بررسـی ساخت کلان (چارچوب فکری‌‌) دیوان پروین اعتصامی بر اساس رویکرد زبان‏‎‌‎شناختی صورتگرا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 مربی زبان‌شناسی همگانی دانشگاه پیام نور تهران

2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج

3 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران

چکیده

هدف از این پژوهش مطالعۀ چارچوب فکری-صوری دیوان پروین اعتصامی با تکیه بر اصول یکی از شاخه­های زبان­شناسی است. زبان‌شناسی، مطالعه علمی و بررسی‌‌ متنی و گفتمانی زبان است و همچون سایر علوم تقسیمات و انشعاباتی یافته که زبان‌شناسی کلان نیز یکی از این شاخه‌‌هاست. در این نوع بررسی‌‌ها، متن از لحاظ روابط فراجمله­ای مطالعه می­شود، و از این طریق، روابط میان بخش‌‌های تشکیل­دهندة یک متن، و ساخت کلان (بافتار‌‌) متن مشخص می‌گردد. در تحقیق حاضر، از الگوی وودبری (1987‌‌) – خان­زاده امیری (1379‌‌) استفاده شده و روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیل محتوای کمی است. به طور کلی، تجزیه و تحلیل حکایات در سطح ساخت کلان نشان داده است که در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی چارچوب ارائه­شده در الگوی مذکور قابل­تشخــیص است که البـــته برای تکمیل آن، تغیـــیرات و اصلاحــاتی نیز صورت گرفته است. از نتایج به­دست­آمده در این بررسی مشخص شد که سازة ‌‌پندواندرز در دیوان پروین اعتصامی محوریت دارد. از مجموع 6824 مصراع بررسی­شده 2728 مصراع به سازة ‌‌پندواندرز اختصــاص دارد که 97/39 درصد از کل مصراع‌‌ها را شامل می‌شود. بنا براین سازة ‌‌پندواندرز، سازة محوری و اصلی در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی تلقی می‌شود که این موضوع خود نشان­دهندة ماهیت تعلیمی اثر مذکور است.
 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The analysis of macro-structure of Parvin Eatesami's tales within the ‎framework of linguistic formalism

نویسندگان [English]

  • Ayoub Ansari 1
  • Alireza Shanazari ‎ 2
  • Seyyed Ali‏ ‏ Seraj ‎ 3
1 Instructor of General Linguistics of Payame Noor University Tehran
2 Assistant professor of Persian Language, Yasouj University‎
3 Assistant Professor of Persian Language, Payame Noor University Tehran‎
چکیده [English]

Linguistics, as the other sciences, has divided into branches one of which is macro-linguistics. IN macro-linguistics analysis, text is studied based on the relations among different parts of it. The objective of the present study is the macro-analysis of Parvin Eatesami's tales based on Woodbury (1987, cited in Fabb, 1997) - Khanzadeamiri (1379) formalist model. This study is descriptive and the methodology is quantitative content analysis. As a whole, the results of analysis showed that the model with some modifications is recognizable in macro-structure of Parvin Eatesami's tales. One of obtained conclusions in this analysis is that Advice constituent/episode is in the main focus in Eatesami's tales. The analysis showed that the model with some modifications is recognizable in macro-structure of Eatesami’s tales. In the analysis, 2728 lines/verses out of the total 6824 analyzed lines, 39/98 percent, has been devoted to this episode/constituent. So, advice constituent is the main constituent in Eatesami's tales, and this matter indicates the instructive essence of this work.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Macro-structure
  • Woodbury (1987
  • cited in Fabb
  • 1997)-Khanzade Amiri (1379) formalistic model
  • Eatesami's tales
  • Formalistic linguistics

. مقدمه

بررسی ساخت کلان[1] ازجمله مباحث مهم تجزیه و تحلیل گفتمان[2] و متن است. این گونه مطالعات برای تمام انواع متن­ها اعم از گفتاری و نوشتاری مناسب است و حوزه‌‌های مختلف از جمله متون ادبی را شامل می‌شود. بنابراین «طرح­واره»[3] در زبان عامل تفکیک متون گوناگون داستانی، توصیفی، گزارشی، جدلی و غیره از یکدیگر است. متن­های مختلف بر اساس چگونگی برقراری ارتباط میان موضوع[4]، گزاره‌‌ها [5]و سایر اطلاعات در درون آنها برای ایجاد متنی واحد از یکدیگر قابل­تشخیص­اند؛ این ساختار زیربنایی که گفتمان را سازمان­دهی می‌کند، چارچوب فکری یا ساخت کلان است. دو نوع عمدة چارچوب فکری وجود دارد: یکی صوری[6] و دیگری محتوایی[7]. در چارچوب فکری- صوری مراحل شکل­گیری انجام کار و تکمیل داستان بررسی می‌شود؛ یعنی اینکه چگونه اجزای داستان یا وقایع آن در انسجام و یکپارچه­سازی و کلیت­بخشیدن به آن در کنار هم قرار می‌گیرد؛ اما درچارچوب فکری-محتوایی، مضمون و محتوا بررسی می‌گردد (یارمحمدی، 1374‌‌)؛ بررسی حاضر از نوع توصیفی و روش تحقیق تحلیل محتوای کمی است.

در این تحقیق، بر اساس الگوی ترکیبی صورت گرای وودبری (1987، نقل­شده در فب،1997‌‌) – خان­زاده امیری (1379‌‌)، چارچوب فکری-صوری دیوان پروین اعتصامی که نوعی گفتمان­گونة روایی ادبی است، مطالعه می­شود. آن خان­زاده امیری (1379‌‌) در بررسی ساخت کلان حکایات کتاب منطق­الطیر عطار نیشابوری، براساس الگوی وودبری (1987، نقل­شده در فب،1997‌‌) به وجود پنج سازة[8] مقدمه، کشمکش، واکنش، نتیجه و ‌‌پندواندرز و چهار طرح قائل است. وی در بررسی خود در حکایات داستانی دو طرح «الف» و«ب» و در حکایات ‌‌غیر‌داستانی دو طرح «پ» و«ت» را ارائه کرده است که طرح «الف» را متشکل از سه سازة اصلی کشمکش، واکنش، نتیجه و دو سازة اختیاری مقدمه و ‌‌پندواندرز می‌داند که در این طرح علاوه بر سه سازة اصلی، هردو یا یکی از سازه‌‌های اختیاری نیز وقوع می‌یابد. خان­زاده امیری (1379‌‌)، طرح «ب» را متشکل از سه سازة اصلی کشمکش، واکنش و نتیجه می‌داند و در حکایاتِ ‌‌غیر‌داستانی دو طرح «پ» و«ت» را به دست داده است که در طرح «پ» دو سازة مقدمه و ‌‌پندواندرز و در طرح «ت» ‌‌پندواندرز ‌‌غیر‌مستقیم مطرح شده است. بنا براین چارچوب نظری تحقیق حاضر، ترکیبی از الگوی وودبری (1987، نقل شده در فب،1997‌‌) و یافته‌‌های خان­زاده امیری (1379‌‌) است که از آن به الگوی ترکیبی وودبری (1987، نقل شده در فب،1997‌‌) – خان­زاده امیری (1379‌‌) یاد می‌شود. در بررسی حاضر سعی شده است که ضمن به‌دست دادن ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی، پرسش‌‌های زیر پاسخ داده شود:

1. آیا ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی در قالب الگوی وودبری-خان­زاده امیری قابل‌بررسی است ؟

2. هر سازه از این الگو در سطح ساخت کلان حکایات به طور کلی به چه میزان به کار رفته و پرکاربرد­ترین آن‌‌ها کدام است؟

3. ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی به طور کلی با کدام طرح از الگوی وودبری– خان­زاده امیری انطباق و همخوانی بیشتری را نشان می‌دهد؟

4. چه طرح‌‌هایی در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی قابل تشخیص است و پرکاربرد ترین آن‌‌ها چیست؟

 

2- پیشینة تحقیق

2-1- صورت‌گرایی

نیاز به بررسی جوانب گوناگون زبان موجب شده است که زیرشاخه‌‌هایی از زبان‌شناسی از جمله زبان‌شناسی ادبی ایجاد شود. زبان‌شناس ادبی از منظر زبان‌شناسی به ادبیات می‌نگرد و در صدد تحلیل و بررسی متون ادبی بر اساس مکاتب مختلف زبان‌شناسی است. مکاتب صورتگرایی[9]، نقش‌گرایی[10] و نهضت «نقد نو» از جملة این مکاتب هستند.

به طور کلی در مطالعات ادبی، زبان‌شناسی صورت­گرا به تعیین خصوصیات کلی صورت زبانی می‌پردازد و درصدد تعیین شیوه‌‌های کلی به‌کارگیری صورت زبان‌شناختی در صورت ادبی برمی‌آید. به عبارتی، می‌توان گفت که ازجمله مباحث مهم مطرح در زبان‌شناسی صورت‌گرا تحلیل و واکاوی چگونگی معماری یا مهندسی پیکره زبانی انواع متون که بررسی ساخت کلان در این حوزه تبیین می‌شود. ازجمله الگو‌‌های صورت‌گرا در بررسی گفتمان و متن، الگو‌‌های لباو و والتسکی (1967‌‌)، هچ (1992‌‌)، یارمحمدی (1374‌‌) و وودبری (1987، نقل شده در فب،1997‌‌) را می‌توان برشمرد (خانزاده امیری، 1379‌‌).

2-2– گفتمان و متن

بررسی ساخت کلان حکایات دیوان پروین اعتصامی، نوعی تجزیه و تحلیل گفتمانی محسوب می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت که گفتمان، ساخت یا بافت زبان را در مراحل بالاتر از جمله در نظر می‌گیرد و به تجزیه و تحلیل آن می‌پردازد. صلح‌جو (1377‌‌)، یارمحمدی (1372‌‌) و فرهنگ زبان‌شناسی کاربردی لانگمن (1371‌‌) در این مورد اتفاق نظر دارند، برای مثال، شهبازی (1387: 20‌‌) به نقل از یارمحمدی (1372‌‌) می‌نویسد:

هدف تجزیه و تحلیل گفتمان آن است که کلام مرتبط پیوستة معنی‌دار بالاتر از جمله را توصیف کند و ساخت و بافت زبان را در مراحل بالاتر از جمله مورد واکاوی و بررسی قرار دهد. لذا تجــزیه و تحلیل گفتمانی، ساخت و بافت پاراگراف، مقاله، داستان، گفت‌وگو، آگهی، دعوت‌نامه، سرمقــــاله و حتی رباعی و ... را بررسی و توصیف می‌کند.

2 -2-1- عوامل و علل پیدایش تجزیه و تحلیل گفتمان و متن

شهبازی (1378‌‌) به نقل از لطفی‌پور ساعدی (1371‌‌) به هشت مورد از این عوامل اشاره کرده است:

 1‌‌) تغییرِ نگرش در مطالعة زبان 2‌‌) نظریة کنش‌‌های گفتاری[11] 3‌‌) مکتب پراگ[12] 4‌‌) فرضة استنباطی گرایس[13] 5‌‌) ارتباط‌شناسی قومی[14] 6‌‌) تجزیه و تحلیل مکالمات طبیعی در زبان 7‌‌) زبان‌شناسی متن[15] 8‌‌) روان‌شناسی شناخت و هوش مصنوعی.

برای مطالعه بیشتر می‌توان به کولتارد (1985‌‌)، لطفی‌پور ساعدی (1371‌‌) و همچنین شهبازی (1387: 29) رجوع کرد.

2-2-2- مسائل و مباحث تجزیه و تحلیل متن و گفتمان

 شهبازی (1387: 30‌‌) براساس یارمحمدی (1374‌‌) در تجزیه و تحلیل گفتمان و متن به پنج مبحث اصلی اشاره دارد که عبارت‌اند از: « 1‌‌) استراتژی‌‌های آغازگری[16] 2‌‌) بافت توزیع اطلاعات[17] 3‌‌) عوامل انسجامی[18] 4‌‌) ساخت کلان (بافتار‌‌) 5‌‌) عناصر شبه‌زبانی[19]».

در مورد ساخت کلان، اصطلاحات و تعاریفی چند ارائه شده است از جمله طرح‌واره، طرح زیربنایی گفتمان‌گونه، ساخت گفتمان، ساخت معانی-بیان[20]، چارچوب فکری، تجزیه و تحلیل گفتمانی، ساختار رتوریکی (بلاغی‌‌) و طرح زیربنایی نوع ادبی که همه آن‌‌ها به ساختار زیرین و بنیادینی که نظام و سازماندهی یک متن یا گفتمان را تبیین و تفسیر می‌کند، اطلاق می‌شود (حسینی، 1379‌‌). همچنین، یارمحمدی (1374‌‌) معتقد است که گوینده یا نویسنده به هنگام تولید یک متن با توجه به معرفت زمینه‌ای و اطلاعاتی که ظاهراً بین او و خواننده مشترک است، از قالب خاصی برای ارائة مطلب استفاده می‌کند. بنابراین، طرح‌واره‌‌ها بیانگر ساختار‌‌هایی هستند که وقایع ارتباطی براساس آنها در ذهن انسان‌‌ها ذخیره شده‌اند و جست‌وجو و ضبط آنها بخشی از بررسی‌‌های گفتمانی را تشکیل می‌دهد. یارمحمدی (1374‌‌) به معرفی دو نوع عمدة چارچوب فکری-صوری و چارچوب فکری- محتوایی پرداخته است که به طور خلاصه در چارچوب فکری – صوری، چگونگی قرار گرفتن اجزای یک متن در کنار هم و در چارچوب فکری – محتوایی، مضمون و محتوای یک متن یا اثر بررسی می‌شود. وی در ادامه می‌نویسد:

طبیعی است که نوشته‌‌های مختلف می‌توانند چارچوب فکری – صوری متفاوت داشته باشند؛ برای مثال برای یک مقالة علمی که نوعی مقالة جدلی اســــت می‌توان حداقل سه جزء متصور شد: 1‌‌) ادعا[21] 2‌‌) جدل[22] 3‌‌) نتیجه[23]. اگر اندکی تعمق کنیم، می‌بینیم که این روند تا حد زیادی طبیعت تفکر آدمی را نشان می‌دهد. باید این طور باشد که مغز انسان تجارب سازمان‌یافتة گذشته را تحت فرایند تعمیم به موارد جــدید تسری می‌دهد و انتظار ایجاد می‌کند. از طرفی آن قسمتی از گنجینة گذشته را به خدمــت می‌گیرد که با مسئلة موردنظر مرتبط باشد (55‌‌)

2-3- مروری بر پیشینة مطالعات گفتمانی و متنی

یارمحمدی (1374‌‌) در مقاله‌ای ساخت گفتمانی و متنی رباعیات خیام را بررسی کرده و برای هر رباعی خیام به وجود سه سازة توصیف، توصیه و تعلیل قایل شده است. همچنین مؤمنی (1380‌‌) به تجزیه و تحلیل گفتمانی داستان مدیر مدرسة جلال آل احمد در دو سطح خرد و کلان پرداخته است و چنین نتیجه‌گیری کرده است که بررسی داستان مذکور یک بار دیگر مؤید نظر هچ (1992‌‌) در باب بررسی گفتمانی داستان و یافتن چار چوب فکری نویسنده بوده است. ذکر و توضیح بیشتر مطالعات انجام‌شده در این زمینه از حوصلة چنین مقاله‌ای خارج است، بنابراین در این زمینه ننها به ذکر «تجزیه و تحلیل زبان‌شناختی اشعار فروغ فرخزاد» توسط افراسیابی (1380‌‌)، «بررسی زبان‌شناختی حماسة رستم و سهراب فردوسی» از کمپانی زارع (1381‌‌)، «مطالعة گفتمانی نوشته‌‌های علمی در انگلیسی و فارسی با تأکید بر متون پزشکی» توسط مبشر نیا (1992/1371‌‌) بسنده می‌ شود.

از آنجا که در زمینة بررسی زبانشناختی ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی تحقیق و پژوهشی صورت نگرفته است، در بررسی حاضر با استفاده از الگوی ترکیبی وودبری-خان‌زاده امیری که پیشتر توضیح داده شد این مهم انجام شده است؛ با این هدف که چارچوب فکری شاعر در این اثر فاخر ادبی به دست داده شود و چگونگی ارتباط، توزیع و دیگر ویژگی‌‌های سازه‌‌های الگوی فوق در کل اثر بررسی گردد.

 

3- روش تحقیق

به طور کلی، بررسی حاضر از نوع توصیفی و روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی است.

3 -1- پیکرة زبانی مورد بررسی (داده‌‌های تحقیق‌‌)

نسخة مورد استفاده در این تحقیق، دیوان پروین اعتصامی به کوشش افروز ریاحی است. در بررسی حاضر، از مجموع 143 عنوان دیوان پروین اعتصامی، 129 عنوان یعنی اکثریت یا بیش از سه چهارم عناوین واکاوی و تحلیل شده است (نشانی و مختصات داده‌‌های تحلیل­شده در پیوست شماره (1‌‌) ذکر شده است‌‌).

3-2- شیوة تجزیه و تحلیل داده‌‌ها در سطح ساخت کلان

به طور کلی، در این بررسی سعی شده است که براساس ویژگی‌‌های ارائه­شده از هر سازه در الگوی وودبری (1987، نقل­شده در فب، 1997‌‌) – خان­زاده امیری (1379‌‌)، به شناسایی و تشخیص اجزای تشکیل­دهندة دیوان پروین اعتصامی پرداخته شود. در شناسایی و مرزبندی سازه‌‌ها در حکایات داستانی در این الگو از عامل زبانی تداوم و عدم تداوم[24] در روایت[25] داستانی استفاده شده است؛ فب (1997‌‌) بررسی تداوم و عدم تداوم را مستلزم بررسی موقعیت­های[26] موجود در گسترش طولی[27] داستان می‌داند.

لباو و والتسکی بر این باورند که در ساختار روایت، گسترش طولی داستان زنجیره­ای از وقایع را در بر می‌گیرد که هستة داستان را تشکیل می‌دهد و عبارات گسترش طولی از سایر عبارات (مثلا برای دادن اطلاعات محیطی و غیره‌‌) تمیز داده می‌شوند (فب، 1997‌‌). در قسمت‌‌های مربوط به گسترش عرضی [28]داستان، معمولاً به فضاسازی (مقدمه­چینی و زمینه­سازی‌‌) پرداخته می‌شود و مکان[29]، زمان[30] و شرکت­کنندگان [31]توصیف و معرفی می‌شوند. قسمت‌‌هایی که در گسترش عرضی داستان قرار می‌گیرند، نشان­دهندة ترتیب یا توالی زمانی[32] رویداد‌‌ها یا زنجیرة وقایع داستان نیستند و اجزای این قسمت‌‌ها را می‌توان تا حدودی حرکت داد یا جابجا کرد، بدون آنکه در زنجیرة وقایع داستان خللی ایجاد شود. به طور کلی، قسمت‌‌های گسترش طولی به «چه می‌شود»[33] و قسمت‌‌های گسترش عرضی به « چه هست»[34] اختصاص دارد (فب، 1997‌‌).

 همچنین گسترش طولی داستان زنجیره‌ای از موقعیت‌‌هاست و هر موقعیت اجزایی از قبیل زمان، مکان و شرکت‌کنندگان را داراست که با تغییر در اجزای موقعیت یا خود موقعیت به طور کلی، نوعی عدم تداوم به وجود می‌آید (فب، 1997‌‌). در این بررسی، در اغلب حکایات زمان و مکان یا ذکر نشده یا تا پایان حکایات ثابت مانده است، ولی شخصیت‌‌ها در طول داستان مرتباً تغییر می‌کنند؛ به این معنی که در قسمتی از حکایات محوریت و مرکزیت با یک شخصیت است و در قسمتی دیگر با شخصیت دیگر و این موضوع نشان‌دهندة تداوم و انقطاع در شخصیت مرکزی داستان است که بین قسمت‌‌های مختلف داستان مرزبندی ایجاد می‌کند. خان­زاده امیری (91:1379‌‌) نیز از این شیوه استفاده کرده است و در این باره می‌نویسد: «مرز میان موقعیت‌‌ها، حضور مجدد شخصیت مرکزی است که عامل جداکنندة بخش‌‌هاست».

در بررسی حاضر، علائم اختصاری «م»، «ک»، «و»، «ن»، «ت»، «ا»، «تو» و«پ» به ترتیب سازه‌‌های مقدمه، کشمکش، واکنش، نتیجه، تک­گویی، ارزیابی، توصیف و ‌‌پندواندرز را نشان می‌دهند؛ برای مثال در حکایت شماره 66 (مرغ زیرک‌‌) مصراع‌‌های شمارة 17 تا شمارة 32 در گسترش طولی داستان قرار دارند. مصراع‌‌های شمارة 17 تا شمارة 18 مصراع‌‌هایی هستند که سازة کشمکش را نشان می‌دهند؛ مصراع‌‌های شمارة 9 تا 32 مصراع‌‌هایی هستند که بیانگر سازة واکنش‌‌اند و مصراع‌‌های شمارة 23 تا 32، سازة نتیجه را نشان می‌دهند.

یکی مرغ زیرک زکوتاه بامی
بسـان ره اهرمن پیچ پیچی
همه پیچ و تابش، عیان گیر و داری
به هر دانه ای قصه ای از فریبی
به پهلوش صیاد ناخوب­رویی
نه عاریش از دامن آلوده کردن
زمانی فشردی و گاهی شکستی
‌‌)
‌‌از آن خدعه آگاه شد مرغ دانا
(ک‌‌)
بپرسید این منظر جان­فزا چیست
بگفتا سرایی است آباد و ایمن
(و‌‌)
خریدار ملک امان شو چه حاصل
بخندید کاین خانه نتوان خریدن
نماند به غیر از پر و استخوانی
نبندیم غیر از پر و استخوانی
به دامان و دست تو هر قطرة خون
(ن‌‌)
فریب جهان پخته کرده است ما را

 

نظر کرد روزی به گسترده دامی
به کردار نطعی، زخون سرخ­فامی
همه نقش زیباش، روشن ظلامی
به هر ذره نوری، حدیثی ز شامی
به کشتن حریصی، به خون تشنه کامی
نئش بیم ننگی، نه پروای نامی
گلوی تذروی و بال حمامی
به صیاد داد از بلندی سلامی
که دارد شکوه و صفای تمامی
فرود آی از بهر گشت و خرامی
ز سر گشتگی­های عمر حرامی
که مشتی نخ است و ندارد دوامی
از آن کو نهد سوی این خانه گامی
نبخشیم چیزی، نخواهیم وامی
مرا داده است از بلایی پیامی
تو آتش نگه­دار از بهر خامی
                                      (ص 263‌‌).

بنابراین مصراع‌‌های شمارة 17 تا شمارة 32 توالی زمانی خاصی را نشان می‌دهند که با جابجا کردن آنها انسجام داستان به هم می‌ریزد. مصراع شمارة 1 تا 16‌‌ سازة مقدمه را در این حکایت تشکیل می‌دهد که با معرفی شخصیت‌‌ها و مکان، زمینه و فضای داستان را مشخص می‌کند. در این قسمت برای رعایت اختصار به توضیحات و ارائۀ مثال‌‌ها ضمن تجزیه و تحلیل داده‌‌ها اکتفا می‌شود.

 

4- تجزیه و تحلیل داده‌‌ها

در تجزیه و تحلیل ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی بر اساس الگوی وودبری- خان­زاده، سازه‌‌های مقدمه، کشمکش، واکنش، نتیجه، تک‌گویی، ارزیابی، توصیف و ‌‌پندواندرز به دست داده شده‌‌اند. در سازة مقدمه، به توصیف و معرفی شخصیت‌‌ها و فضاسازی و ایجاد زمینه و بستر لازم برای شروع داستان پرداخته می‌شود و غالباً نوعی پیش‌درآمد بر سازة کشمکش تلقی می‌شود و شروع و گشایشی بر داستان است و ممکن است یک تا چندین بیت را شامل شود و بعضاً نیز به طور کلی ذکر نشود (مثال: 1 تا 12 حکایت داستانی شماره 51‌‌).

در سازة کشمکش، شخصیت­های داستان با گره یا مشکلی مواجه می‌شوند که در اغلب حکایات در قالب پرسش یا مسئله‌ای مطرح شده است و این کشمکش اغلب از نوع کشمکش بیرونی است، به این معنی که درگیری‌‌های شخصیت قصه با اشخاص و اطرافیان و به طور کلی­تر با عوامل پیرامونی و محیطی است و در سازة واکنش، عکس‌العمل، پاسخ‌گویی یا گره‌گشایی مطرح می‌شود که توسط خود شخصیت درگیر با مشکل یا گره یا دیگر شخصت‌‌های دخیل در داستان ارائه می‌شود. در اغلب حکایات کشمکش و واکنش مطرح‌شده در داستان در قالب پرسش و پاسخ میان شخصیت‌‌ها نمود یافته است (مثال: مصراع‌‌های 13 تا 28 حکایت داستانی شماره 21‌‌).

در این بررسی، سازة نتیجه پایان‌بندی قصة کوتاه مطرح‌شده در داستان و بعضاً حاصل و نتیجة کشمکش و واکنش مطرح‌شده در داستان است (مثال: مصراع‌‌های 23 تا 32 از حکایت داستانی شماره 66‌‌). به طور کلی در سازة تک­گویی اندرزگونه، شاعر سخنی از شخصیتی ذکر کرده که به دو صورت در روساخت حکایات نشان داده شده است: الف‌‌) شاعر سخنی از شخصیتی خطاب به شخصیت یا شخصیت­های دیگری ذکر کرده است (حکایت غیرداستانی شمارة 87‌‌). ب‌‌) شاعر سخنی از شخصیتی آورده است که در آن به شخصیت دیگری خطاب نشده است (حکایت غیرداستانی شمارة 83‌‌).

شاعر در دو قسمت از دیوان خود که در نسخة مورد بررسی با عناوین «نوروز» و «سفر اشک» و به ترتیب با شماره‌‌های 136 و 86 در صفحات 285 و 129 مشخص شده‌‌اند، تماماً به وصف و توصیف پدیده یا جریانی، حادثه­ای، واقعه­ای و غیره پرداخته و به تشریح و توضیح و بسط مختصات و ویژگی‌‌های آن مبادرت ورزیده است که در این بررسی به دلیل تشابه این قسمت‌‌ها با آنچه یارمحمدی (1374‌‌) در بررسی ساخت کلان رباعیات خیام به دست داده است، از آن به عنوان سازه «توصیف» یاد می‌شود.

همچنین در دو حکایت داستانی، پس از سازة کشمکش و قبل از واکنش، بخشی گنجانده شده که نشان‌دهندة پایان کشمکش و شروع یا بروز واکنش است و به نحوی مشکل، گره یا کشمکش پیش‌آمده را ارزیابی می‌کند. کمپانی زارع (1381: 2‌‌) در تشریح الگوی لباو و والتسکی (1967‌‌) که در بررسی ساخت کلان حماسه رستم و سهراب فردوسی از آن استفاده کرده است، دربارة سازة ارزیابی می‌نویسد: «نشانه‌‌هایی که رسیدن مرحله حل مشکل یا پایان کشمکش را مشخص می‌کنند، با عنوان ارزیابی مشخص می‌شوند. ارزیابی، شنونده را برای مرحلة حل مشکل آماده می‌کند».

در سازة ‌‌پندواندرز، شاعر (راوی‌‌) خواننده را از فضای داستان خارج می‌کند و ‌‌پندواندرز می‌دهد. سازة تک‌گویی در حکایات غیرداستانی کاربرد یافته است. در بررسی حاضر، مصراع‌‌هایی که در سازة پندواندرز قرار می‌گیرند و بعضی از مصراع‌‌هایی که در سازة مقدمه به توصیف شخصیت‌‌ها یا مکان و زمان و شرایط می‌پردازند، معمولاً توالی زمانی خاصی را نشان نمی‌دهند و همچنین جابجایی آنها (اغلب در حیطة همان سازه‌‌)، خللی در روند داستان به وجود نمی‌آورد. بنا براین، این دو قسمت گسترش عرضی داستان را و سازه‌‌های کشمکش، واکنش و نتیجه گسترش طولی داستان را نشان می‌دهند. حکایتِ داستانی زیر (شماره 51‌‌) نمونه‌ای از سازه‌‌های مقدمه، کشمکش، واکنش و پندواندرز را به تصویر می‌کشد.

به راهی در سلیمان دید موری
به زحمت خویش را هر سوکشیدی
ز هرگردی برون افتادی از راه
چنان درکار خود یکرنگ و یکدل
چنـان بگرفته راه سعی در پیش
 (م‌‌)نئش پروای از پای اوفتادن
بـه تندی گفت کای مسکین نادان
مرا در بارگاه عدل خوان‌‌هاست
بیـا ز این ره به قصر پـادشاهی
بـه خار جهل پای خویش مخراش
ز مـا هم عشرت آموز و هم آرام
چرا باید چنین خونـابه خوردن
ره است اینجا و مردم ره­گذارند
(ک‌‌) مکش بیهوده این بار گرن را
بگفت از سور کمتر گوی با مور
چو اندر لانة خود پـادشاهند
برو جایی که جای چاره سازی است
نیفتد با کسی ما را سر و کار
به جای گرم خود هستیم ایمن
چو ما خود خـادم خویشیم و مخدوم
مرا امید راحت‌‌هاست زین رنج
(و‌‌)مرا یک دانة پوسیده خوشتر
گرت همواره باید کامکاری
مرو راهی که پایت را ببندند
گه تدبیر عاقل باش و بینا
بکوش اندر بهار زندگانی
حساب خود نه کم گیر و نه افزون
اگر زین شهد کوته داری انگشت
چه در کار و چه در کار آزمودن
(پ‌‌)هر آن موری که زیر پای زوری است

 

که با پای ملخ می‌کرد زوری
وز آن بار گران هر دم خمیدی
ز هر بادی پریدی چون پرکـاه
که کارآگاه اندر کـار مشکل
که فارغ گشته از هر کس جز از خویش
نئش سودای کار از دست دادن
چرایی فـارغ از ملک سلیمان
به هر خوان سعادت میهمان‌‌هاست
بخور در سفرة مـا هر چه خواهی
به راه نیک‌بختان آشنـا بـاش
چو ما هم صبح خوش­دل باش و هم شام
تمام عمر خود را بـار بردن
مبادا بر سرت پایی گذارند
میازار از برای جسم جـان را
که موران را قناعت خوش­تر از سور
نوال پادشاهـان را نخواهند
که ما را از سلیمان بی­نیازی است
که خود هم توشه داریم و هم انبار
ز سرمای دی و تاراج بهمن
به حکم کس نمی­گردیم محکوم
من این پای ملخ ندهم به صد گنج
ز دیهیم و خراج هفت کشور
ز مور آموز رسم بردباری
مکن کاری که هشیاران بخندند
ره امروز را مسپار فردا
کـه شد پیرایة پیری جوانی
منه پای از گلیم خویش بیرون
نکوبد هیچ دستی بر سرت مشت
نباید جز به خود محتاج بودن
سلیمانی است کاندر شکل موری است
                                      (ص 195‌‌). 

همچنان که از حکایت فوق قابل­تشخیص است، سازه‌‌های مقدمه و ‌‌پندواندرز گسترش عرضی داستان را نشان می­دهند و جابجایی اغلب مصراع‌‌ها در این سازه‌‌ها، خللی در روند وقایع داستان ایجاد نمی­کنند. سازه‌‌های ‌‌پندواندرز در بررسی حاضر، از حیث تعداد ابیات و تعداد سازه‌‌ها میزان بالاتری دارد و این موضوع را می­توان نشان­دهندة اهمیت اساسی این سازه در کلیت حکایات، هدف اصلی شاعر از بیان آنها و ماهیت تعلیمی دیوان پروین اعتصامی دانست.

برای رعایت اختصار، در ادامة این قسمت طرح کلی بافتار دیوان پروین اعتصامی، تعداد و درصد سازه‌‌ها و مصراع‌‌های آن‌‌ها در کل دیوان و طرح‌‌های موجود در بافتار آن در جدول‌‌های (4-1‌‌) تا (4-5‌‌) ارائه شده‌‌اند.

(در جدول زیر برای رعایت اختصار حداکثر دو نمونه از هر طرح ارائه می‌شود و طرح کامل و کلی بافتار دیوان پروین اعتصامی در جدول ضمیمه شماره یک نشان داده می‌شود.‌)

جدول 4-1- طرح کلی بافتار دیوان پروین اعتصامی

ابیات سازه‌‌ها

سازه‌‌ها

شماره

حکایات داستانی

(1-2) (3-30) (31-58‌‌)

م ک و

1

(1‌‌) (2-18‌‌) (19-64‌‌)

م ک و

2

‌‌ (1-12‌‌) (13-28‌‌) (29-44) (45-60‌‌)

م ک و پ

51

(1-2‌‌) (3-30‌‌) (31-56‌‌) (57-76‌‌)

م ک و پ

52

‌‌ (1‌‌)‌‌‌‌ (2-42‌‌)‌ (43-64‌‌)‌‌‌‌ (65-68‌‌)‌‌ (69-78‌‌)

م ک و ن پ

64

‌‌ (1‌‌)‌‌‌‌ (2-6‌‌)‌‌‌‌ (7-10‌‌)‌‌‌‌ (11-34‌‌)‌‌‌‌ (35-36‌‌)

م ک و ن پ

65

‌‌ (1-16‌‌)‌‌‌‌ (17-18‌‌)‌‌‌‌ (19-22‌‌)‌‌‌‌ (23-32‌‌)

م ک و ن

66

‌‌ (1‌‌)‌‌‌‌ (2-4‌‌)‌‌‌‌ (5-20‌‌)‌‌‌‌ (21-24‌‌)

م ک و ن

67

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-4‌‌)‌‌‌‌ (5-6‌‌)‌‌‌‌ (7-16‌‌)‌‌‌‌ (17-30‌‌)‌‌‌‌ (31-44‌‌)

م ک و ک و پ

68

‌‌ (1-52‌‌)‌‌‌‌ (53-55‌‌)‌‌‌‌ (56-82‌‌)‌‌‌‌ (83-100‌‌)‌‌‌‌ (101-126‌‌)‌‌‌‌ (127-156‌‌)

م ک و ک و پ

69

‌‌ (1-46‌‌)‌‌‌‌ (47-50‌‌)‌‌‌‌ (51‌‌)‌‌‌‌ (52-56‌‌)‌‌‌‌ (57-62‌‌)

پ م ک و پ

70

‌‌ (1‌‌)‌‌‌‌ (2-4‌‌)‌‌‌‌ (5-80‌‌)

ک و پ

71

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-6‌‌)‌‌‌‌ (7-14‌‌)‌‌‌‌ (15-26‌‌)‌‌‌‌ (27-34‌‌)‌‌‌‌ (35-40‌‌)‌‌‌‌ (41-96‌‌)

م ک و ک و ک و

72

‌‌ (1-26‌‌)‌‌‌‌ (27-30‌‌)‌‌‌‌ (31-48‌‌)‌‌‌‌ (49-50‌‌)‌‌‌‌ (51-54‌‌)‌‌‌‌ ‌‌ (55-66‌‌)‌‌‌‌ (67-80‌‌)

م ک و ک و ن پ

73

‌‌ (1-14‌‌)‌‌‌‌ (15-26‌‌)‌‌‌‌ (27-66‌‌)‌‌‌‌ (67-90‌‌)‌‌‌‌ (91-92‌‌)‌‌‌‌ ‌‌ (93-94‌‌)‌‌‌‌ (95-106‌‌)‌‌‌‌ (107-110‌‌)‌‌‌‌ (111-124‌‌)

م ک و ن ک و ک و ن

74

‌‌ (1‌‌)‌‌‌‌ (2-28‌‌)‌‌‌‌ (29-36‌‌)‌‌‌‌ (37-46‌‌)‌‌‌‌ (47-58‌‌)‌‌‌‌ (59-62‌‌)‌‌‌‌ (63-68‌‌)‌‌‌‌ (69-76‌‌)

م ک و ن ک و ن پ

75

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-6‌‌)‌‌‌‌ (7-8‌‌)‌‌‌‌ (9-10‌‌)‌‌‌‌ (11-12‌‌)‌‌‌‌ (13-22‌‌)‌‌‌‌ (23-26‌‌)‌‌‌‌ (27-36‌‌)

 م ک و ن م ک و پ

76

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-4‌‌)‌‌‌‌ (5-6‌‌)‌‌‌‌ (7-10‌‌)‌‌‌‌ (11-16‌‌)

م ک و و پ

77

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-8‌‌)‌‌‌‌ (9-10‌‌)‌‌‌‌ (11-74‌‌)

م ک ا و

78

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-54‌‌)‌‌‌‌ (55-70‌‌)‌‌‌‌ (71-74‌‌)‌‌‌‌ (75-110‌‌)‌‌‌‌ ‌‌ (111-116‌‌)‌‌‌‌ (117-120‌‌)‌‌‌‌ (121-138‌‌)

م ک و ن ک ا و ن

79

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3‌‌)‌‌‌‌ (4‌‌)‌‌‌‌ (5‌‌)‌‌‌‌ (6‌‌)‌‌‌‌ (7‌‌)‌‌‌‌ (8‌‌)‌‌‌‌ (9‌‌)‌‌‌‌ (10‌‌)‌‌‌‌ (11‌‌)‌‌‌‌ (12‌‌)‌‌‌‌ (13‌‌)‌‌‌‌ (14-46‌‌)

م ک و ک و ک و ک و ک و ک و

80

حکایات ‌‌غیر‌داستانی

   

‌‌ (1-38‌‌)‌‌

ت‌‌ (تک­گویی اندرزگونه‌‌)

81

‌‌ (1-42‌‌)

ت

82

‌‌ (1-26‌‌)

ت

83

‌‌ (1-34‌‌)‌‌‌‌ (35-36‌‌)

ت پ

88

‌‌ (1-2‌‌)‌‌‌‌ (3-68‌‌)

ت پ

89

‌‌غیر‌حکایات

   

‌‌ (1-14‌‌)

پ

90

‌‌ (1-22‌‌)

پ

91

‌‌ (1-13‌‌)

تو‌‌ (توصیف‌‌)

128

‌‌ (1-17‌‌)

تو

129

جداول زیر تعداد و درصد مصراع‌‌های سازه‌‌های جستجوشده را نشان‌‌ می‌دهد.

جدولِ 4-2-‌‌ تعداد و درصد مصراع‌‌های سازه‌‌ها در دیوان پروین اعتصامی

درصد

تعداد‌‌ مصراع‌‌ها در کل دیوان

سازه‌‌ها

59/6

450

مقدمه

96/15

1089

کشمکش

70/29

2027

واکنش

93/1

132

نتیجه

28/5

360

تک­گویی

12/0

8

ارزیابی

44/0

30

توصیف

97/39

2728

‌‌پندواندرز

100

6824

جمع

همچنان که در جدول فوق مشاهده‌‌ می‌شود، سازه‌‌های پندواندرز، واکنش، کشمکش، مقدمه، تک‌گویی، نتیجه، توصیف و ارزیابی به ترتیب از حیث تعداد مصراع‌‌ها بیشترین مقادیر را در کل دیوان پروین اعتصامی شامل‌‌ می‌شوند. از مجموع 6824 مصراع کل دیوان، 2728 مصراع، یعنی97/39 درصد از کل مصراع‌‌ها به سازة پندواندرز اختصاص یافته است. بنابراین، این سازه در حکایات داستانی، غیرداستانی و کل حکایات بیشترین تعداد مصراع‌‌ها را دارد که این موضوع خود حاکی از ماهیت تعلیمی این دیوان‌‌ و محوریت سازة پندواندرز در ساخت کلان این اثر ادبی است.

 

جدولِ 4-3- تعداد و درصد سازه‌‌ها در دیوان پروین اعتصامی

درصد

تعداد در کل دیوان

سازه‌‌ها

56/19

80

مقدمه

23/23

95

کشمکش

47/23

96

واکنش

93/2

12

نتیجه

20/2

9

تک‌‌گویی

49/0

2

ارزیابی

49/0

2

توصیف

63/27

113

‌‌پندواندرز

100

409

جمع

همچنانکه در جدول فوق آمده است، از مجموع 409 سازة ‌‌به‌دست‌آمده از بررسی کل دیوان، 113 سازه، یعنی 63/27 درصد از کل سازه‌‌ها به سازة ‌‌پندواندرز اختصاص یافته است. پس از سازة پندواندرز، سازه‌‌های واکنش و کشمکش، تقریبا به طور مساوی نسبت به دیگر سازه‌‌ها به میزان بیشتری کاربرد یافته‌‌اند. پس از این دو سازه، سازه‌‌های مقدمه، نتیجه و تک‌گویی به ترتیب در رده‌‌های بعدی قرار دارند و بعد از اینها، سازه‌‌های توصیف و ارزیابی به یک میزان به کار رفته‌‌اند. بنا براین سازة ‌‌پندواندرز در میان دیگر سازه‌‌ها بیشترین امکان وقوع را داشته و همچنانکه ذکر شد، این موضوع مبین اهمیت و محوریت سازة ‌‌پندواندرز و ماهیت تعلیمی دیوان پروین اعتصامی است.

 

جدول 4-4- طرح‌‌های اصلی موجود در بافتار حکایاتِ داستانی

درصد

تعداد حکایات داستانی

سازه‌‌ها

شماره طرح

5/62

50

م ک و

1

25/16

13

م ک و پ

2

افزون بر دو طرح اصلی فوق، چهارده طرح دیگر نیز به دست داده شده است که سه طرح آن هر کدام در دو حکایت و 5/2 درصد از کل حکایات داستانی و یازده طرح آن هر کدام در یک حکایت و 25/1 درصد از کل حکایات داستانی مشاهده شده است که سه طرح نخست شامل طرح‌‌های (م ک و ن پ‌‌)، (م ک و ن‌‌)، (م ک و ک و پ‌‌) و یازده طرح دیگر شامل طرح‌‌های (م ک و ک و ک و‌‌)، (م ک و ک و ن پ‌‌)، (م ک و ن ک و ک و ن‌‌)، (م ک و ن ک و ن پ‌‌)، (م ک و ن م ک و پ‌‌)، (ک و پ‌‌)، (پ م ک و پ‌‌)، (م ک و و پ‌‌)، (م ک ا و‌‌)، (م ک و ن ک ا ون‌‌) و (م ک و ک و ک و ک و ک و ک و‌‌) است. از آنجا که چهارده طرح مذکور، هر کدام در تعداد محدودی از حکایات (یک تا دو حکایت‌‌) به کار رفته‌‌اند، در این بررسی به این طرح‌‌ها، طرح‌‌های فرعی اطلاق می‌شود.

 

جدولِ 4-5- طرح‌‌های موجود در بافتار حکایاتِ ‌‌غیر‌داستانی

درصد

تعداد حکایات ‌‌غیر‌داستانی

سازه‌‌‌ها

شماره طرح

8/77

7

ت

1

2/22

2

ت پ

2

در حکایاتِ غیرداستانی، بر اساس نوع و ترتیب وقوع سازه‌‌ها در بافتار حکایات دو طرح ‌‌به‌دست‌آمده است که 7 حکایت، یعنی 8/77 درصد از کل حکایات ‌‌غیر‌داستانی در قالب طرح شمارة (1‌‌) تبلور یافته‌‌اند. در این طرح حکایات شامل ‌تک‌‌‌گویی اندرزگونه است. طرح دوم در دو حکایت، یعنی2/22 درصد از کل حکایات ‌‌غیر‌داستانی مشاهده شده است که در این طرح به ترتیب از سازه‌‌های ‌تک‌‌‌گویی و ‌‌پندواندرز استفاده شده است. بنابر این در اغلب حکایات ‌‌غیر‌داستانی، شاعر با ذکر ‌تک‌‌‌گویی اندرزگونه به ارائة طریق پرداخته است و این طرح، طرح غالب در حکایات ‌‌غیر‌داستانی تلقی می‌شود وچارچوب فکری این نوع حکایات به طور کلی در قالب این طرح تبلور یافته است.

 

نتیجه‌

در این قسمت ابتدا ‌‌سؤال‌‌های تحقیق می‌آید و در ادامه به هر کدام از این ‌‌سؤالات به طور جداگانه پاسخ داده می‌شود:

1- آیا سطح کلان دیوان پروین اعتصامی در قالب الگوی وودبری-خان­زاده قابل­بررسی است؟

2- وقوع هر سازه از این الگو در سطح کلان دیوان پروین اعتصامی به طور کلی به چه میزان به کار رفته و پرکاربردترین آنها کدام است؟

3- ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی بطور کلی با کدام طرح از الگوی وودبری-خان­زاده انطباق و همخوانی بیشتری نشان می‌دهد؟

4- چه طرح‌‌هایی در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی قابل‌تشخیص‌اند و پرکاربردترین آنها کدام‌اند؟

توضیحات و پاسخ‌‌های مربوط به ‌‌سؤال‌‌های فوق به ترتیب و به طور جداگانه به صورت زیر ارائه می‌شود:

1. به طور کلی، ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی بر اساس الگویِ وودبری - خان­زاده  قابل‌بررسی است. الگوی ‌‌به‌دست‌آمده بر اساس بررسی دیوان پروین اعتصامی از جهات زیر با الگوی وودبری - خان­زاده متفاوت است. سازة «مقدمه» در الگوی مذکور به دو سازة «مقدمه» و «‌تک‌‌‌گویی» تفکیک شده است. در الگوی وودبری- خان­زاده سازة مقدمه در برخی از حکایات داستانی و تمامی حکایات ‌‌غیر‌داستانی کاربرد یافته که در بررسی حاضر، سازة مقدمه فقط در حکایات داستانی و سازة ‌تک‌‌‌گویی در تمامی حکایات ‌‌غیر‌داستانی به کار گرفته شده‌اند. همچنین در این بررسی، ساخت کلان برخی از حکایات ‌‌غیر‌داستانی تنها از یک سازة «‌تک‌‌‌گویی اندرزگونه» تشکیل شده است. سازة نتیجه در الگوی مذکور، پایان قصة کوتاه مطرح‌شده در داستان است. همچنین، این سازه بعضاً حاصل و نتیجة کشمکش و واکنش داستان است. سازة کشمکش که در الگوی مذکور اغلب از نوع درونی است، در بررسی حاضر، بیشتر از نوع بیرونی است. حداقل سازه‌‌های ساخت کلان حکایات داستانی در الگوی مذکور، سه سازة کشمکش، واکنش و نتیجه است که در بررسی حاضر دو سازة کشمکش و واکنش، اصلی تلقی می‌شوند. تکرار سازه‌‌ها در این بررسی، از دیگر وجوه این تمایزند. بجز موارد فوق، تمامی سازه‌‌‌های الگوی وودبری- خان­زاده با الگوی به‌دست‌آمده در این مقاله یکسان است.

2. همچنان که در جدول‌‌های (4-2‌‌) و (4-3‌‌) آمده است، از مجموع 6824 مصراع بررسی­شده در تحقیق حاضر، 2728 مصراع، یعنی 97/39 درصد از کل مصراع‌‌ها به سازة ‌‌پندواندرز اختصاص یافته است و همچنین از مجموع 409 سازة به‌دست‌آمده، 113 سازه یعنی 63/27 درصد از کل سازه‌‌ها به این سازه تعلق دارد. بنابراین، سازة ‌‌پندواندرز، سازة محوری و اساسی در دیوان پروین اعتصامی است. از لحاظ تعداد مصراع‌‌ها، سازه‌‌های ‌‌پندواندرز، واکنش، کشمکش، مقدمه، ‌تک‌‌‌گویی، نتیجه، توصیف و ارزیابی به ترتیب بیشترین تعداد مصراع‌‌ها را به خود اختصاص داده­اند. همچنین از لحاظ میزان و تعداد سازه‌‌ها در کل حکایات، سازه‌‌های ‌‌پندواندرز، واکنش، کشمکش، مقدمه، نتیجه و ‌تک‌‌‌گویی به ترتیب بیشترین تعداد را دارند و سازه‌‌های توصیف و ارزیابی بعد از سازه‌‌های فوق قرار می‌گیرند و به یک میزان کاربرد یافته­اند.

3. همچنان که در جداول (4-4‌‌) و (4-5‌‌) و توضیحات مربوط به آن‌‌ها آمده است، دو طرح (م ک و ن‌‌)، (م ک و ن پ‌‌) از طرح‌‌های فرعی حکایات داستانی، منطبق بر طرح «الف» از الگوی وودبری- خان­زاده است و دیگر طرح‌‌های ارائه­شده در الگوی مذکور مشاهده نشده است.

4. بر اساس نوع و ترتیب وقوع سازه‌‌ها، دو طرح اصلی و چهارده طرح فرعی در حکایات داستانی و دو طرح در حکایات ‌‌غیر‌داستانی به دست داده شده است. طرح‌‌های مذکور در جداول (4-4‌‌) و (4-5‌‌) ارائه شده­اند. چنانکه در جداول مذکور مشاهده می‌شود، طرح‌‌های شمارة یک از حکایات داستانی و ‌‌غیر‌داستانی، طرح‌‌های غالب در این بررسی هستند؛ به این معنی که در 50 حکایت از 80 حکایت داستانی، یعنی 5/62 درصد از این حکایات، شاعر با ذکر مقدمه­ای به طرح کشمکش و واکنشی پرداخته است. همچنین در 7 حکایت از 9 حکایت ‌‌غیر‌داستانی، یعنی 8/77 درصد از کل این نوع حکایات، شاعر به ذکر ‌تک‌‌‌گویی اندرزگونه پرداخته است. چنانکه پیشتر اشاره شد، در حکایات داستانی، علاوه بر دو طرح اصلی، 14 طرح فرعی ‌‌به‌دست‌آمده که سه طرح آن هر کدام در دو حکایت و 5/2 درصد از کل حکایات داستانی و یازده طرح آن هر کدام در یک حکایت و 25/1 درصد از کل حکایات داستانی مشاهده شده است که سه طرح نخست شامل طرح‌‌های (م ک و ن پ‌‌)، (م ک و ن‌‌)، (م ک و ک و پ‌‌) و یازده طرح دیگر شامل طرح‌‌های (م ک و ک و ک و‌‌)، (م ک و ک و ن پ‌‌)، (م ک و ن ک و ک و ن‌‌)، (م ک و ن ک و ن پ‌‌)، (م ک و ن م ک و پ‌‌)، (ک و پ‌‌)، (پ م ک و پ‌‌)، (م ک و و پ‌‌)، (م ک ا و‌‌)، (م ک و ن ک ا ون‌‌) و (م ک و ک و ک و ک و ک و ک و‌‌) است.

بررسی حاضر نشان‌دهندۀ به‌کارگیری الگویی زبان‌شناختی در مطالعة ادبیات به طور کلی و ادبیات تعلیمی منظوم فارسی به طور اخص است و ضمن اینکه کاربرد زبان‌شناسی را در تجزیه و تحلیل متون ادبی نشان می‌دهد، برداشت‌‌های کاربردی زیر را نیز در پی دارد:

از نتایج به‌دست‌آمده از تحقیقاتی از این قبیل، می‌توان در زمینة ترجمه استفاده کرد. به نظر یارمحمدی (1374‌‌) بازسازی گفتمان زبان مبدأ در زبان مقصد بخشی از فرآیند ترجمه است که باید به چارچوب گفتمان و متن در دو زبان ‌‌مبدأ و مقصد در این فرآیند توجه شود. همچنین حسینی (141:1379‌‌) در این باره می‌نویسد:

«... مترجم با یافتن ساخت کلان اثر هنری و شناختن چارچوب کلی آن می‌تواند ابتدا گفتمان زبان مبدأ را در زبان مقصد بازسازی نماید و سپس آن را در قالب نحو و واژگان زبان مقصد ارائه کند».

دیگر کاربرد انجام چنین تحقیقاتی را می‌توان در زمینة تدریس دانست. آشنایی با یافته‌‌های زبان‌شناسی و ویژگی‌‌های زبانی آثار ادبی می‌تواند مدرس را در امر تدریس و تفهیم یاری کند. خان­زاده امیری (101:1379‌‌) در این باره می‌نویسد:

«اگر به سبک‌شناسی به عنوان یک موضوع نگاه کنیم، آنگاه ابزار مدرس ادبیات، پرداختن به زبان و ادبیات است و اگر سبک‌شناسی را رشته بدانیم، آنگاه پژوهشگر ادبی باید در معرض آموزش زبان‌شناسی، نه تنها از نظر آشنایی با قسمت‌های مختلف آن، بلکه برای اطلاع یافتن از نظریه‌‌های مختلف این علم و میزان کاربردی بودن آنها در پژوهش ادبی قرار گیرد. بنابرین در حالت اول، زبان‌شناسی به آموزش بهتر ادبیات کمک می‌کند و در حالت دوم، آموزش زبان‌شناسی در کنار ادبیات سبب ارتقای بضاعت علمی در زمینة نقد و تحلیل ادبی می‌شود.»

بررسی‌‌هایی از این قبیل به سبک‌شناسی زبان‌شناختی نظم فارسی، شناخت سبک دوره، سبک یک اثر منفرد یا حتی سبک شاعر کمک می­کند. همچنین انجام چنین مطالعاتی را علاوه برآثار منظوم در آثار منثور ادبی نیز می‌توان انجام داد.



[1] macro-structure

[2] discourse analysis

[3] schemata

[4] topic

[5] propositions

[6] formal

[7] contental

[8]. عناصر یا اجزای تشکیل­دهندة ساخت کلان متن را سازه می‌نامند.

[9] formalism

[10] functionalism

[11] speech act theory

[12] prague School

[13] grecean implicature hypothesis

[14] ethnomethodology

[15] text linguistics

[16] thematization strategies

[17] information structure

[18] cohesive device

[19] paralinguistic

[20] rhetorical structure

[21] thesis

[22] argumentation

[23] coda

[24] continuity and discontinuity

[25] narrative

[26] situation

[27] storyline

[28] non-storyline

[29] location

[30] time

[31] participants

[32] temporal order

[33] what happens?

[34] what is?

. اعتصامی، پروین (1386‌‌). دیوان پروین اعتصامی (به کوشش افروز ریاحی‌‌)، چ8. تهران: جرس.
2. افراسیابی، فرامرز (1380‌‌). تجزیه و تحلیل زبان‌شناسانة اشعار فروغ فرخزاد. پایان­نامة کارشناسی ارشد، بخش زبان‌‌های خارجی دانشگاه شیراز.
3. حسینی، شهیدقلی (1379‌‌). تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی غزلیات ترکی مأذون. پایان­نامة کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز.
4. خان­زاده امیری، ناهید (1379‌‌). تحلیل زبان‌شناختی منطق­الطیر بر مبنای دو رویکرد صورت­گرایی و نقش­گرایی. پایان نامةکارشناسی ارشد. دانشگاه شیراز.
5. شهبازی، ایرج (1378‌‌). تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی غزلیات عاشقانة دیوان پروین اعتصامی. پایان­نامة کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز.
6. صلح­جو، علی (1377‌‌). گفتمان و ترجمه. تهران: نشر مرکز.
7. کمپانی زارع، فاطمه (1381‌‌). بررسی زبان‌شناختی حماسه رستم و سهراب فردوسی. پایان­نامة کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز.
8. لطفی­پور ساعدی، کاظم (1371‌‌). در آمدی به سخن­کاوی، مجلة زبان‌شناسی، شمارة1، سال 9.
9. مومنی، آرزو (1380‌‌). تجزیه و تحلیل گفتمانی داستان مدیر مدرسة جلال آل احمد در دو سطح خرد و کلان. پایان­نامة کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز.
10. یارمحمدی، لطف­الله (1372‌‌). شانزده مقاله در زبان‌شناسی کاربردی و ترجمه. شیراز: نوید.
11. ------------- (1374‌‌). پانزده مقاله در زبان‌شناسی مقابله­ای و ساخت زبان فارسی: دستور، متن و گفتمان. تهران: رهنما.
11. Coulthard, M. (1985). An introduction to discourse analysis. London: Longman.
12. Fabb, N. (1997). Linguistics and literature. Oxford: Blackwell.
13. Hatch, E. (1992). Discourse and language education. Cambridge: Cambridge University Press.
14. Labove, W. & Waltzky, J. (1967). Narrative analysis: oral versions of personal experience. In J. Helm (ed.). Essays on the verbal and visual arts. Proceedings of the American ethnological society. Seattle: University of Washington Press.
15. Mobashernia, R. (1371/1992). A Discourse Analysis of Scientific Writings in English and Persian with Concentration on Medical Texts. Unpublished M. A. thesis, Shiraz University.