههای خاقانی» از دکتر اصغر اسمعیلی تازه کندی اشاره کرد؛ ولی تاکنون پژوهش و نقدی دربارۀ اوزان عروضی دیوان خاقانی به تصحیح عبدالرّسولی انجام نگرفتهاست؛ به عبارت دیگر، مقاله حاضر نقد و بررسی دریافتهای استاد علی عبدالرسولی از اوزان عروضی دیوان خاقانی است.
بحث و بررسی
استاد علی عبدالرسولی، برخی از قسمتهای دیوان خاقانی مانند قصاید و ترجیعات را از نظر اوزان عروضی بررسی کرده و قسمتهای دیگر دیوان شامل قصاید کوچک، قطعات، غزلیّات، رباعیها و اشعار عربی را بررسی نکرده است. در طی بررسیهای بهعملآمده از اوزان عروضی دیوان خاقانی4 به تصحیح عبدالرسولی، بسیاری از آنها نادرست به نظر رسید که در ذیل خواهد آمد. برای سهولت خوانش، آنها را به چند گروه تقسیم کردهایم؛
1.1. اشتباه در تشخیص وزن و بحر
1.1.1. در صفحات 45 و 42 وزن «مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات» را منسرح سالم نامیده است؛ ولی در صفحۀ 57 با وجود اینکه همان وزن را بهاشتباه برای قصیده با مطلع:
راه نفسم بسته شد از آه جگرتاب |
|
کو همنفسی تا نفسی رانم از این باب |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 57) |
ذکر کرده است، زحافاتش را مطوی مجدوع نامیده است؛ در حالی که اصلاً بحر منسرح نیست بلکه «هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف» است.
1.1.2. قصیدۀ زیر با مطلع:
قلم بخت من شکسته سر است |
|
موی در سر به طالع هنر است |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 65) |
را رمل مسدس مخبون (فاعلات مفاعلن فعلن) دانسته است؛ در حالیکه اولاً، بحر خفیف است نه رمل؛ زیرا در بحر رمل، زحاف «مفاعلن» وجود ندارد؛ مفاعلن از زحافات بحور «هزج و رجز» است که به ترتیب در آن بحور «مقبوض» و «مخبون» نامیده میشود و بحر خفیف از «فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن» تشکیل میشود و این زحاف مفاعلن موجود در بیت مذکور، از زحافات رجز است که مخبون خوانده میشود؛ ثانیاً، بحر رمل با فاعلات آغاز نمیشود؛ ثالثاً، وزن صحیح آن «فاعلاتن مفاعلن فعلن»، «خفیف مسدس مخبون مقصور» است.
1.1.3. قصیدهای با مطلع:
رستم و بهرام را به هم چه مصاف است |
|
این دو خلف را به هم چه خشم و خلاف است |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 87) |
را بحر خفیف دانسته است که صحیح بحر و وزن آن، بحر «منسرح مثمن مطوی مکشوف منحور» و وزن «مفتعلن فاعلات مفتعلن فع» است.
1.1.4. قصیدهای با مطلع:
رهروم مقصد امکان به خراسان یابم |
|
تشنه ام مشرب احسان به خراسان یابم |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 297) |
را «رمل مثمن مخبون مقصور» (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات) دانسته است؛ هر چندکه صورت صحیح آن: «فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن» یعنی رمل مثمن مخبون اصلم است، وزن قصیده بعدی با مطلع:
آن پیر ما که صبح لقایی است خضر نام |
|
هر صبح بوی چشمۀ خضر آیدش ز کام |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 303) |
را با گفتن: «ایضاً در همان بحر»، نیز در بحر «رمل» تشخیص دادهاست؛ حال آنکه قصیده مذکور در بحر «مضارع اخرب مکفوف محذوف» و وزن آن: «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» است نه رمل.
1.1.5. قصیده:
خاک سیاه بر سر آب و هوای ری |
|
دور از مجاوران مکارمنمای ری |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 454) |
را بحر «مجتث مثمن مخبون مقصور» با وزن: «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات» دانسته که صورت صحیح آن: بحر «مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف» و وزن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» است.
1.1.6. قصیدۀ ذیل با مطلع:
دلسوز ما که آتش گویاست قند او |
|
آتش که دید دانه دلها سپند او |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 376) |
را بحر «مجتث مثمن مخبون محذوف» با وزن: «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» مشخص کرده است که صحیح آن: بحر «مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف» و وزن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» است.
1.1.7. نیز قصیدۀ ذیل با مطلع:
بی باغ رخت جهان مبینام |
|
بی داغ غمت روان مبینام |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 311) |
را همانند قصیده قبل از آن (ص310) در «بحر متقارب مثمن مقصور» ذکر نموده؛ حال آنکه در بحر «هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف» و بر وزن مفعول مفاعلن فعولن است.
1.2. اشتباه در تشخیص وزن
1.2.1. درصفحه 414، قصیده با مطلع:
ای در عجم سلاله اصل کیان شده |
|
وی در عرب زبیده اهل زمان شده |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 414) |
بحر آن را که مضارع است، صحیح ذکر کرده است ولی وزنش را بهاشتباه «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات» دانسته که صحیح آن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» است.
1.2.2. وزن قصیده ذیل با مطلع:
دلنواز من بیمار شمایید همه |
|
بهر بیمار نوازی به من آیید همه |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 417) |
را «فعلاتنفعلاتن فعلاتن فعلات» دانسته است؛ درحالیکه «فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن» یعنی رمل مثمن مخبون محذوف است نه مقصور.
1.3. اشتباه در تشخیص وزن و زحافات
1.3.1. در صفحه 61، قصیده با مطلع:
دل صید زلف اوست، به خون در نکوتر است |
|
وان صید کان اوست نگونسر نکوتر است |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 61) |
را در بحر «مضارع مثمن مکفوف محذوف» و وزن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» دانسته است؛ از آن روی که نخستین رکن آن «مفعول» است، میبایست «اخرب» را نیز ذکر میکرد و دیگر آنکه رکن آخر وزن آن «فاعلات»، یعنی «مقصور» است نه «فاعلن».
1.3.2. وزن و زحافات قصیده با مطلع:
راحت از راه دل چنان برخاست |
|
که دل اکنون ز بند جان برخاست |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 71) |
را «فاعلات مفاعلن فعلن» دانسته است؛ صورت صحیح وزن آن «فاعلاتن مفاعلن فع لان» و در بحر «خفیف مخبون مقطوع مسبّغ» است.
1.3.3. در صفحات 310 و 125، قصاید زیر را با مطلعهای:
مرا صبحدم شاهد جان نماید |
|
دم عاشق و بوی پاکان نماید |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 125) |
به درد دلم کاشنایی نبینم |
|
هم از درد دل را دوائی نبینم |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 310) |
را «متقارب مثمن مقصور» یعنی فعولن فعولن فعولن فعول تشخیص دادهاست؛ حال آنکه فعولن فعولن فعولن فعولن، یعنی «متقارب مثمن سالم» هستند.
1.3.4. در صفحه 151، قصیده با مطلع:
صفتی است حسن او را که به وهم در نیاید |
|
روشیست عشق او را که به گفت بر نیاید |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 151) |
را «رمل مثمن مشکول مسبّغ» و بر وزن فعلاتن فاعلاتن فعلاتن فاعلیان مشخص نموده بود ولی این قصیده «رمل مثمن مشکول» و بر وزن فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن است.
1.3.5. نیز قصیده با مطلع:
چون آه عاشق آمد صبح آتشمعنبر |
|
سیماب آتشین زد در بادبان اخضر |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 187) |
را «مضارع مثمن اخرب محذوف» و بر وزن مفعول فاعلاتن مفعول فاعلن نامیدهاست؛ حال آنکه «مضارع مثمن اخرب» و مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن است.
2.1. در صفحات 2 و 18 قصاید با مطلعهای:
جوشن صورت رها کن در صف مردان درآ |
|
دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 2) |
نیست اقلیم سخن را بهتر از من پادشا |
|
در جهان ملک سخنرانی مسلّم شد مرا |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 18) |
را «رمل مثمن مقصور» نامیده است؛ زحاف آخر آنها «محذوف» یعنی فاعلن است نه فاعلات.
2.2. در صفحات 49،30،7،4، قصاید زیر با مطلعهای:
عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا |
|
که عمر بیشبها دادمش به شیربها |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 4) |
سریر فقر تو را سرکشد به تاج رضا |
|
تو سر به جیب هوس درکشیده، اینت خطا |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 7) |
مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا |
|
که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 30) |
مرا ز هاتف همّت رسد به گوش خطاب |
|
کز این رواق طنینی که میرود دریاب |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 49) |
را «مجتث اخرب» گفته است؛ صورت صحیح آنها مجتث مخبون محذوف است.
2.3. همچنین قصیده ترسائیه را با مطلع:
فلک کژروتر است از خط ترسا |
|
مرا دارد مسلسل راهب آسا |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 19) |
بحر «هزج مسدس مقصور» دانستهاست؛ صحیح آن هزج مسدس محذوف است؛ یعنی: مفاعیلن مفاعیلن فعولن.
2.4. زحافات قصیدهای با مطلع:
صبح است کمانکش اختران را |
|
آتش زده آبپیکران را |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 33) |
را «هزج مسدس اخرب» تشخیص داده است و زحافات دیگر یعنی مقبوض و محذوف را ذکر نکردهاست.
2.5. قصیده ذیل با مطلع:
دل روی مراد از آن ندیدست |
|
کز اهل دلی نشان ندیدست |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 77) |
را «مفعول مفاعلن فعولن» دانسته است حال آنکه زحاف آخر آن «مفاعیل» است. بهعکس، در صفحه 323، قصیده با مطلع:
ضمان دار سلامت شد دل من |
|
که دارالملک عزلت ساخت مسکن |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 323) |
را «هزج مسدس مکفوف محذوف» مشخص نموده که «هزج مسدس محذوف» است. یعنی برعکس قصیده قبلی، زحاف آخر را «مفاعیل» تشخیص دادهاست؛ درحالیکه در اینجا «فعولن» است.
2.6. در صفحات 79 و 77 وزن قصاید با مطلعهای:
این پرده کاسمان جلال آستان اوست |
|
ابریست که آفتاب شرف در عنان اوست |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 77) |
شهری به فتنه شد که فلانی ازآن ماست |
|
ما عشقباز صادق و او عشقدان ماست |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 79) |
را «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» مشخص نموده است؛ زحاف آخر آنها «فاعلات» است ودر بحر «مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور» هستند نه محذوف.
2.7. در صفحه 167، قصیده با مطلع:
بیدقی مدح شاه میگوید |
|
کوکبی وصف ماه میگوید |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 167) |
را در بحر «خفیف مخبون محذوب» که با توجه به زحاف آخر آن که «فع لن» است، میبایست «مخبون محذوف» نامیده میشد.
2.8. قصیدۀ ذیل با مطلع:
سنّت عشّاق چیست برگ عدم ساختن |
|
گوهر دل را ز تف مجمر غم ساختن |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 321) |
را در بحر «منسرح مثمن مطوی مکفوف» تشخیص دادهاست که زحاف آخر «مکشوف» است.
2.9. در صفحات 377 و 369 وزن قصاید با مطلعهای:
خرّمی در جوهر عالم نخواهی یافتن |
|
مردمی در گوهر آدم نخواهی یافتن |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 369) |
صبحخیزان بین به صدر کعبه مهمان آمده |
|
جان عالم دیده و در عالم جان آمده |
|
|
(عبدالرسولی، 1317: 377) |
را در بحر «رمل مثمن مقصور» دانسته است؛ صحیح آن: «رمل مثمن محذوف» یعنی: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن است نه فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات.
نتیجه
همانگونه که گذشت، استاد عبدالرّسولی از دیوان خاقانی، تنها به بررسی وزنی قصاید پرداخته است و قسمتهای دیگر دیوان را، که شامل قصاید کوچک، قطعات، غزلیّات، رباعیها و اشعار عربی است، بررسی نکرده است. بررسی وزنی انجام شده از قصاید، نشان میدهد که عبدالرسولی در تشخیص اوزان عروضی بسیار شتابزده عمل کرده و این شتابزدگی منجر به اشتباهات فاحشی از جمله اشتباه در تشخیص وزن و بحر، اشتباه در تشخیص وزن، اشتباه در تشخیص وزن و زحافات و اشتباه در تشخیص زحافات شده است. بدیهی است که نقد حاضر، بههیچ عنوان از شأن و مرتبۀ علمی و فضل تقدّم استاد عبدالرّسولی در نخستین تصحیح دیوان خاقانی در ایران نمیکاهد و ارزش کار این بزرگوار بر اهل خرد و فرهیختگان پوشیده نیست.
پینوشتها
1- اساس کار در آمار مذکور چاپ دکتر سجادی است. تعداد قصاید در تصحیح کزّازی 132 و در تصحیح عبدالرسولی 144 قصیده است.
2- بنگرید به: دیوان خاقانی شروانی، به تصحیح و تحشیه و تعلیقات علی عبدالرسولی، چاپ اول، چاپخانه سعادت، تهران: 1317: (ج) مقدمه.
3- تنها روی جلد کتاب پس از ذکر نام دیوان عبارت «از روی نسخههای معتبر» قید شده و نامی از مصحّح یا مصحّحان نیامده است؛ نیز در مقدمه از معرفی و نام نسخههای مذکور اثری نیست و تنها با استناد به منابع مقدمه و سبک کلی کتاب میتوان دریافت که اساس کار تصحیح ضیاءالدّین سجّادی بوده است.
4- شمارۀ صفحات ذکر شده برای ابیات خاقانی، از روی دیوان خاقانی به تصحیح عبدالرّسولی، انتشارات کتابخانه خیام، چاپ 1317 هجری شمسی است.
1. اسمعیلی تازهکندی، اصغر (1384). «مروری بر وزن قصیدههای خاقانی» مجموعه مقالات برگزیده همایش خاقانیشناسی، به کوشش فاطمه مدرسی و محبوب طالعی، ج 1، چ 1، ارومیّه، جهاد دانشگاهی دانشگاه ارومیّه با همکاری دبیرخانه دایمی ادبیّات آذربایجان.
2. اسعد، شیخاحمدی (1382). «بهگزینی بحور عروضی پارسی و تازی در اشعار خاقانی و ویژگیهای عروضی اشعار پارسی و تازی وی» سبک آذربایجانی و سیر تاریخی آن در شعر فارسی، به کوشش فاطمه مدرّسی و محبوب طالعی، چ 1، تهران، مؤسسه فرهنگی ناشرات با همکاری دانشگاه ارومیّه، صص: 422ـ416.
3. امامی، نصرالله (1387). ارمغان صبح، چ 4، تهران: جامی.
4. خاقانی شروانی (1316). دیوان خاقانی، به تصحیح علی عبدالرسولی، تهران: زوّار.
5. ـــــــــــــــ (1317). دیوان خاقانی، به تصحیح علی عبدالرسولی، تهران: کتابخانه خیام.
6. ـــــــــــــــ (1387). دیوان خاقانی، مصحح: ضیاءالدّین سجّادی، تهران: زوّار.
7. ـــــــــــــــ (1375). دیوان خاقانی، مصحح: میرجلالالدین کزّازی، تهران: نشر مرکز.
8. ـــــــــــــــ (1336). دیوان حسانالعجم افضلالدّین خاقانی شروانی، محمد عباسی و حسین نخعی، تهران: امیرکبیر.
9. ـــــــــــــــ (1362).دیوان خاقانی شروانی از روی نسخههای معتبر، تهران: ارسطو.