مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان

2 دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان

چکیده

یکی از شگردهای صائب نظیره‌گویی است. در دیوان او به نام حدود هشتاد شاعر اشاره شده است. بعد از مولوی، بیشترین استقبال و اقتفاهای صائب از حافظ است. صائب بیست و نه غزل را به استقبال غزل‌های حافظ سروده که در پایان غزل به نام او اشاره کرده است. علاوه بر این حدود 160 غزل دیگر حافظ را از جهت وزن، قافیه و ردیف تقلید کرده؛ امّا به اسم او اشاره نکرده است. گاهی اوقات نیز در مقابل یک غزل حافظ، چندین غزل سروده است. در این مقاله همان بیست و نه غزل که صائب به استقبال حافظ سروده و به نام او اشاره کرده است، از نظر سبک شناسی در سه سطح (ادبی، زبانی، فکری) مقایسه شده است. به طور کلّی در سطح ادبی، حافظ در استفاده از شگردهایی مانند سجع، جناس، تکرار، تضاد، ایهام و تلمیح بر صائب برتری دارد و صائب نیز در کاربرد صنایعی مانند: ایهام تناسب و استخدام بر حافظ پیشی گرفته است. در موارد بیانی نیز صائب تشبیهات بیشتری به کار برده است و در موارد دیگر تفاوت چندانی دیده نمی‌شود. در سطح زبانی حافظ نسبت به صائب برتری نسبی دارد؛ امّا از همه مهم‌تر در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویر پردازی پرداخته، در حالی که حافظ به معانی و اندیشه‌های والایی اشاره کرده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Stylistic Comparison of Saeb,s Imitation of Hafiz

نویسندگان [English]

  • Ali Heidari 1
  • Ghasem Sahraei 1
  • Parvaneh Momennia 2
1 Assistant Professor of Persian Language and Literature, Lorestan University
2 M.A. Student of Persian Language and Literature, Lorestan University
چکیده [English]

Saeb Tabrizi is one of the well-known Persian poets of (Indian Style). One of his distinctive features lies in his imitation of other poets. In his Diwan, a collection of poetry entitled Boundaries; he has referred to the works of almost eighty poets directly or indirectly. He is second to Molavi, another outstanding Persian Poet, in sampling and imitating Hafiz; the greatest sonneteer of entire Persian world. At least in a number of 29 sonnets, Saeb has directly taken Hafiz as his model with an explicit reference to his name at the end of each sonnet. Besides, in his other 160 sonnets he has followed Hafiz in manner and matter especially in concerning rhyme and rhythm -perhaps in repeated last words of each line too- without ending up with Hafiz’s name. In his collection of poems, sometimes, several sonnets may match with and correspond to one specific sonnet of Hafiz. In this paper an attempt has been made to portrait how Saeb has composed 29 sonnets in a direct imitation of Hafiz’s style in terms of artistic form and content. Generally, one may say, Hafiz,s literary style encompassing  his application of specific devices like internal rhyme, pun, repetition, antithesis, equivoque, and allusion makes him appear superior than Saeb. Saeb, however, is judged by the experts to be more prominent than Hafiz in mastering devices such as equivocal appropriateness and borrowing. In the case of “expression” as well, Saeb has employed more metaphors and similes, yet in other aspects they are somehow equal. Off course, it is worth noting to say that Hafiz’s language is a little bit more powerful than that of Saeb. The most remarkable point, by the way, regarding the two great poets is that Saeb is usually said to be a poet of connotation and imagery, while Hafiz is the god of sublime meanings. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Saeb
  • Hafiz
  • Sonnet
  • Stylization

مقدمه

نظیره‌گویی یکی از خصوصیّات شعری صائب تبریزی است. بیشترین استقبال‌های صائب از غزلیات مولوی است. حدود 60 غزل مولوی را با اشاره به نام او (مولوی، مولانا، ملا، ملای روم، عاشق شمس و...)سروده است. پس از مولوی، حافظ دوّمین شاعری است که مطمح نظر صائب بوده است. به طور کلّی صائب در مقابل 188 غزل از دیوان حافظ، حداقل 290 غزل سروده است. (معیار ما در این آمار، غزلیات هم وزن و قافیه و ردیف است، حتی اگر صائب غزل خود را به استقبال غزل شاعر دیگری سروده باشد)؛ امّا از این تعداد فقط 28 غزل حافظ را با نام (حافظ، خواجه و گاهی با تضمین مصرعی از او) استقبال کرده و در مقابل این 28 غزل، 29 غزل سروده است (در یک مورد در مقابل دو غزل حافظ یک غزل سروده، و در دو مورد در مقابل یک غزل حافظ دو غزل سروده است). آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است، همین غزل‌هایی است که به نام حافظ  تصریح شده است.

    ما در این مقاله ابتدا نکاتی دربارۀ چگونگی استقبال‌های صائب از حافظ بیان می‌کنیم و سپس مصرع اوّل غزل‌هایی را که صائب به اقتفای حافظ گفته و به نام او تصریح کرده است، نقل می‌کنیم و در پایان نتیجه‌ای که از مقایسة غزلیات مشترک (28 غزل حافظ در مقابل 29 غزل صائب) به دست آمده، ارائه می‌دهیم.

    با اینکه در بعضی از غزل‌ها تأثیرپذیری صائب از حافظ تقریباً محرز است؛ اما چون آن غزل‌ها از نظر وزن و قافیه و احیاناً ردیف، یکسان نیستند، دراین مقایسه لحاظ نشده‌اند؛ نظیر غزل‌های شمارة5002 صائب و 272 حافظ،5766 صائب و 346 حافظ، 325 صائب و اوّلین غزل حافظ. همچنین گاهی اوقات غزل‌هایی تمام شرایط اقتفا را دارند (وزن، قافیه و ردیف مشابه)؛ امّا چون به این اقتفا تصریح نشده است، از مقایسة آنها چشم پوشی کرده‌ایم؛ مانند: غزل 5776 صائب در مقابل غزل 358 حافظ. در جاهایی نیز با این که غزل صائب شرایط اقتفا را دارد؛ امّا به تصریح خود صائب آن را در جواب غزل شاعر دیگری گفته است؛ مانند: غزل 585 صائب و غزل شماره4 حافظ. از نوآوری‌های صائب در نظیره‌گویی، یکی آن است که گاهی یک غزل را به استقبال دو غزل از دو شاعر سروده است؛ مانند: غزل شماره 1948 که به استقبال غزل سعدی و مولوی گفته است. همچنین در غزل شماره 1289 از طالب و عرفی، غزل 2020 از مولوی و سنائی، غزل 812 از نظیری و عرفی  و... نام می برد و حتی در غزل 5340 از مولوی و سنائی و عطار یاد می‌کند.

    گاهی استقبال او از غزل دیگران به صورت کنایه و مبهم است؛ مانند: غزل 3741 که می‌گوید: (جواب آن غزل است این که عارفی گفته است...)

    چنانکه گفتیم در دیوان صائب، حدود 290 غزل هم وزن و قافیه و ردیف با غزلیات حافظ وجود دارد؛ امّا در بسیاری از موارد این مشابهت تصادفی است. ما در این مقاله فقط غزل‌هایی را بررسی کرده‌ایم که صائب صریحاً اذعان کرده است که غزل خود را به استقبال غزل حافظ سروده است. گاهی اوقات صائب چندین غزل را در جواب یک غزل حافظ سروده است؛ چه در غزلیاتی که به اسم او تصریح کرده و چه در غزلیاتی که اسم او را ذکر نکرده است. گاهی نیز برعکس، یک غزل را در جواب دو غزل حافظ گفته است. از این مهم‌تر در دیوان صائب غزلی با مطلع:

 

صفیر شهپر توفیق حسن آواز است

 

 

کمند عشرت رم کرده رشتۀ ساز است

                                                                                                               (غزل/ 1687)

 

وجود دارد که در بیت پایان می‌گوید:

 

ز جام حافظ شیراز مست گردیده است

 

 

کلام صائب از آن رو شراب شیراز است

     با توجه به اینکه در تمام غزل‌هایی که صائب در مقطع آنها به نام حافظ یا خواجه اشاره کرده است، بدون استثنا به غزلی از حافظ نظر داشته و در اکثر مواقع مصرعی از حافظ را نیز تضمین کرده است، شاید بتوان حدس زد که غزلی بر این وزن و قافیه در بعضی از نسخ دیوان حافظ، یا نسخه‌ای که در دسترس صائب بوده، وجود داشته است. هر چند امکان دارد، صائب فقط جهت تبّرک به نام حافظ شیراز، مقطع غزل را به نام او مزیّن کرده باشد.  

    صائب علاوه بر تتبع از غزلیات حافظ، که در مورد آنها بحث خواهد شد، به تقلید و استقبال غزلیات شاعران دیگری هم از قدما و معاصران خود پرداخته است. حتی گاهی اوقات به تتبّع غزل کسی پرداخته که شاید از شاعران گمنام سبک هندی بوده است. «صائب سودایی به نظیره‌گویی داشته، به حدی که می‌توان تصوّر کرد، یکی از انگیزه‌های وی در سرودن غزل همین امر بوده است، تنها به استقبال بزرگانی چون سنایی، عطّار، مولوی، سعدی و حافظ اکتفا نکرده؛ بلکه به نظیره‌گویی از شاعران دسته دوم و حتی معاصران خود برخاسته و شاید قریب هفتاد یا هشتاد شاعر را مورد طبع آزمایی قرار داده است» (دشتی،1364 :12). در دیوان صائب حداقل به نام77 شاعر اشاره شده است که بیش از 20 شاعر برای ایرانیان ناآشنا هستند. علاوه بر آن گاهی اوقات به کنایه از شاعری نام برده که شاید بعضی از آنها خارج از مرزهای ایران بوده باشند.

استقبال‌های صائب از حافظ

    در اینجا برای دوری از اطالة کلام، فقط به ذکر مصرع اوّل غزل‌های حافظ و صائب اشاره می‌شود (مصرع‌های اوّل از غزل حافظ و مصرع‌های دوم از صائب است):

1- غزل حافظ( 16)                                                  غزل صائب(941)

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت(16)

 بنفشـه پیش خطـت قفل بر زبان انداخــت(941)

اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبـی است(64)

 ز یار لطف نهان خواستن فزون طلبی‌است(1763)

عیب رندان مکـن ای زاهد پاکیزه سـرشت(80)

  پشـت آیینـه بود پردۀ مستـوری زشــت(1626)

مطـرب عشـق عجب ساز و نـوائی دارد (123)

  ذرهّ‌ام چشـم به خـورشیـد لقـایـی دارد(2778)

شاهد آن نیسـت که موئـی و میانـی دارد(125)

  هر کف خاک ز احســان تو جانـی دارد(2770)

سال‌ها دل طلـب جام جـم از ما می‌کـرد(143)

  آن کـه منع من مخمـور ز صهـبا می‌کرد(2954)

 

در چمن جلوه‌گر آن قامـت رعنا مـی‌کرد(2958)

نه هـر که چهره بر افروخـت دلبری داند(177)

  نـه هـر سخـن شـناسی سخــنوری داند(3534)

دوش دیدم که ملائک در میخـانه زدنـد(184)

  نغـمة عشـق  به گوش من دیــوانه زدند(3509)

نقـدهـا را بـود آیا که عیـاری گیـرنـد(185)

  مهـر را سوختـگان بوتـة خـاری گیـرند(3522)

غـلام نرگـس مسـت تو تـاجـدارانـند (195)

  سپـند خـال لبـت آتـشـین عـذارانـنـد (3954)

آن یار کزو خانۀ ما جای پری بود حافظ(216)

  تا منــزل مـن بـادیـۀ بی خـبـری بـود (4425)

بـر ســر آنـم که گـر ز دسـت برآیـد(232)

  از کـمـرش کـام دل چـگـونه برآیـد؟ (4363)

مــژده ای دل که مسـیـحا نـفـسی مـی‌آید

  دعـوی عشـق زهـر بو الهـوسی می‌آیـد(3638)

 

(در نسخة غنی- قزوینی وجود ندارد)

ای صـبا نکـهتـی از خـاک ره یار بـیـار(249)

ای صبا برگی از آن گلشـن بی خار بیـار(4675)

هزار شکر که دیدم به کام خـویشـت باز (258)

 

منم که دیده به دیـدار دوسـت کردم بـاز(259)

دگـر که را کنـم از اهل درد مـحـرم راز؟(4791)

بـیا و کـشتـی ما در شـط شـراب انـداز(263)

  بگـیر جـام هـلالـی ز رخ نـقـاب انـداز(4794)

گلـعـذاری زگـلسـتان جـهان ما را بـس(268)

طاق ابروی تو از کـون و مکـان ما را بـس(4846)

اگر رفیـق شفیـقی درسـت پیـمان بـاش(273)

  ز خـار زار تعلّـق کـشیـده دامـان بـاش(5003)

صوفی گلی بچین و مرقّع به خـار بخـش(275)

  صبـح اسـت ساقیا قدح خوشـگوار بخش(5057)

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش(278)

شرابی را که چون پروانه گردد گرد سر طورش(4938)

چـو برشکـست صبـا زلـف عنبـر افشـانش(280)

 چــنـان ز دل گـذرد صـاف تیـر مژگـانــش(5019)

به وقـت گل شـدم از تـوبۀ شراب خجل(305)

 نیـم ز پرسـش محشـر به هیچ باب خـجل(5252)

ما بدیـن در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم(366)

 گرچـه با کوه گرانـسـنگ گنـاه آمـده‌ایـم(5687)

ز در درآ و شـبـسـتـان مـا منّـوّر کــن(397)

 دمیـد صبـح، سر از خـواب بیخودی برکن(6357)

 

 ترا که گفـت وطـن زیر چرخ اخـضر کن؟(6358)

ناگـهـان پرده برانـداخـتـه‌ای یعنـی چه(420)

 سرو مـن طرح نو انـداخـتـه‌ای یعنی چه؟(6613)

ای که در کـوی خرابـات مقـامـی داری(448) 

 رخـصـت بـوسـه اگر از لب جـامی داری(6831)

ای بیخبر بکـوش که صاحب خبر شـوی(487)

 چنـدان به خضر ساز که از خود بدر شوی(6964)

 

شیوة کار

    از آنجا که پرداختن به مسائل سبک شناسی آن هم از دیدگاه‌های مختلف در یک متن عملاً غیرممکن است، ما در این تحقیق این غزل‌ها را در سه سطح ادبی، زبانی و فکری بررسی کرده‌ایم و در هر سطح نیز فقط مواردی که در هر دو اثر وجود داشته و یا حدس زده‌ایم در یک اثر بنا به دلایلی، بیشتر از اثر دیگری است، بررسی نمودیم و از بررسی تمام موارد ادبی، زبانی و فکری، برای دوری از اطناب، پرهیز کرده‌ایم. مثلاً از دو مورد همحروفی (تکرار صامت) و همصدایی (تکرار مصوت) فقط به بررسی همحروفی پرداخته‌ایم؛ زیرا آهنگین‌تر، گوشنواز‌تر و ملموس‌تر است. به عنوان نمونه در بیت ذیل از حافظ:

الا یا ایها الساقی ادر کأساًً و ناولها

که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها

 

انبوهی از مصوت‌های بلند( آ) در کنار هم آمده است؛ امّا به اندازۀ تکرار صامت «سین» (سه بار) در بیت دیگری از او، ملوس و آهنگین نیست:

ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد

 

کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند

گفتنی است که شیوۀ ما در این مقاله بیشتر مبتنی بر شیوه‌ای است که شمیسا در «مقایسۀ سبک شناسانۀ غزلی از حافظ و سعدی» به انجام رسانیده است (شمیسا،1372: 161). 

    ذکر این نکته بایسته است که اگرچه تمام موارد با دقت بررسی شده است؛ امّا از آنجا که بعضی از موارد، در بخش ادبی، پنهان و گاهی برای بعضی از خوانندگان برای همیشه مخفی خواهد ماند، ممکن است از دید ما نیز پنهان شده باشد و گاهی نیز ممکن است، سهوی و اشتباهی که آدمی از آن ناگریز است، رخ داده باشد؛ اما چون این سهوها و... عمدی نبوده و از طرفی دیگر در شعر هر دو شاعر اتفاق افتاده است، بعید می‌دانیم در نتیجه‌گیری دخیل باشد. به عبارت دیگر این خطاها معنی دار نخواهد بود.

 

بحث و بررسی

    چنانکه گفتیم صائب 28 غزل حافظ را (در یک مورد در مقابل دو غزل حافظ یک غزل سروده و در دو مورد در مقابل یک غزل حافظ دو غزل سروده است) استقبال کرده است. برای اینکه قضاوت ما در این مورد به صحّت نزدیک‌تر باشد، تمام موارد زبانی و ادبی را به نسبت کلّ ابیات هر شاعر سنجیده‌ایم. به عنوان مثال تعداد سجع‌هایی که در 28 غزل حافظ به کار رفته با هم جمع کرده و نسبت آن را با تعداد ابیات 28 غزل محاسبه کرده‌ایم. هر چند با قاطعیت نمی‌توان گفت که وجود صنایع بدیعی و... در یک اثر، دال بر برتری آن اثر بر اثری دیگر است. این شیوه که ما در پیش گرفته‌ایم، بیشتر برای مسائل سبک شناسی- خواه سبک فردی و خواه سبک دوره- کار آمد خواهد بود. در سبک شناسی ساختگرا همة این موارد با هم و در کلیت اثر مطرح خواهند بود و به تنهایی جنبة هنری نخواهند داشت (شمیسا، 1372: 129) و فقط بر این مبنا می‌توان تا حدی جنبه‌های ادبی یا زبانی شاعری را در مقایسه با شاعری دیگر نمایان کرد، آن هم در همه جا قطعیّت نخواهد داشت؛ زیرا در این آمار، خوب و متوسط، خوب و عالی و... در یک موازنه قرار می‌گیرند و از ارزش یکسانی برخوردارند. به عنوان مثال بعضی از ایهام‌های حافظ که جنبة ضرب‌المثل پیدا کرده و احیاناً بیانگر دو نظریة مختلف اعتقادی، تربیتی و... هستند در مقابل ایهامی از صائب قرار می‌گیرد که فقط جنبة هنری و مضمون سازی آن مدّ نظر صائب بوده و برای خوانندگان نیز ارزشی بیشتر از آن ندارند. در اینجا ما نتایج به دست آمده را ابتدا به صورت جدولی ارائه می‌دهیم، سپس بصورت مختصر در مورد بعضی از موارد توضیحاتی بیان می‌کنیم:

 

  1. ادبی- بدیع معنوی

 

 

                 حافظ

تعداد                       درصد     

                   صائب

تعداد                         درصد

تناسب

518

2/2

648

2/2

تضاد

105

44%

92

31%

ایهام

73

31%

82

 28%

ایهام تناسب

98

41%

180

61%

ایهام تضاد

32

13%

59

20%

استخدام

14

06 /%

49

17%

حسن تعلیل

19

08/%

31

10%

تلمیح

22

09%

24

08%

 

1. ادبی- بیان

 

 

           حافظ

تعداد                    درصد

                  صائب

تعداد                            درصد

تشبیه

140

59%

305

04/1%

استعاره

160

67%

202

69%

کنایه

129

54%

181

62%

مجاز

48

20%

53

18%

 

2. زبانی - آوایی

 

حافظ

تعداد کلمات         درصد

صائب

تعداد کلمات                درصد

یک هجایی

1859

52%

2248

52%

دو هجایی

1176

33%

1427

33%

سه هجایی

449

5/12%

503

12%

چهار هجایی

83

5/2%

111

6/2%

بیش ازچهارهجایی

 

8

 

22/0%

 

14

 

30/0%

 

2. زبانی- بدیع لفظی

 

 

          حافظ

تعداد                 درصد             

                 صائب

تعداد                       در صد

سجع

192

81%

188

 64%

جناس

106

44%

88

30%

تکرار

69

29%

 76

26%

همحروفی

117

49%

144

49%

 

 

2 . زبانی لغوی

 

 

             حافظ

تعداد                درصد             

               صائب

تعداد                           درصد

تکرار قافیه

12

42 /0%

45

55/1%

لغات عربی

690

9/2%

717

43/2%

ترکیبات اضافی

452

9/1%

568

9/1%

ترکیب سازی

108

45/0%

138

47/0%

 

2. زبانی نحوی

 

 

            حافظ

تعداد                   درصد        

                   صائب

تعداد                           درصد

جملات دارای

 منطق نثری

167

 

70/0%

151

51/0%

         

 

1.سطح ادبی

1-1: بدیع معنوی

1-1-1. تناسب: در غزل‌های حافظ 518 مورد تناسب وجود داشته (2/2)؛ یعنی در هر بیت بیش از دو تناسب وجود داشته است. درغزل‌های صائب نیز 648 مورد تناسب وجود داشته است (2/2). در 

تمام موارد ادبی و زبانی برای سهولت کار، تمام آمارها حداکثر تا دو رقم اعشار گرد شده است

2-1-1. تضاد: در غزل‌های حافظ 105 مورد تضاد وجود داشته است (44%) و در غزل‌های صائب 92 مورد، (31%).

3-1-1. ایهام: در غزل‌های حافظ 73 مورد ایهام وجود داشته است (31%) و در غزل‌های صائب82 مورد(28%) .

4-1-1. ایهام تناسب: در این قسمت علاوه بر ایهام تناسب، ایهام تبادر و ایهام ترجمه نیز مدّ نظر ما بوده است؛ زیرا در شعر هر دو شاعر این شگردها آنقدر زیاد نبود که برای این موارد مدخلی جداگانه در نظر بگیریم. در غزل‌های حافظ 98 مورد ایهام تناسب وجود داشته است (41%) و در غزل‌های صائب 180 مورد (61%).

5-1-1. ایهام تضاد: در این قسمت نیز علاوه بر ایهام تضاد، عبارات پارادوکسی را نیز به عنوان ایهام تضاد ذکر کرده‌ایم. در غزل‌های حافظ 32 مورد ایهام تضاد وجود داشته است(13% ) و در غزل‌های صائب 59 مورد(20%).

6-1-1. استخدام: دراین قسمت انواع استخدام (استخدام ضمیر و...) را تحت یک عنوان بررسی کرده‌ایم.درغزل‌های حافظ14مورد استخدام وجود داشته است (06 /0%) و در غزل‌های صائب 49 مورد (17%). به نظر می‌رسد که استخدام خاص شعر هندی باشد که صائب و شعرای سبک هندی نیز بوفور از این صنعت در شعر خود استفاده کرده‌اند. میر غلامعلی آزاد بلگرامی در کتاب غزالان الهند می‌گوید: «این قسم استخدام مشترک است میان عرب و هند ... و ادبای فرس به این صنعت اصلاً پی نبرده‌اند» و در مورد استخدام مضمر (ضمیر) می‌گوید: «... در عربی مزة خاص دارد و در فارسی پر بی مزه واقع شده است و منشأ این معنی خصوصیت زبان است» (آزاد بلگرامی، 1382 :2-51).

7-1-1. حسن تعلیل: درغزل‌های حافظ 19 مورد حسن تعلیل وجود داشته است (08%) و در غزل‌های صائب31 مورد (10%).

8-1-1. تلمیح: درغزل‌های حافظ 22 مورد تلمیح وجود داشته‌است (09 /0%) و در غزل‌های صائب 24 مورد (08/0%).

2-1. بیان    

1-2-1. تشبیه: در این قسمت تمثیل و اسلوب معادله را نیز به عنوان تشبیه در نظر گرفته‌ایم. درغزل‌های حافظ 140 مورد تشبیه وجود داشته است (59%) و در غزل های صائب 305 مورد (04/1%).

2-2-1. استعاره: در این قسمت علاوه بر استعاره مصرحه، استعارة کنایی و سمبل را نیز، لحاظ کرده‌ایم. در غزل‌های حافظ 160 مورد انواع استعاره وجود داشته است (67%) و در غزل‌های صائب 202 مورد (69%).

3-2-1. کنایه: درغزل‌های حافظ 129 مورد انواع کنایه (54%) و در غزل‌های صائب 181 مورد (62 %) وجود داشته است.

4-2-1. مجاز: در غزل‌های حافظ 48 مورد انواع مجاز (20%) و در غزل‌های صائب نیز53 مورد (18%) وجود داشته است.

 

2. سطح زبانی

1-2. آوایی: چنانکه قبلاً گفتیم از غزل‌های حافظ 28 غزل مورد بررسی قرار گرفته که مجموع ابیات آنها 238 بیت می‌باشد. هر غزل حافظ به طور متوسط5/8 بیت داشته است. مجموع کلمات این 237 بیت نیز 3575 کلمه است که 1859 کلمه (52%) از آنها یک هجایی، 1176 کلمه (33%) دو هجایی، 449 کلمه (12%) سه هجایی، 83 کلمه (5/2%) چهار هجایی و 8 کلمه (22/0%) بیش از چهار هجایی است.

    غزل‌هایی که از صائب بررسی شده 29 غزل بوده که مجموع ابیات آنها294 بیت می‌باشد. به طور متوسط هر غزل 10 بیت داشته‌است. تعداد کلمات این ابیات 4303 کلمه است که 2248 کلمه (52%) آنها یک هجایی، 1427 کلمه (33%) دو هجایی، 503 کلمه (5/12%) سه هجایی و 111 کلمه (6/2%) چهار هجایی و 14 کلمه (30/0%) بیش از چهار هجایی است. چنانکه مشخص است، اگر مجموع درصدها اندکی بیش یا کمتر از 100% است، ناشی از گرد کردن اعداد بوده است.

 1-1-2. بدیع لفظی

     در این قسمت در هر بیت سجع‌ها استخراج شده است، تکیة ما در این تحقیق بیشتر بر سجع متوازی و مطرّف بوده است و بندرت به سجع متوازن پرداخته‌ایم؛ زیرا بسیاری از کلمات بدون اینکه هم آوایی داشته باشند، می‌توانند با هم سجع متوازن داشته باشند.

1-1-1-2. سجع: در 238 بیت حافظ (مجموع ابیات 28 غزل حافظ)، 192 مورد سجع وجود دارد؛ یعنی 81% ابیات آن دارای سجع هستند. در 294 بیت صائب 188 مورد سجع وجود دارد. یعنی 64% ابیات دارای سجع هستند.

2-1-1-2. جناس: در غزل‌های حافظ 106 مورد جناس به کار رفته (44% ) و در غزل‌های صائب 88 مورد جناس به کار رفته است (30%).

3-1-1-2.تکرار: اگر در بیتی کلمه‌ای (بجز حروف) تکرار شده است متذکر شده‌ایم. لازم به ذکر است در مطلع غزل‌ها که مردف بوده‌اند، ردیف را به عنوان تکرار ذکر نکرده‌ایم. در غزل‌های حافظ 69 مورد تکرار وجود داشته است (29%) و در غزل‌های صائب76 مورد( 26%).

4-1-1-2. همحروفی: در غزل‌های حافظ 117 مورد همحروفی وجود داشته است(49%) و در غزل‌های صائب 144 مورد (49%).

 

2-2. لغوی  

1-2-2. تکرار قافیه: در 28 غزل حافظ 12 مورد تکرار قافیه وجود داشته (42%)؛ یعنی به طور متوسط در هر دو غزل حافظ، کمتر از یک مورد تکرار قافیه وجود داشته است. در 29 غزل صائب 45 مورد تکرار قافیه وجود داشته است ‌
(55/1%)؛ یعنی در هر دو غزل  بیش از سه بار تکرار قافیه صورت گرفته است. گاهی اوقات در یک غزل، قافیه‌ای بیش از دو مورد (فقط در غزل‌های صائب) تکرار شده است؛ امّا این چنین موارد را فقط یک تکرار قافیه به حساب آوردیم وگرنه آمار تکرار قافیه در غزل‌های صائب بیشتر از این خواهد بود. «در سبک هندی بر خلاف سنّت رایج استادان سبک خراسانی و آذربایجانی و عراقی (که تکرار قافیه را عیب می‌شمردند و اگر شاعری ناچار می‌شد در یک قصیدة بلند به فاصلة چندین بیت قافیه را تکرار کند به عذر خواهی می‌پرداخت) شاعران سبک هندی، تکرار قافیه را به فاصلة یک یا دو بیت (و گاهی بی هیچ فاصله‌ای) عیب نمی‌شمرده‌اند؛ بلکه آن را نوعی هنرنمایی نیز به حساب می‌آورده‌اند» (شفیعی کدکنی، 1376 :72-71). در بین شعرای سبک هندی نیز صائب بیشتر از دیگران از تکرار قافیه بهره گرفته است، هم به لحاظ کثرت تکرار قافیه در یک غزل، هم به لحاظ تعداد غزل‌هایی که در آن تکرار قافیه صورت گرفته است (حسین پور آلاشتی، 1384 :235).

2-2-2. لغات عربی: در 238 بیت حافظ 690 کلمة عربی وجود داشته (9/2%)؛ یعنی در هر بیت حدود سه کلمة عربی وجود داشته است و در 294 بیت صائب 717 کلمة عربی وجود داشته (43/2%).

3-2-2. ترکیبات اضافی: در این قسمت نیز ترکیبات اضافی– خواه وصفی و خواه اضافی– لحاظ شده است. گاهی اوقات بیش از دو کلمه به هم اضافه شده است، این موارد را بصورت یک مورد نوشته و در نتیجه گیری نیز فقط یک مورد به حساب آورده‌ایم. در 238 بیت حافظ 452 ترکیب اضافی وجود دارد (9/1) و در 294 بیت صائب 568 مورد (9/1).

 4-2-2. ترکیب سازی: مراد ما از ترکیب سازی کلمات مرکبی است که تقریباً کوتاه شده یک جمله‌اند و بدون کسره اضافه آمده‌اند. در بسیاری از موارد این ترکیبات ساختة شاعر نبوده و قبل از او ترکیبی مشهور بوده است.در 238 بیت حافظ 108 مورد ترکیب سازی صورت گرفته است (45/0%) و در 294 بیت صائب 138 مورد (47/0%).

 

 

3-2. نحوی

1-3-2. جملات دارای منطق نثری: 167 جمله در 238 بیت حافظ دارای منطق نثری‌اند (70 /0%) و150 جمله از 294 بیت صائب دارای منطق نثری‌اند (51/0%). ناگفته پیداست که این جملات باید به تعداد کل جملات ابیات سنجیده می‌شد نه با تعداد ابیات؛ زیرا یقیناً تعداد جملات ابیات با هم یکسان نیست. اما آنچه مسلم است، زبان حافظ نسبت به زبان صائب روانتر و به منطق نثری نزدیکتر است و اگر تعداد جملات ابیات نیز که کاری طاقت فرسا و تقریباً مشکل و از طرفی دیگر بی فایده خواهد بود، استخراج شود، نتیجه‌ای جز این حاصل نخواهد شد.

 

 3. سطح فکری

هر چند در بسیاری از مکاتب سبک شناسی؛ بویژه مکاتبی که مبتنی بر مسائل زبانشناسی است، معمولاً سطح فکری نادیده گرفته شده است؛ اما در این مقاله از سطح فکری غزل‌ها که اساسی‌ترین وجه متمایز حافظ و صائب است، غافل نمانده‌ایم. در اینجا چند نکتة اساسی که عمدة تفاوت غزلیات حافظ با صائب است، یادآوری می‌شود:

1-3. در غزلیات حافظ بیشتر، معانی و موضوعات اساسی مطرح است؛ امّا در غزلیات صائب مضمون و تصویرسازی اهمیّت دارد. چنانکه مشهور است، سبک هندی غنای تصویرسازی و مضمون‌گرایی توأم با فقر معنی است. صائب بیشتر از حافظ دغدغة شعر و خلاقیّت هنری داشته و کمتر به معنی اندیشیده است. از بسیاری واژه‌ها که حافظ و شعرای سبک عراقی و خراسانی خلق معنی کرده‌اند، او برای اهدافی غیر از معنی پردازی استفاده کرده‌است. «مضمون سازی با اصطلاحات ادبی و مفاهیم و الفاظ مربوط به قلمرو شعر و ادب بیانگر این واقعیّت است که اهل سخن در این عهد‌‌‌‌-سبک هندی- بیش از حد، دغدغة شاعری داشته‌اند و به شعر و شاعری می‌اندیشیده‌اند. اغلب ابیات اسلوب معادله هستند، شاعر ادعایی را در مصرع اول طرح می‌کند و در مصرع دوم برای آن مثلی از عالم ادبیات و فن شعر می‌آورد»
( فتوحی،1385: 131).     

2-3. یکی از نکته‌های مشترک صائب و حافظ صوفی ستیزی آنان است. صائب نیز مانند مقتدای خود- حافظ- به جنگ صوفیان ریاکار می‌رود؛ اما از آنجا که حافظ در زمان خود با این صوفیان واقعاً درگیر بوده، کلامش دلنشین‌تر و طنزهایش در نهایت اختفا، نیش‌دار است. در حالی که این زهد ستیزی صائب بیشتر به تقلید از حافظ و احیاناً برای مضمون‌آفرینی است. دشتی معتقد است: حافظ علی رغم اینکه «با صوفیان و زاهدان و سایر دکّه‌داران شریعت و طریقت میانة خوبی نداشته، لیکن به حقیقت تصوف و معانی عرفانی اذعان داشته است... از ابیات بی‌شماری که در دیوان صائب ثبت شده، این تقارب فکری مشهود و محسوس است» (دشتی، 1364: 178-177). دشتی جایی دیگر معتقد است که صائب نیز مانند حافظ با این طایفه درگیر بوده است: «از این حیث حافظ را بهترین مقتدای خود دانسته و رنجی را که از دست فقیه و محتسب، صوفی ریاکار و واعظ بی عمل کشیده، خوب به تصویر کشیده» (همان، 187).

 

 

نتیجه­

در بدیع معنوی در بعضی از موارد؛ از جمله تناسب، تلمیح و حسن تعلیل تفاوت چندانی در بین غزل‌های حافظ و صائب نیست. در مواردی مانند ایهام و تضاد غزلیات حافظ برتر از غزلیات صائب است. بسامد استخدام، ایهام تناسب و ایهام تضاد اشعار صائب از اشعار حافظ بیشتر است.جز در مورد مجاز، بسامد موارد دیگر (کنایه، استعاره و تشبیه) در غزلیات صائب از حافظ بیشتر است.در بخش آوایی، توزیع هجا به طور عجیبی در اشعار هر دو شاعر یکسان است. به طور کلّی در بدیع لفظی غزل‌های حافظ از غزل‌های صائب موسیقیائی­تر است.در بخش لغوی، تکرار قافیه در غزلیات صائب به مراتب بیشتر از حافظ است. کلمات عربی حافظ اندکی بیشتر از کلمات عربی صائب است وترکیبات اضافی و ترکیب سازی هر دو شاعر تقریباً یکسان است. زبان حافظ به طور کلّی نسبت به صائب به منطق نثری نزدیک تر است. در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویرپردازی پرداخته، در حالی­که حافظ به معانی و اندیشه­های والایی اشاره کرده است. چنانکه مشاهده شد در بخش­های دیگر، اشعار حافظ برتری کاملاً محسوسی نسبت به اشعار صائب نداشت (در مواردی برعکس هم بود) اما این فکر و اندیشة والای حافظ است که شاعرانی مانند صائب با تمام ارزش‌های ادبی و زبانیی که دارند، همچنان در زیر سایة شهرت او قرار می‌گیرند.

 

1-     آزاد بلگرامی، میر غلامعلی. (1382). غزالان الهند، مصحّح، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات صدای معاصر، چاپ اول.
2-     حافظ، خواجه شمس الدین. (1370 ). دیوان حافظ، به تصحیح غنی– قزوینی، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ سوم.
3-     حسن پور آلاشتی، حسین. (1384). طرز تازه، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول.
4-     حسینی، حسین. (1368). بیدل، سپهری و سبک هندی، تهران: انتشارات سروش، چاپ دوم.
5-     دشتی، علی. (1364). نگاهی به صائب، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ سوم.
6-     زریاب خویی، عباس. (1374). آئینة جام، تهران: انتشارات علمی، چاپ دوم.
7-     شفیعی کدکنی، محمّدرضا. (1376). شاعر آیینه‌ها، تهران: انتشارات آگه، چاپ چهارم.
8-     شمیسا، سیروس. (1382). سبک شناسی شعر، تهران: انتشارات فردوس، چاپ نهم.
9-     ــــــــــــــــ . (1372). کلیات سبک شناسی، تهران: انتشارات فردوس، چاپ اول.
10-             ــــــــــــــــ . (1381). نگاهی تازه به بدیع، تهران: انتشارات فردوس، چاپ چهاردهم.
11-              صائب تبریزی، محمّد علی. (1364). دیوان صائب، به کوشش محمّد قهرمان، تهران: 6 جلد، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.
12-              فتوحی، محمود. (1385). نقد ادبی در سبک هندی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول.
13-              مجتبایی، فتح الله. (1386). شرح شکن زلف، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول.
14-              مرتضوی، منوچهر. (1384). مکتب حافظ، تبریز: انتشارات ستوده، چاپ چهارم.