هارمونی وزن و عاطفه در قصاید انوری ابیوردی (با نگاهی گذرا به اشعار استاد وی، ابوالفرج رونی)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

3 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

چکیده

هارمونی در این مقاله با اندکی تسامح به معنای کلی سازش، هماهنگی و وحدت به کار می رود. موسیقی یکی از عناصر سازنده در شکل‌گیری و ساختار شعر است که کلام را برجسته می‌کند و رابطه‌ای تنگاتنگ و نزدیک با عاطفه و اغراض شاعر دارد. شاعر با گزینش موسیقی بیرونی متناسب با معنا یا همان وزن به‌عنوان یکی از شاخه‌های موسیقی ، تأثیر و ارزش هنری و ادبی شعر خود را افزایش می‌دهد و این امر به انتقال معنا و مفهوم و عاطفۀ نهفته در شعر به‌عنوان ژرف‌ساخت اثر باعث انسجام معنوی و همچنین هماهنگی آوایی در ترکیب با سایر عوامل موسیقی‌ساز خواهد شد. هدف این پژوهش بررسی کیفیت و کمیت انواع بحرها و اوزانشان و به‌طور خاص تحلیل میزان هماهنگی آنها با عاطفه و زبان دل و احساس انوری در کل قصاید می‌باشد که با روش توصیفی‌تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه‌ای انجام شده است. در قصاید بررسی شدة انوری، 9بحر و 37 وزن عروضی به‌کاررفته است که از این میان به‌ترتیب بحرهای رمل، خفیف، هزج، مضارع و مجتث و وزن‌های رمل مثمن مقصور/ محذوف و خفیف مسدس مخبون مقصور/ محذوف از بسامد بالا و شایان توجهی برخوردار هستند. تنوع وزنی، همنشینی هجاهایی با کیفیت خاص، یعنی توجه به نوع هجاها در ساختار سخن، همانند هجاهای بلند و کشیده یا هجاهای کوتاه و متحرک و نیز استفادة کم از ضرورات و اختیارات شاعری، سبب تناسب بسیار خوب این عوامل با عواطف و احساسات او همچون تأمل و درنگ، غم و اندوه و هیجان و نشاط شده است. توجه به این موارد و رعایت آنها، بروزعاطفه در هر دو جنبة فردی و نیز اجتماعی  را در قصاید انوری باعث شده است، امری که شعر او را از سایة تقلید و مدحِ محض بیرون کشیده و حتی از اقتدا به شاعری پیش‌رو در تغییر سبک چون ابوالفرج رونی که انوری خود را شاگرد وی ‌می‌داند، دور و مستقل کرده است؛ زیرا افق فکری ابوالفرج فقط در حوزة مدح و کسب منفعت شخصی مجال ظهور و بروز پیدا می‌کند؛ اما انوری نسبت به مسائل و اتفاقات جامعه بی‌توجه نیست و بین وزن و عاطفه ارتباط و تناسب برقرار کرده و در این‌باره به استاد خود اقتدا ننموده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Harmony of Meter and Emotion in the Odes of Anvari Abivardi (With a Look at the Poems of His Master, Abol Faraj Runi)

نویسندگان [English]

  • Maryam Khalili Jahantigh 1
  • Mohammad Barani 2
  • Leila Shakibaei 3
1 Professor, Department of Persian Language and Literature. Faculty of Literature and Humanities. University of Sistan and Baluchistan, Zahedan, Iran
2 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature. Faculty of Literature and Humanities. University of Sistan and Baluchistan, Zahedan, Iran
3 Ph.D. Student of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities. University of Sistan and Baluchistan, Zahedan, Iran
چکیده [English]

In this study, harmony is used in the general sense of compromise, coordination, and unity. Music is one of the constructive elements in the formation and structure of poetry, which highlights the speech and has a close relationship with the poet's emotions and intentions. By choosing an external melody that matches the meaning, that is, rhythm as one of the branches of music, the poet increases the effect of his poem and promotes its artistic and literary value. This leads to the communication of the meaning and the veiled emotion, in the deep structure, of the poem. Consequently, it will form spiritual coherence and phonetic melody by employing other poetic musical devices. The purpose of this research is to investigate the quality and quantity of the types of bahrs (prosodic meters), and specifically, to analyze the degree of their coordination with the emotions and feelings of Anvari in his odes. This research is done using the descriptive-analytical method and library sources. In the selected odes, 9 bahr (prosodic meters) and 37 meters are used, with the highest frequency, respectively, for Ramal, Khafif, Hazaj, Mozare, and Mojtath. Metric variations, arrangement of syllables with distinct quality, that is, paying attention to the type of syllables in the speech structure, such as long and elongated syllables or short and moving syllables, and the low use of poetic license has resulted in admirable coordination with the poet’s emotions of contemplation and hesitation, sadness, and delight. The use of the above cases in Anvari’s poetry has led to the rise of emotions in both individual and social aspects, giving his poetry the opportunity to get out of the shadow of pure imitation and praise. This, even, prevents him from imitating a leading poet, Abol Faraj Runi, in changing his poetic style. Abul Faraj's intellectual horizon only appears in the domain of eulogy and personal gain; however, Anvari is not indifferent to social issues and events. Thus, he, unlike his master, has established a sort of coordination between meter and emotion.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Harmony
  • Meter
  • Emotion
  • Anvari’s Odes
  • Abol Faraj Runi

مقدمه

واژۀ هارمونی. [ م ُ ] ( فرانسوی ، اِ)  یا آرمونی. درلغت به معنای سازش و تناسب است و در فارسی و در اصطلاح موسیقی کلمۀ هماهنگی را به‌جای آن به‌کار برده‌اند (دهخدا، 1373، ذیل هارمونی) و عاطفه یکی از عناصر سازندۀ شعر در کنار زبان، تخیّل، موسیقی و شکل است (حیدری و همکاران، 1401، ص. 134-117) و شعر زادۀ ناخودآگاه ذهنی انسان و مخلوق عواطف حساس و هیجان‌های روحی است که با استفاده از فنون و تمهیدات شاعرانه، زبان را از حالت متعارف و روزمره خارج می‌کند و ماهیت و کارکردی زیباشناسانه به آن می‌بخشد. زیبایی شعر نتیجۀ زیبایی قسمت‌های مختلف آن است؛ چرا که «در شعر لذتی که از کل اثر می‌بریم با لذت حاصل از یکایک اجزاء ترکیب، سازگار و حتی ناشی از آن است» (دیچز، 1373، ص. 173). یکی از واحدهای ساختاری شعر که مربوط به روساخت آن است و جزو عناصر شناخته‌شدة زیبایی شعر می‌باشد، موسیقی است که همراه با واحدهای ژرف‌ساختی چون عاطفه، اندیشه و پیام در شعر مطرح می‌شود. زیبایی موسیقایی در شعر شامل موسیقی بیرونی، کناری و درونی است که از این میان موسیقی بیرونی که مربوط به وزن عروضی می‌شود مدّ نظر و موضوع بحث و بررسی ما قرار می‌گیرد. وزن وجود نوعی نظم در هجاهای شعر است که موجب لذت در خواننده می‌شود و ازاین‌رو جایگاه ویژه و مهمی در شعر و ادبیات فارسی دارد. به تعبیر قدما «وزن هیأتی است تابع نظام ترتیب حرکات و سکنات و تناسب آن در عدد و مقدار که نفس از ادراک آن هیأت، لذتی مخصوص یابد که آن را در این موضع ذوق خوانند و موضع آن حرکات و سکنات اگر حروف باشد آن را شعر خوانند» (طوسی، 1369، ص. 22). در واقع شکل قرارگرفتن واژگان، کیفیت و کمیت صامت‌ها و مصوت‌ها در شعر و نظم حاصل از این هماهنگی و در کنار هم قرارگرفتن آهنگی را سبب می‌شود که به آن موسیقی بیرونی یا وزن گفته می‌شود. وزن مناسب در شعر موجب ظهور مفهوم، پیام، عاطفه و احساس در قالب زبان به بهترین شکل ممکن خواهد شد.؛چرا که شاعر برای بیان منظور خود و خلق فضای عاطفی، به‌ویژه در شعر غنایی به ابزارهای لفظی ازجمله وزن نیاز دارد. بنابراین وزن به دنبال احساس و عاطفة شاعر بر زبانش جریان پیدا می‌کند. عاطفة شعری «حالت اندوه و شادی و یأس و امید ... و حیرت و اعجابی است که حوادث عینی یا ذهنی در ذهن شاعر ایجاد می‌کند و وی می‌کوشد که این حالت و تأثر ناشی از رویدادها را آن‌چنان‌که‌ برای خودش تجربه شده است به دیگران هم منتقل کند» (پورنامداریان، 1381، ص. 14). انوری به‌عنوان یکی از شاعران بزرگ سدة ششم و نیز یکی از قله‌های ادب پارسی در حوزة قصیده‌سرایی است که بیشتر به‌سبب ابتکار و بدعت و نوآوری در این قالب شعری تحسین و توجه شده است. البته این نوآوری و ابتکار به‌نوعی مرهون تأثیرپذیری از استادش ابوالفرج رونی شاعر قرن پنجم است. کانون اصلی این توجه بیشتر در طرز دید علمی و خصوصیات تصویری شعر ابوالفرج است و در حوزة اولویت و بسامد استفاده از انواع بحرها و اوزان شعری و ارتباط و تناسبشان با عاطفه، تأثییر چشمگیری بر انوری نداشته و انوری در این‌باره مستقل از وی عمل کرده و موضوعات و حوادث پیرامون خود و جامعه را در اوزان شعری خود منعکس کرده و نسبت به ابوالفرج دارای ابتکار و نوآوری در بیان عواطف و احساسات خود است. در صورتی که ابوالفرج به مدحِ صرف پرداخته و پا را از حوزة مدح و ممدوح فراتر نگذاشته است. هر چند بررسی این سخن فرصتی مجزا و پژوهشی مستقل را می‌طلبد و مقالة حاضر نیز کاری اختصاصی در حوزة وزن و عاطفه در قصاید انوری است و مجالی اندک دارد؛ اما با توجه به پیش‌روبودن ابوالفرج در بحث تغییر سبک و نیز استادی و اثرگذاری وی در شعر و اندیشۀ انوری، در پایان بررسی هر بحر و هماهنگی آن با عاطفه شاعر به وجوه اشتراک و تأثیرپذیری او از ابوالفرج رونی اشاره‌ای جزئی و گذرا خواهیم داشت. در حوزۀ شعری مدایح انوری شاید در نظر مخاطب امروزی بی‌سود و مشتی تملّق و سخنان بیهوده باشد؛ اما در تکمیل شعر درباری نقطۀ اوج است و «این شعرهای مدیح، از یک سوی مدینۀ فاضله و شهر آرمانیِ موجود در ذهن جامعه را تصویر می‌کند و از سوی دیگر جریان‌های اجتماعی اعماقِ تاریخ ما را آینگی می‌کند» (شفیعی کدکنی، 1372، ص. 83). او تناسب‌های هنری خاص را به استادی استفاده می‌کند و ازجملۀ این موارد ایجاد تناسب و هماهنگی بین وزن، عاطفه و احساس شعری است.

2-1-مسئله و سوال‌ تحقیق

در این پژوهش وزن قصاید انوری از لحاظ هماهنگی و تناسب با محتوای عاطفی و احساسی بررسی و در نهایت به این سوال اصلی پاسخ داده می‌شود:

1-‌ آیا در قصاید انوری و استادش ابوالفرج رونی، میان عنصر عاطفه و وزن تناسب و هماهنگی لازم وجود دارد یا خیر؟

 

2-1-اهداف و ضرورت انجام تحقیق

هدف پژوهش این است که با طرح دیدگاه‌های مختلف دربارۀ تناسب و هماهنگی میان وزن و عاطفه، چگونگی کارکرد موسیقی بیرونی در بروز احساسات درونی، تنوع بحور و اوزان و نیز نوع عاطفۀ انعکاس‌یافته در قصاید انوری و ابوالفرج رونی را بررسی و تحلیل کند. همچنین هنر و مهارت این شاعران را در بهره‌گیری از عوامل موسیقی‌ساز وزن در غنی‌ترکردن آهنگ شعر و القای مفاهیمی چون غم و شادی و روش و شگرد او در تجسم این عواطف در ذهن مخاطب را کند وکاو کند. آنچه به انجام این پژوهش ضرورت می‌بخشد، علاوه‌بر معرفی بیشتر جنبه‌های هنر و صناعات شعری و زبان ساده و بی‌پیرایة انوری در قصاید، نبود تحقیقی با این موضوع و ساختار است که بررسی این امر جوانب و زوایای روحی و عاطفی پنهان وی را بهتر و دقیق‌تر به نمایش می‌گذارد. 

 

3-1-روش تحقیق

این پژوهش با روش توصیفی‌تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای انجام شده است. پس‌از بررسی تمام 205 قصیدة انوری و قصاید ابوالفرج رونی، ابتدا بحرها و اوزان به‌کاررفته در آنها و بسامدشان مشخص شد و در مرحلۀ بعد عاطفۀ القاشده و نیز تناسب این موضوع با وزن‌ها و بحور قصاید بحث و بررسی شد.

 

4-1-پیشینۀ تحقیق

در قرون گذشته دانشمندانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی در معیارالاشعار و شمس قیس رازی در المعجم فی معاییر اشعارالعجم، اشارات و تأملاتی به مقولة وزن و محتوا داشتند. در دوران معاصر هم افرادی چون پرویز ناتل‌خانلری در وزن شعر، شفیعی‌کدکنی در کتاب موسیقی شعر و وحیدیان کامیار در کتاب وزن و قافیة شعر فارسی، وزن شعر و نیز هماهنگی آن با محتوا را بررسی کرده‌اند. دربارۀ موسیقی بیرونی و رابطة وزن و تناسب محتوا و عاطفه در اشعار شاعران پژوهش‌هایی نیز به‌صورت مقاله انجام گرفته است؛ از جمله دُری و رضایی ( 1397)، در «بررسی میزان هماهنگی وزن و محتوا در اشعار حکیم سنایی» اشعار سنایی را از لحاظ محتوا به چهار گروه وعظ، حکمت، عاشقانه‌ها، عارفانه‌ها، قلندریات و مدحیات تقسیم کرده و به این نتیجه رسیده‌اند که اشعار گروه اول و چهارم بیشتر در وزن‌های روان و جویباری و اشعار با مضامین عاشقانه و قلندرانه با وزن‌هایی با تنوع چشم‌گیرتر هیجان بیشتری به کلام القا می‌کند. کرمی و مرادی (1395)، در پژوهش «بررسی میزان تأثیر محتوای اشعار بر انتخاب وزن در قصاید فارسی پیش‌از مغول» قصاید بیست شاعر شاخص قبل‌از حملة مغول را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که در سنت قصیده‌سرایی تا آغاز قرن هفتم شاعران در انتخاب وزن‌های اشعار خود توجهی به محتوا نداشته‌اند و از اغلب بحرها و وزن‌ها در مضامین متضاد استفاده کرده‌اند. همچنین دَری و همکاران (1393)، در «پیوند وزن و محتوا در شعر مصطفی رحماندوست و ناصر کشاورز» معتقدند که هر دو شاعر در هماهنگی میان وزن و محتوا توفیق داشته‌اند؛ چرا که درصد زیادی از اشعارشان در وزن و مضمون هماهنگ هستند و با نگاهی تخصی‌تر، مریم خلیلی‌جهان‌تیغ ( 1375)، در «موسیقی بیرونی غزل مولانا در القای عاطفة شاعر» اوزان غزلیات مولانا و ارتباط‌شان با تجسم و القای عاطفه را بحث و بررسی کرده است.

اشعار انوری به‌دلیل دارابودن ارزش و جایگاه شایان توجه در ادبیات فارسی، موضوع نقد، تحلیل و بررسی  قرار گرفته است. از این میان چند مقاله به موسیقی شعر نظر داشته‌اند. واردی و همکاران (1395)، در مقاله‌ای با عنوان «تحلیل ساختاری بر اثرپذیری انوری از اشعار ابوالفرج رونی» به تاثیر انوری از ابوالفرج رونی با رویکرد ساختارگرایی در زمینة زبانی و موسیقایی نظر داشته و درباره موسیقی شعر دو شاعر به‌طور کلی و گذرا به بحث قافیه و ردیف و وزن پرداخته‌اند و به بحور و اوزان دو شاعر و به‌ویژه ارتباط‌شان با موضوع عاطفه هیچ‌گونه اشاره‌ای نکرده‌اند. در نهایت مقالة «بررسی مقایسه‌ای موسیقی بیرونی و کناری غزل‌های انوری و خاقانی» از اتّحادی(1390)، که غزل‌های هر دو شاعر را دارای نُه بحر  و غزل‌های خاقانی را خوش‌آهنگ‌تر تشخیص داده است. با توجه به پیشینة ارائه‌شده چنین به نظر می رسد که این جستار با بررسی  و تحلیل بحور و اوزان قصاید انوری و رونی و تناسب آن از نظر القای عاطفه، بتواند میزان توانمندی دو شاعر را از نظر هماهنگی و وحدت موسیقی و محتوای اشعار آنان نشان بدهد.

 

2-بحث و بررسی

انوری و استاد وی رونی، در قصاید خود بحور و اوزان مختلفی را استفاده کرده‌اند که در این قسمت از پژوهش به تحلیل و بررسی آنها و میزان تناسب و پیوند و نحوۀ ارتباط‌شان با عاطفه و احساسات شاعر پرداخته می‌شود. یادآوری این نکته لازم است که معیار ذکر نام و تجزیه و تحلیل وزن‌ها و بحرها و میزان هماهنگی آنها با عاطفه، بسامد آماری و میزان کاربردشان در قصاید دو شاعر است. 

 

1-2-بحر رمل

بحری است که از تکرار فاعلاتن حاصل می‌شود و از آنجا که تعداد هجاهای بلند در آن بیشتر است، دارای آهنگی ملایم و ریتمی آرام است و با مضامین و مفاهیم بلند و ثقیل مناسبت بیشتری دارد. بحر رمل در قصاید انوری اولین جایگاه را به خود اختصاص داده است. وی به رکن سالم این بحر توجه  نداشته است و بیشتر  اوزان مزاحف را به‌کاربرده است، به‌طوری که 61 قصیده به‌صورت مثمن و مسدس در شاخه‌های مختلف این بحر سروده شده‌اند. از میان اوزان متعدد بحر رمل در قصاید انوری، وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان/ فاعلن توجه انوری را به خود جلب کرده است. خانلری این وزن را در طبقة اوزان متوسط ثقیل قرار داده است (خانلری، 1327، ص. 155) و در 26 مورد از قصاید انوری مجال ظهور پیدا می‌کند. ازجمله در قصیدة معروف و مشهور مذمت شعر و شاعری با مطلع زیر:

ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری

 

تا زما مشتی گدا کس را به مردم نشمری
                     (انوری، 1347، ص. 453)

این وزن در قصاید، آهنگی سنگین، آرام و ملایم دارد و انوری متناسب و منطبق با موضوع مدّ نظر خود از این ظرف موسیقایی بهره برده است. شاعر در هر مصراع با استفاده از چهار رکن عروضی و بلندی مصراع‌ها نگاهی انتقادی به شعر و شاعری دارد. در این قصیده رکن اول بدون زحاف است؛ یعنی به‌صورت فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات یا فاعلن که نوعی درنگ و تأمل عاطفی و احساسی در آن مشاهده می‌شود. همان‌طور که می‌دانیم هر هجایی در اوزان عروضی، بار موسیقایی مخصوص به خود را دارد و هجاهای کوتاه القاکنندة حرکت و جنبش هستند و کثرت آنها در یک وزن باعث ایجاد حالت شادی، نشاط، تحرک و سرزندگی خواهد بود (وحیدیان کامیار، 1374، ص. 64)؛ اما هجاهای کشیده یا بلند نقطه مقابل هجاهای کوتاه هستند و به خاطر امتداد زمانی حاصل از کشش آواها در آنها، احساس سکون و کندی به مخاطب دست می‌دهد. کاربرد بیشتر هجای بلند در رکن‌های این قصیده و نسبت کم هجاهای کوتاه به بلند، حالت و حس مخصوص به این هجا (بلند) را بیشتر و بهتر نشان می‌دهد:

دان که از کنّاس ناکس در ممالک چاره نیست
باز اگر شاعر نباشد هیچ نقصانی فتد

 

حاش للّه تا نداری این سخن را سرسری ...
در نظام عالم از روی خرد گر بنگری ...
                     (انوری، 1347، ص. 454)

گویی انوری همچون خطیبی با طمانینة روحی و نیز با ایجاد کشش در مصوت‌ها و هجاهای بلند در هنگام بیان و بروز حالات روحی و عاطفی خود با رویکردی برون‌گرایانه و خردگرا به نقد شاعری پرداخته و مخاطبین را نسبت به جایگاه شعر و شاعری در زمان خود آگاه ساخته است. بلندی مصراع‌ها در سایر ابیات این قصیده و نبود خیال‌پردازی‌های پیچیده و صراحت بیان و همچنین قافیه‌های برجسته و سادة مختوم به هجای بلند بر تاثیر موسیقایی این وزن افزوده است و موجب توفیق انوری در ایجاد رابطه بین وزن و محتوا شده است؛ زیرا که بحر رمل و وزن مذکور برای بیان مفاهیم اخلاقی و نصحیت مناسب است و لحنی آرام دارد.

انوری در قصیده ای با عنوان « نامة اهل خراسان به خاقان سمرقند» به شرح قتل و غارت غزها در خراسان می‌پردازد. پیش‌از پرداختن به تحلیل قصیده و شرح ارتباط عاطفة شاعر و وزن انتخابی‌اش توضیحی مختصر درخصوص موضوع این قصیده به جهت آمادگی ذهنی جهت درک و دریافت بهتر مبحث اصلی ارائه می‌شود. براساس منابع تاریخی برجای‌مانده از دوران حکومت سلجوقی در سال 548 هجری و در پی جنگ میان طوایف غز یا ترکمان و سلطان سنجر سلجوقی، خراسان در تاخت و تاز و حملة خونبار و وحشتناک این طوایف قرار گرفت و در نهایت به شکست و اسارت سلطان انجامید ( ن. ک. ابن اثیر، 1353، ج. 20/244؛ صدرالدین حسینی، 1380، ص. 154؛ راوندی، 1386، ص. 179). غزان شهرهای خراسان را غارت کردند و گروه عظیمی از مردم را کشتند که شرح ویرانگری‌ها و قتل خراسانیان در صفحات متعدد منابع تاریخی ذکر شده است که به‌عنوان یکی از فجایع عظیم آن روزگار ایران محسوب می‌شود. در این دوره اغتشاش و نابسامانی‌های پیاپی در نقاط مختلف شهرهای خراسان رواج پیدا می‌کند و مقررات و انتظامات اجتماعی از بین می‌رود و فساد اخلاقی گسترش می‌یابد. نتیجة اوضاع آشفته در شعر و ادبیات قرن ششم هم آشکار می‌شود و کمتر شاعری است که در آن روزگار شکوه و شکایت سختی از غزان نداشته و یا اینکه از آنان به بدکرداری و زشتی یاد نکرده باشد. در واقع این فغان و فریادها و شکواییه‌ها انعکاس افکار عمومی مردم آن دوران است. از بین اشعاری که شعرا در بیان مصیبت‌های‌وارده در آن عصر سروده‌اند، قصیدة انوری از زبان مردم خراسان آیینة تمام نمای زندگی و روزگار مردم دیار خراسان است. این قصیده که در بحر رمل مثمن مخبون محذوف/ مقصور و در وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن/ فعلان گفته شده است، شکوائیه‌ای سیاسی و فراشخصی از انوری است و با استفاده از سبک خاصّ خود او که «نزدیک‌کردن بیان شعری به محاورة عمومی» است (فروزانفر، 1380، ص. 333)، گزارشی مشروح و ملموس از واقعة حملة غزان به مخاطب ارائه می‌دهد. او به نمایندگی ازسوی مردم ولایت خراسان به صاحب‌منصبی به نام رکن‌الدین قلج طمغاج خان والی سمرقند و پسرخواندة سنجر شکایت می‌برد و زبان گویای آنان می‌شود. انوری در نامه به اهل خراسان که از قصاید محکم اجتماعی است، با عاطفه و احساس و بیانی گیرا و عالی همراه با سوز و گداز این‌چنین داد سخن سر می‌دهد:

به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامه‌ای مطلع آن رنج تن و آفت جان
نامه‌ای بر رقمش آه عزیزان پیدا
خبرت هست که از هر چه درو چیزی بود
خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان
شاد الّا به در مرگ نبینی مردم

 

نامة اهل خراسان به برِ خاقان بر
نامه‌ای مقطع آن درد دل و سوز جگر
نامه‌ای در شکنش خون شهیدان مضمر ...
در همه ایران امروز نماندست اثر
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر ...
بکر جز در شکم مام نیابی دختر ...
                (انوری، 1347، ص. 201-200)

وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن جزو اوزان جویباری است و «از ترکیب نظام ایقاعیِ خاصی حاصل می‌شود که با همة زلالی و زیبایی و مطبوع‌بودن، شوق به تکرار در ساختمان آنها احساس نمی‌شود و ساختار عروضی افاعیل نیز در آنها به‌گونه‌ای است که رکن‌های عروضی در آن عیناً تکرار نمی‌شوند» (شفیعی‌کدکنی، 1370، ص. 395) و وحیدیان کامیار آن را مناسب مضامین غمگنانه می‌داند (وحیدیان کامیار، 1374، ص 72). به نظر می‌رسد در سده‌های پنجم و ششم به دلیل غلبه و حاکم‌بودن فضای غم و اندوه بر دیوان شاعران و رکود ادبیات شاد درباری، بر میزان کاربرد اندوهناک این وزن افزوده شده باشد.

  در سراسر این قصیدة هفتاد و سه بیتی تنها در نُه بیت از وزن اصلی استفاده شده و در باقی ابیات، فاعلاتن جایگزین فعلاتن گشته است. این امر در شروع رکن‌های اولِ  ابیات، بسامد هجای کشیده و بلند را بالا برده و دیواری از اندوه و درد را به دور خوانندۀ عاطفی کشیده است و با استفاده از این اختیار شاعری، خواننده را با حالت درونی خود همراه کرده است. آنچه در وزن قصیدة نامة اهل خراسان توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند وجود کلمات و ترکیب‌هایی است که از هجاهای کشیده و بلند تشکیل شده که حامل بار عاطفی سنگین و مضاعفی هستند. کلماتی که خود بیانگر تلاطم روحی و حالت اندوهگین شاعر به‌واسطة حادثة پیش آمده است و این همنشینی و توالی هجاهای بلند و کشیده و درنگ حاصل از آنها ریتم بیت را سنگین‌تر کرده است و موجب ظهور و بروز احساس واقعی و طبیعی انوری شده به طوری که وی توانسته است  با این موسیقی تألم درونی خود را به بهترین وجه نشان دهد:

خلق را زین غم فریاد رس ای شاه‌نژاد

 

ملک را زین ستم آزاد کن ای پاک سیر
                     (انوری، 1347، ص. 202)

کلماتی همچون فریاد، آزاد، شاه‌نژاد و پاک در بیت فوق و کشش و امتداد زمانی حاصل از هجای بلند و کشیدة  آنها تصویر فردی را نشان می‌دهد که خطاب به خاقان با دهانی باز و درحال فریاد می‌گوید: ای شاه‌نژاد و ای پاک سیر، خلق و ملک را از ستم و غم آزاد کن و کلمة آزاد نیز به دنبال آن موجب تقویت این حالت فیزیکی، روحی و احساسی می‌شود. همچنین در ابیات:

رحم کن رحم بر آن قوم که نبود شب و روز
رحم کن رحم بر آن قوم که جویند جوین

 

در مصیبت‌شان جز نوحه‌گری کار دگر
از پس آنکه نخوردندی از ناز شکر ...
                     (انوری، 1347، ص. 203)

انوری با تکرار و تاکید بر کلمة رحم، آن هم در ابتدای ابیات و رکن‌های آغازین که متشکل از دو هجای کشیده و بلند است در صدد ترسیم چهرة انسانی مستاصل و درمانده است که با حالتی بغض‌آلود و ملتمسانه از مخاطبش یاری می‌خواهد. در این بروز عاطفه و احساس که صادقانه بیان می‌شود، کمیت و کیفیت قرارگیری هجاهای بلند و کشیده و آمیختگی آنها در کنار هم موثر واقع ‌شده و حسی مشترک بین خواننده و شاعر ایجاد کرده است. انوری در این ابیات و نیز کل قصیده از «منی انسانی و اجتماعی» سخن می‌گوید نه من شخصی و «شاعرانی که «من» آنها در شعر «من انسانیت» است و غم و شادی آنها غم و شادی انسان‌هاست احوال درونی و عاطفی انسان‌ها را به زیباترین وجه بیان می‌کنند» (صهبا، 1384، ص. 103). اینها همه نتیجة به‌کارگیری وزنی مناسب، نرم، آرام و بسامد بالای هجاهای کشیده و بلند است که بر القای عاطفی قصیده افزوده است؛ چراکه «وقتی شاعر واژه‌هایی با هجای کشیده را در شعر به کار می‌برد از آنجا که مقدار کمّیّت هجای کشیده برابر مجموع کمّیّت دو هجای بلند و کوتاه است، شعر از الگوی وزنی خارج نمی‌شود؛ اما چون به‌جای دو هجا یعنی دو رشتة آوایی گسسته از یک رشتة آوایی پیوسته استفاده می‌کند، ریتم موسیقایی شعر نسبت به الگوی وزنی کندتر می‌شود» (عظیمی، 1388، ص. 45)

وجود عواملی دیگر  همچون تشبیه (ایران به شوره و خاقان به ابر)؛ واج‌آرایی (ش، ر، ک، ا)؛ مراعات نظیر(شوره، ابر، باغ، مطر، فتح، بشارت، حشر، شوم، خطر، رنج، غم، اندوه، فِکَر) در کنارکاربرد مجدد و فراوان هجاهای کشیده و بلند در سراسر ابیات قصیده، در هماهنگی میان وزن شعر و حالت عاطفی شاعر مؤثر واقع شده است (ر.ک. انوری، 1347، ص. 204-203). عاطفه و احساس انوری در این شعر زیبا و تأثیرگذار گسسته نمی‌شود و هم در محور افقی و هم محور عمودی شعر استمرار دارد و تا پایان قصیده ادامه دارد:

گر مکرّر بود ایطاء در این قافیتم

 

چون ضروریست شها پردة این نظم مدر ...
                     (انوری، 1347، ص. 205)

اشارة شاعر به عیب ایطإ در قافیه شعرش (ر.ک. شمیسا، 1394، ص. 122)، نشانگر اضطرار و پریشانی روحی وی از حادثة پیش آمده است؛ چرا که بعید است شاعری توانا و آگاه به اصول و اسلوب شعر چون انوری دچار چنین خطایی شود و می‌توان دریافت که وی در حالت روحی آرامی قرار نداشته تا دقت و تمرکز خود را معطوف به مسئلة نبودِ خطای ظاهری و زیبایی در شعر خویش کند؛ بلکه تمام سعی و توان خود را به‌کاربسته است تا وقایع شوم حملة غزان را با صداقت، صراحت، احساس و عاطفة صمیمانه شرح و بیان کند. شاعران «حوادث پیرامون را در قیاس با زندگی و خواست‌های شخصی خود نمی‌سنجد؛ بلکه مجموعه‌ای از هم سرنوشتان خود را در برش زمانی و مکانی معینی در نظر دارند» (شفیعی‌کدکنی، 1380، ص. 88) و انوری نیز با انتخاب نوع وزن، اختیارات شاعری، شکل چینش هجاها و کمی و افزونی هجاهای کشیده و بلند، عاطفه‌ای جمعی و انسانی را در ارتباط با سرنوشت هم نوعان خود خلق می‌کند. به‌طور کلی عاطفه و حس درونی انوری در قصیدة نامه به اهل خراسان بر سایر عناصر آن ازجمله تخیل، زبان و ... غلبه دارد و موجب ماندگاری این شعر زیبا شده است. برای تاکید و اثبات موفقیت انوری در انطباق و هماهنگی بین وزن و عاطفه در قصایدش به‌خصوص در وزن بحث‌شده نمونه‌ای دیگر از شواهد ارائه می‌شود.

وی در قصیده‌ای با عنوان مرثیة مجدالدین ابی طالب نعمه با استفاده از وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان ، عاطفه و احساس غم و اندوه خود را نسبت به درگذشت این شخص به بهترین وجه ممکن بروز می‌دهد. ابی طالب نعمه ازجمله افرادی است که انوری بسیار مدحش کرده  و مرگ وی چنان او را متأثر کرده که این مرثیة زیبا و سوزناک را سروده است. مرثیه به معنی مدح کسی بعد از مرگ و ابراز اندوه و گریه‌کردن برای اوست، همچنین برشمردن محاسن متوفی و شعرسرودن برای وی است (ر.ک. ابن منظور، 1363، ص. 307). مرثیه‌ها برحسب مناسبات سرایش به انواع درباری، شخصی، مذهبی، فلسفی، اجتماعی و داستانی تقسیم شده است (ر. ک. امامی، 1369، ص. 35) و بین این نوع از شعر که ازنظر ماهیت جزو ادب غنایی است (ر.ک. شمیسا، 1381، ص. 99) با عاطفه و احساس ارتباط بسیار قوی حاکم است.

 در رثائیة انوری در حق ابی طالب نعمه، عاطفه و احساس حزن و اندوه سراسر قصیده را فرا گرفته است. شاعری چون انوری که به داشتن قصیده‌های دشوار معروف است، در این مرثیه و با انتخاب به‌جای این وزن با زبانی ساده و بی‌تکلف بر درگذشت ممدوحش افسوس می‌خورد و اظهار غم می‌کند. وی در این قصیده با استفاده از اختیار وزنی آوردن فاعلاتن به جای فعلاتن در رکن اول و چینش هجاهای کشیده در ابتدای ابیات که باعث سنگین‌ترشدن وزن و تناسب آن با موضوع مرثیه می‌شود؛ توصیفی شگرف از حال و هوای عاطفی و جو احساسی حاکم بر شهر و بارگاه ابی طالب نعمه دارد که خواننده را بسیار متأثر می‌سازد و نشان از اندوه فراوان وی در این غم و مصیبت است:

شهر پرفتنه و پرمشغله و پرغوغاست
دیر شد دیر که خورشید فلک روی نمود
دوش گفتند که رنجور ترک بودی آری
پرده‌دارا تو یکی در شو و احوال بدان

 

سید و صدر جهان بار ندادست کجاست
چیست امروز که خورشید زمین ناپیداست ...
بار نادادنش امروز بر آن قول گواست
تا چگونه است بهش هست که دلها درواست و ...
                         (انوری، 1347، ص. 46)

انوری در قصیدة فوق با 39 بیت، تنها در 3 بیت و در مصرع اول، وزن اصلی یعنی فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن را آورده است. جالب آنکه با اعمال‌شدن این زحاف وزنی ضربه‌ای در این ابیات احساس می‌شود که بیانگر حالت عاطفی شدیدتر می‌باشد؛ زیرا ضربه و شدتی که دو هجای کوتاه در کنار هم به وجود آورده است، موجب تأکید در کلام و بروز مضاعف عاطفة اندوه شده است. شاعر با کنار هم قرار دادن هجاهای کوتاه در ابتدای کلامش با شدت بیشتر اندوه درونی خود را بروز می‌دهد و بر این سخن تاکید دارد که کسی مرگ ممدوحش را باور ندارد و چاره و برون‌رفتی از این مصیبت نیز وجود ندارد و مرگ این شخص در شدت دلخراشی، یادآور واقعة کربلا و روز عاشورا است. انوری با این تشبیه و تلمیح و فشرده‌سازی وزن اوج غم و اندوه و احساس خود را نشان می‌دهد:

چه توان کرد برون شد ز قضا ممکن نیست
به وفات تو جهان ماتم اولاد رسول

 

دامن از عمر بیفشاند و به یکره برخاست
تازه‌تر کرد مگر سلخ رجب عاشوراست
                      (انوری، 1347، ص. 47)

انوری مصراع‌ها را با هجای کشیده پایان می‌برد و هجاهای بلند و کشیده در برابر هجاهای کوتاه فزونی دارد. با این کار حسرت و اندوه ناشی از غم در ذهن خواننده ماندگار می‌شود و فضای عاطفی شعر را سرد و حزن‌آلود می‌کند. علاوه‌بر موسیقی عروضی، انتخاب آگاهانه و درست عبارت «ای دریغا» در ابتدای ابیات که ازلحاظ معنایی و القای عاطفه با بسیاری از ابیات قصیده برابری می‌کند و تصویرگر فردی مصیبت‌زده و درحال آه و فغان است، تناسب معنایی حاصل از کاربرد کلماتی چون درد، درمان، دوا، غم، درد دل، هجر، شب و رفتن و نیز استفاده از تشبیه ذهنی زیبا (غم هجر و غم رفتن و مرگ ممدوح به شبی که در آن امید به فردایی نیست) بر قدرت وزن در انتقال عاطفه افزوده است:

ای دریغا که ز تو درد دلی ماند به دست
ای دریغا که غم هجر و غم رفتن تو

 

وانکه این درد نه دردیست که درمانش دواست
نیست آن شب که درو هیچ امید فرداست ...
                          (انوری، 1347، ص. 48)

انوری در این قصیده با استفاده از وزن به‌کاررفته ، به‌لحاظ بیان احساس و عاطفة سوگ و همراه‌کردن مخاطب با خود موفق عمل کرده است. همچنین حیرت و اندوه و بی‌تابی وی به یاری بحر رمل و زبان ساده و روانش و به دور از لفظ‌پردازی‌های معمول، مجال ظهور و بروز پیدا کرده است؛ اما ابوالفرج رونی برخلاف انوری، به بحر رمل چندان توجه نکرده است و این بحر ازنظر بسامد در رتبۀ پنجم و تنها هشت مورد در قصاید وی کاربرد داشته است و از این بحر و اوزان آن فقط در جهت مدح ممدوح و برشمردن صفات وی و مضامین شاد استفاده کرده و هیچ اشاره‌ای به مضامین اجتماعی و مسائل روز جامعه و نیز بیان اندوه و سوگ با استفاده از بحر رمل نداشته است. (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 4، 30، 51، 62، 119، 184).

 

2-2-بحر خفیف

از بحور سبک وزن عروضی است و به همین خاطر آن را خفیف نامیده‌اند. در «اصل این بحر فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن است؛ ولی سالم آن چندان متداول نیست و اکثرا مزاحف آن معمول است» (شاه‌حسینی، 1368، ص. 97). وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن (فع‌لن/ فعلان/ فع‌لان) دومین جایگاه را در میان اوزان اصلی قصاید انوری به خود اختصاص داده و در شادیانه‌های او نمود دارد. انوری از این وزن در تهنیت‌ها و تبریک‌ها و مدح‌های خود استفاده کرده است و فضایی شاد و پر سرور بر این اشعار حاکم است؛ چنان‌که در جشن امارت ممدوح می‌سراید:

می بیاور که جشن دستورست
قبّه‌ای کز نوای مطرب او
قبّه‌ای کز فروغ دیوارش

 

جشن عالی سرای معمورست
کوه را در سر از صدا سورست
آسمان پر تموّج نورست ...
                       (انوری، 1347، ص. 67)

گویا انوری ذائقة خود را در بیان عواطف شاد با این وزن سازگار می‌بیند و به همین دلیل گونة خفیف مسدس مقصور (محذوف/ اصلم/ اصلم مسبغ) جایگاه ویژه‌ای در میان اوزان به‌کاربرده او دارد. این گروه وزنی به‌دلیل تحرک و پویایی خاصی که دارند، زیبا و گوش‌نواز هستند و منجر به تأثیرگذاری عاطفی در مخاطب شده است. وی کمال ذوق و لطافت را در گزینش اوزان به‌کاربرده است و شاهدی زیبا برای این ادعا سود جستن او از بحر خفیف در به‌تصویرکشیدن فضای شاد و فرح‌بخش بین او و معشوقش است. در واقع او با حسن تخلصی زیبا، عاشقانه و لطیف، گریز به مدح می‌زند و به تعریف ممدوح می‌پردازد. در این قصیده انوری با استفاده از مصراع‌های کوتاه و توالی هجاهای کوتاه تأثیر آوایی خاصّ این هجاها را در وزن شعرش حاکم ساخته است؛ چراکه تعداد حرکات نسبت به سکنات بیشتر است و این امر در تندی،  پویایی و زیبایی وزن دخالت دارد:

دوش سرمست آمدم به وثاق
دیدم از باقیِ پرندوشین
هر دو در تابخانه‌ای رفتیم
غزلک‌های خود همی خواندم
بسخن در شدیم هر سه بهم
دانی آن کیست اوحدالدین است
گفتم ای ماه  نام  تعیین کن

 

با حریفی همه وفا و وفاق
شیشه‌ای نیمه بر کنارة طاق ...
که نبُد آشنا هوای رواق
در نهاوند و راهوی و عراق ...
چون سه یار موافق مشتاق...
آن ملک خلقت ملوک اخلاق
گفت مخدوم و منعمت اسحق ...
             (انوری، 1347، ص. 270- 269)

 

بحر خفیف و وزن مسدس مقصور (محذوف/ مسبغ/ اصلم/ مسبغ اصلم) در قصیده‌های 29، 55، 79، 91، 123،  147، 168، 180و ... مشاهده‌شدنی است. این بحر و دو وزن مذکور که در قصاید انوری بررسی شد، اولین بحر و اصلی‌ترین اوزان در اشعار ابوالفرج رونی است و در 30 مورد از قصیده‌ها و با مضامین مدح ممدوح، تبریک بازگشت ممدوح، در تعریف امارت نمود دارد. ابوالفرج از بحر خفیف با توجه به سبک‌بودن آن و کوتاهی هجاها و تحرک موجود در اوزان فاعلاتن مفاعلن فعلن (26مورد) و فاعلاتن مفاعلن فعلان (4مورد)، همانند انوری در اشعاری که فضای غالب آنها شاد و مفهوم تبریک و تهنیت دارند، استفاده کرده است (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 6، 34، 45، 55، 73، 126، 137و ...). 

 

3-2- بحر هزج

سومین بحر مطبوعی که در قصاید انوری استفاده شده است، بحر هزج است و وزن مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل (فعولن) از این بحر، بیشتر مقبول طبع وی واقع شده است. براساس شواهد و تنوع محتوایی که در قصاید قبل‌از حملة مغول وجود دارد «نمی‌توان این وزن را در سنت قصیده‌سرایی مخصوص محتوایی از پیش معلوم دانست؛ هر چند ازنظر آوایی بیشتر با شعرهایی با فضای خنثی و حتی شاد سازگاری دارد» (کرمی و مرادی، 1395، ص. 26). برخی شاعران بزرگ قصیده‌سرای سدة ششم، از همین وزن در بیان غم و اندوه و مرثیه (خاقانی، 1376، ص. 84)؛ حبسیه‌ها (مسعود سعد، 1362، ص. 123) و برخی هم بارها در مناسبت‌های شاد چون تبریک عید فطر (معزی، 1318، ص. 283) و تهنیت بازگشت ممدوح از فتح (ظهیرفاریابی، 1389، ص. 147) استفاده کرده‌اند. بااین‌حال برخی صاحب‌نظران آن را در گروه وزن‌های مناسب مضامین آرام و عاشقانه قرار داده‌اند (وحیدیان کامیار، 1374، ص. 74). انوری بنا بر سنت شعر درباری زمان خود از این وزن در تبریک‌ها و توصیف‌ها و مدح‌های خود بهره برده است و عواطف شاد و احساسات درونی خود نسبت به این مسائل را در قالب بحر هزج و شاخه‌های آن به‌خصوص وزن بحث‌شده منعکس کرده است. در قصیده‌ای در وزن مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل در مدح جلال‌الوزرا احمد بن مخلص، اطرافیان را به شادی و سرمستی و پرپایی مجلس عیش و نوش دعوت می‌کند و با این مقدمة زیبا به مدح ممدوح می‌پردازد. در این شعر کشش حاصل از وجود هجاهای بلند، لحنی آرام و ملایم را درمیان ارکان حاکم می‌سازد؛ اما در عین حال به‌واسطة کنار هم قرارگرفتن هجاهای کوتاه در پایان و شروع رکن‌ها عاطفه و احساسی خوشایند را به مخاطب القا کرده و وزن را شاد و بزمی کرده است. علاوه‌بر این با استفاده از ردیف «آمد» بر شوق و هیجان حاکم بر فضای موجود می‌افزاید:

خیزید که هنگام صبوح دگر آمد
نزدیک خروس از پی بیدار مستان
از می حشری به که درآرند به مجلس
آغاز نهید از پی می بی‌خبری را
از دست گهر گستر دستور شهنشاه
دستور جلال الوزرا کز وزرا اوست

 

شب رفت و ز مشرق علم صبح بر آمد
دیریست که پیغام نسیم سحر آمد ...
ز اندیشه چو بر خواب خماری حشر آمد
کز مادر گیتی همه کس بی‌خبر آمد ...
دستی نه، محیطی که نوالش گهر آمد
آن شاخ که در باغ جلالت ببر آمد ...
              (انوری، 1347، ص. 140-139)

شایان ذکر است که تمام 31 قصیدة انوری در بحر هزج، همگی در مناسبت‌های شاد، تبریک،  تهنیت و مدح ممدوح سروده شده‌اند به جز یک مورد در وزن مفعول مفاعلن مفاعیل که شاعر در آن از فلک و روزگار شکایت می‌کند؛ ولی در نهایت باز به مدح ممدوح روی می‌آورد (ر.ک. انوری، 1347، ص. 73). درخصوص استفاده از بحر هزج و اوزان آن در قصاید ابوالفرج رونی ازلحاظ کاربرد آن برای بیان مفاهیم و عواطف شاد، تبریک عید و فصل بهار، مدح ممدوح با انوری تشابه و اشتراک وجود دارد. بحر هزج در 15مورد از قصاید ابوالفرج به‌کاررفته و وزن مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل دومین وزن اصلی است (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 10، 27، 61، 185). نکتۀ جالب توجه دربارۀ استفاده از وزن و بحر مذکور در قصاید ابوالفرج این است که وی  تنها در یک مورد برای ابراز شکایت از فلک و روزگار و بدعهدی آن با مردم دانا از بحر هزج و اوزان آن بهره برده است که آن هم در مقدمۀ قصیده بوده و سپس به مدح ممدوح پرداخته‌ است (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 170).

 

4-2-بحر مضارع

چهارمین بحر پرکابرد در قصاید انوری با 30 مورد، بحر مضارع است و پنج شاخه از این بحر در قصاید وی استفاده شده است. در این میان وزن مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور/ محذوف (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان/ فاعلن) بالاترین بسامد (20قصیده) را از بین سایر اوزان این بحر به خود اختصاص داده است. اصل سالم این بحر مفاعیلن فاعلاتن مفاعیلن فاعلاتن است؛ اما بیشتر مزاحف آن رایج است. انوری هم در هر پنج وزن مورد استفاده، فقط مزاحف آن را به‌کاربرده است. وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان/ فاعلن که جایگاه اول را در بحر مضارع قصاید انوری دارد، در نظر خانلری در دایرة اوزان متوسط ثقیل است (ناتل خانلری، 1327، ص. 154)؛ اما برخی شاعران بنا به سلیقه و موقعیت فردی و اجتماعی از این وزن در بروز عواطف و احساسات متضاد (غم و شادی) استفاده کرده‌اند و مقید به پیروی از سنّت، قاعده و قانون مخصوص به این وزن یا بحر نشده‌اند (ر.ک. کرمی و مرادی، 1395، ص. 25-24). انوری جزو شاعرانی است که این وزن را برای توصیف مضامین شاد و القای عواطف خود در موضوعاتی چون تهنیت عید و پیروزی، مدح و وصف ممدوح و معشوق استفاده کرده است. ازجمله در قصیده‌ای در تبریک فتح و مدح خاقان اعظم طفقاج خان،  با استفاده از شگرد شروع رکن اول با هجای بلند و نیز خاتمة رکن پایانی با هجای کشیده، عاطفه و احساس خود را با لحنی آرام و ملایم که حاصل کشش آوایی هجاهای بلند در رکن‌های مذکور است، شروع و پایان می‌دهد؛ اما همین ذوق و هیجان آرام در رکن‌های دوم و سوم به‌دلیل برابری هجاهای کوتاه با هجاهای بلند و کم‌شدن فاصلة آنها، قصیده از حالت نرمی خارج‌شده و بر تندی و تحرک وزن و عاطفه آن افزوده می‌شود. همچنین وجود واژه‌هایی چون صبوح، فتح ، شراب، نرد، ندیم، مطرب، چنگ، رباب، جام، گلاب، طرب و ... فضای فیزیکی و حال و هوای روحی روانی حاکم بر مجلس شادی و شادمانی را به‌خوبی تصویر کرده و هماهنگ با وزن و محتوا، زیبایی‌آفرین و بیانگر عواطف شاعر است:

شاها صبوح فتح و ظفر کن شراب خواه
از دست آنکه غیرت ماه است و آفتاب
وز خدّ آنکه قطرة آبست و برگ گل
یاقوت ناب و آب فسرده است جام می

 

نرد و ندیم مطرب و چنگ و رباب خواه
در جام ماه نو می چون آفتاب خواه
تا گرد رزمگه بزدائی گلاب خواه
آب طرب روان کن و یاقوت ناب خواه ...
                     (انوری، 1347، ص. 406)

در قصیده‌های دیگری بر همین وزن به مدح ممدوح، تبریک عید، توصیف و ... پرداخته است (ر.ک. انوری، 1347، ص. 21، 53، 89، 104، 151، 292، 334، 397). انوری در بحر مضارع و در وزن دیگری (مفعول فاعلاتن مفعول فاعلان/ فاعلن) قصیده یا بهتر است بگوییم غزل‌واره‌های بسیار زیبایی دارد که با استفاده از این وزن نرم و با زبان هنری و ظرافت ویژه در یک تشبیه غنایی، عاطفه و احساس حاصل از عشق، لذت وصال و شوق دیدار معشوق را منتقل می‌کند و با این شگرد موجب التذاذ ادبی می‌شود:

دوش از درم درآمد سرمست و بی‌قرار
با زلف تابدار دلاویز پر شکن
گفتم که حالم از غم تو بسی تباه بود

 

همچون مه دو هفته و هر هفت کرده یار
با چشم نیم خواب جهانسوز پرخمار ...
لیکن کنون ز شادی روی تو چون نگار ...
                     (انوری، 1347، ص. 159)

در قصیده‌ای دیگر با همین وزن، دیدار با معشوق بار دیگر به تصویر کشیده می‌شود و شاعر مخاطب را با احساس و ذوق خود همراه می‌کند (ر.ک. انوری، 1347 ص. 205). استفاده از بحر مضارع و اوزان آن در قصاید ابوالفرج رونی در جایگاه چهارم قرار دارد و در القای عواطف شاد و به‌خصوص مدح ممدوح کاربرد دارد . کارکرد موضوع و مفهوم دیگری در قالب این بحر مشاهده نشد (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 8، 25، 47، 74، 130).

 

5-2-بحر مجتث

پنجمین بحری که انوری نسبت به آن توجه و اقبال درخور ملاحظه‌ای داشته، بحر مجتث است که شکل سالم آن در قصاید به‌کار نرفته است. این بحر کاربرد بالایی در اشعار شاعران بزرگ ازجمله در غزلیات حافظ شیرازی داشته است (سیف، بی‌تا، ص. 50) و این نشان از کمال ذوق و لطافت انوری در گزینش این بحر و اوزان مربوط به آن دارد. بحر مجتث در قصاید انوری 28 شعر را در قالب خود گنجانده است و از میان شاخه‌ها و اوزان آن، وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (فع‌لن/ فعلان/ فع‌لان) بیشترین بسامد را دارد. وزنی که بعضی صاحب نظران علم عروض آن را در طبقۀ وزن‌های متوسط خفیف قرار داده‌اند (خانلری، 1327، ص. 155) و برخی محققان مفاهیمی مانند مرثیه و گله و غم را مناسب این وزن می‌دانند و بر این باور هستند که بیشتر در این مفاهیم به‌کاررفته است (برزگر خالقی و نوروززاده چگینی، 1390، ص. 10)؛ اما سنت ادبی و سلیقۀ وزنی غالب بر قصیده‌سرایی هر دوره سبب‌شده تا شاعران این وزن را در بیان مفاهیم مختلف چون موقعیت‌های شاد و نیز مناسبت‌های غم و اندوه مدنظر قرار دهند و این تفاوت کاربرد بیانگر این مطلب است که «هر چه به دوران مغول نزدیک می‌شویم، به‎دلیل کاسته‌شدن اهمیت شعر درباری و گونه‌های شاد مربوط به آن از کاربرد این وزن در مضامین شاد کاسته‌ شده و به‌دلیل گرایش شاعران به شکایت و مرثیه و بیان غم، به موازات فراوانی جلوه‌های غم در جامعه، بر اهمیت این وزن در مضامین اندوهگنانه افزوده شده است» (کرمی و مرادی، 1395، ص. 23). انوری شاعری مدّاح و درباری است که در زمان او هنوز غلبة غم و اندوه بر جامعه به اوج خود نرسیده است و وی بیشتر عمر خود را در دربارها و مجالس شادی و عیش و نوش گذرانده است. به همین دلیل مضامین و مفاهیم شاد تا حدود زیادی سایه‌گستر حیات شعری و ذهنی او است و این امر در فضای فکری قصاید، مجال ظهور و بروز پیدا کرده است. بنابراین با توجه به حاکمیت جو مناسبت‌ها و موقعیت‌های خوش‌باشی در زندگی انوری و نیز مطبوع‌بودن وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (فع‌لن/ فعلان/ فع‌لان)، به‌دلیل طول مناسب و خوش‌آهنگی آن، وی از این وزن در تبریک بهار، عید، جشن پیروزی، مدح ممدوح، بازگشت ممدوح، توصیف زیبایی‌ شهرها، مدح پروردگار و به‌طورکلی در القای عواطف و احساسات شاد خود در این مناسبت‌ها استفاده کرده است؛ برای نمونه در اولین قصیدة دیوان خود با تشبیبی بهاریه که ازجمله تشبیب‌های زیبا و موفق اوست، با تلفیق اصطلاحات علمی و لشکری و کاربرد صناعات ادبی به وصف طبیعت و سپس به اغراق‌های مدحی خود می‌پردازد. وجود حرکات پیاپی در بعضی ارکان این قصیده که به‌صورت متناوب در ابیات آمده‌اند، موجب تحرّک در وزن و سرعت در انتقال عاطفه شده است:

صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را
نسیم باد در اعجاز زنده‌کردن خاک
صبا تعرّض زلف بنفشه کرد شبی
چنار پنجه گشاده است و نی کمر بسته است
سپهر فتح‌ ابوالفتح آنکه هست ردای

 

نمونه گشت جهان مرغزار عقبی را
ببرد آب همه معجزات عیسی را ...
بنفشه سر چو درآورد این تمنّی را ...
دعا و خدمت دستور و صدر دنیی را
ز ظل رایت فتحش سپهر اعلی را ...
                     (انوری، 1347، ص. 2-1)

کیفیت قرارگیری هجاهای بلند در ارکان و تناسب نسبی آنها با هجاهای کوتاه ازنظر آماری و نیز کششی که حاصل کاربرد بیشتر مصوت بلند « ا » در مصراع‌هاست، در عین تحرک و پویایی عاطفی مستتر در فضای اشعار، تمأنینه و نرمی خاصی در وزن برقرار می‌کند. ازجمله در مدح فیروز شاه امیر خراسان به مطلع زیر چنین می‌گوید:

خدای‌گانا سال نوت همایون باد
بگرد طالع سعدت که کعبة فلکست
چنانکه رای تو بر امن و عدل مفتونست

 

همیشه روز تو چون عید میمون باد
هزار دور طواف سعود گردون باد
زمانه بر تو و بر دولت تو مفتون باد ...
                     (انوری، 1347، ص. 111)

برای مشاهدة سایر موارد در رابطه با این بحر و سایر اوزان آن (ر.ک. انوری، 1347، ص. 15، 110، 143، 213، 253، 355، 411 ). در ارتباط با کاربرد بحر مجتث و اوزان آن در قصاید ابوالفرج رونی، استادِ انوری، باید اذعان داشت که چون وی نیز شاعری مدّاح و درباری است، تنها از مفهوم مدح و ستایش و ابراز احساس و عاطفه نسبت به ممدوح در این بحر و آن هم در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان با بسامد 13 مورد استفاده کرده است (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 16، 21، 32، 62، 80 و...).  

 

6-2- وزن‌های فرعی دیگر

علاوه‌بر پنج بحر اصلی و اوزان آنها، چهار بحر دیگر و شاخه‌های‌شان در قصاید انوری وجود دارد که بسامد و کاربرد فراوانی ندارند و به همین دلیل دربارة سازگاری موسیقایی آنها با عواطف منعکس در قصاید، نمی‌توان قضاوت و اظهار نظر قطعی کرد. بااین‌حال، از کاربرد این بحور و وزنشان می‌توان نتیجه گرفت که انوری در کاربرد آنها چندان توجهی به سازگاری عاطفه با وزن ندارد؛ برای نمونه بحر متقارب که در شش مورد از قصاید انوری به‌کاررفته درخور تأمل است. ازآنجاکه تحرکات و تندی لحن این بحر متناسب با موضوع حماسه است پس انتخاب این وزن باید با محتوا و عواطف اثر هماهنگی داشته باشد. ازطرفی «بحر متقارب اغلب در قالب مثنوی به‌کارگرفته می‌شود و به‌ندرت در عرصة ادب فارسی این بحر در قالب‌های دیگر حتی در غزل به‌کارگرفته شده است» (ذوالفقاری، 1381، ص. 112). انوری در قصیده‌ای در مدح سلطان سنجر که از ممدوحان محبوب اوست، در وزن فعولن فعولن فعولن فعولن با مطلع زیر که سراسر مدح و توصیف است، چنین می‌سراید:

زهی ملک سنجر به خنجر گرفته

 

ز نامت جهان صیت خنجر گرفته
                     (انوری، 1347، ص. 434)

گرچه شاعر قصیده را به‌ظاهر حماسی شروع می‌کند؛ اما عمدة ابیات عواطف، احساسات شخصی، ستایش و مدح را به نمایش می‌گذارد. به همین خاطر قصیده به‌هیچ‌وجه لحن حماسی ندارد و فضای جنگ و جدال و ضرب و زور بر آن حاکم نیست و از هیجانات و تحرک عاطفی مربوط به این فضاها و صحنه‌ها چیزی احساس نمی‌شود. برای مشاهدة سایر موارد مربوط به این بحر (ر.ک.انوری، 1347، ص. 98، 264، 432 و...). در قصاید ابوالفرج رونی بحر متقارب در 2 مورد از قصاید که یکی در وزن مثمن سالم و دیگری مثمن مقصور به‌کاررفته است و شاعر از این وزن‌ها طبق معمول برای مدح ممدوح و ابراز ارادت به وی استفاده کرده است و در آنها هیچ‌گونه لحن حماسی یا کلمات و ترکیباتی که القاکنندۀ تحرک و هیجان فضای حماسی باشد مشاهده نشده است (ر.ک. ابوالفرج رونی، 1347، ص. 151، 183). بحور دیگر (منسرح، غریب و سریع) به‌دلیل اینکه چندان در نظر شاعر اهمیت نداشته است‌، برای پرهیز از اطالة کلام بحث و بررسی دربارۀ آنها مدنظر قرار نگرفت.

 

3- نتیجه

وزن عروضی به‌عنوان یکی از فروع موسیقی شعر نقشی تأثیرگذار در انتقال مفاهیم، تجربیات، عواطف و احساسات شاعر ایفا می‌کند. هارمونی (پیوند و تناسب) میان این شاخۀ موسیقایی و عاطفۀ شاعرانه موضوعی است که همواره توجه شعرا، ازجمله انوری به‌عنوان یکی از سخنوران مقتدر و صاحب جایگاه در عرصة ادب فارسی و استاد وی، ابوالفرج رونی، به خد جلب کرده است. در تحلیل و بررسی وزن و رابطه و هماهنگی آن با احساس و عاطفه در قصاید انوری و رونی این نتیجه به دست آمد که انوری از وزن‌های رایج در زمانۀ خود بهره برده است و کثرت استفاده از اوزان بحر "رمل و خفیف" (جدول 2) موجب نرمی و لطافت اوزان و همچنین کاربرد دستۀ بعدیِ اوزانی که از بحرهای "هزج و مضارع و مجتث" مشتق شده‌اند، باعث ایجادِ حرکاتِ متناوب در برخی از ارکان ابیات شده است. وجود تنوع وزنی در نوع هجاها و همنشینی هجاهای بلند و کشیده یا هجاهای کوتاه و متحرک و نیز استفادۀ کم از ضرورات و اختیارات شاعری، از عواملی است که موجب انطباق عاطفه و احساسات فردی و اجتماعی انوری با وزن قصاید شده است. درحالی‌که این بحور در دیوان ابوالفرج رونی کاربرد شایان توجهی ندارند (جدول 4). انوری در بیشتر موارد با در اختیارداشتن ابزارهای آفرینش‌ هنری و ادبی متنوع همچون تناسبات معنوی و بیان تصویری، کاربرد اصوات و واژگان و قوافی که دربردارندۀ مفهومی عاطفی هستند، به‌عنوان مکمل وزن استفاده کرده است و خواننده را با حالت‌های مختلف احساسی و عاطفی خود همراه می‌کند. هر چند به‌دلیل انتساب وی به دربارها و اشتهارش به‌عنوان شاعری مدّاح، بیشترین بسامد عواطف او جنبۀ شخصی و فردی دارد که به مدح امیری و وزیری پرداخته است؛ اما از مسائل اجتماعی و وقایع اطراف خود غافل نبوده و شاهد آن قصیده‌ای سوزناک در بیان فجایع حملۀ غزها به خراسان است که در آن منِ اجتماعی وی داد سخن داده و با بروز احساسات شدید طلب استمداد می‌کند. موضوعی که در دیوان ابوالفرج رونی شاعراستادی که بر اندیشه و فکر انوری، البته بیشتر در زمینۀ انعکاس و کاربرد موضوعات علمی و دشوار تأثیرگذار بوده، مشاهده نمی‌شود و عواطف او جنبۀ شخصی دارد و حول محور مدح و ممدوح می‌چرخد. به‌طور کلی انوری در انتخاب بحور و اوزان قصایدش کمال ذوق و لطافت را به‌کاربرده است و در ایجاد تناسب و پیوند بین وزن و عاطفه به‌طور چشمگیری موفق عمل کرده است.

 

1- جدول بسامد اوزان پرکاربرد قصاید انوری

1-widely used Rhythms in Anvari's poems

ردیف

نام وزن

تعداد کل (مورد)

1

فاعلاتن مفاعلن فعلان

27

2

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان

26

3

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان

20

4

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان

16

5

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان

15

6

مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

10

7

فعولن فعولن فعولن فعولن

6

مجموع: 120

                                      

2- جدول بسامد بحرهای پرکاربرد قصاید انوری

2-widely used Prosodic meters in Anvari's poems

ردیف

نام وزن

تعداد کل (مورد)

1

رمل

61

2

خفیف

41

3

هزج

31

4

مضارع

30

5

مجتث

28

6

متقارب

6

مجموع: 197

 

3- جدول بسامد اوزان پرکاربرد قصاید ابوالفرج رونی

2-widely used Rhythms in Abolfaraj Runi's poems

ردیف

نام وزن

تعداد کل (مورد)

1

فاعلاتن مفاعلن فعلن

26

2

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان

13

3

مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل

7

4

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

7

5

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

3

مجموع: 56

 

 

4- جدول بسامد بحرهای پرکاربرد قصاید ابوالفرج رونی

4-widely used Prosodic meters in Abolfaraj Runi's poems

ردیف

نام وزن

تعداد کل (مورد)

1

خفیف

30

2

هزج

15

3

مجتث

13

4

مضارع

11

5

رمل

8

6

قریب

3

مجموع: 80

 

ابن اثیر، عزالدین علی (1353). الکامل: تاریخ بزرگ اسلام و ایران (ابوالقاسم حالت، مترجم، ج. 20 و 21؛ چاپ اول). موسسة مطبوعات علمی.
ابن منظور، جمال الدین محمد (1363). لسان العرب.(ج. 1؛ چاپ اول). نشر ادب حوزه.
اتّحادی، حسین (1390). بررسی مقایسه‌ای موسیقی بیرونی و کناری غزل‌های انوری و خاقانی. زبان و ادبیات فارسی، 8(32)، 110- 131. https://www.magiran.com/paper/1029985
 امامی، نصرالله (1369). مرثیه‌سرایی در ادبیات فارسی (چاپ اول). جهاد دانشگاهی.
 انوری ابیوردی، علی بن محمد (1347). دیوان (محمد تقی مدرس رضوی، مصحح، ج. 1). بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
برزگر خالقی، محمدرضا، و نوروززاده چگینی، وحیده (1390). بررسی ساختار عروضی قصاید فارسی. فنون ادبی، 2(5). 1-14. https://liar.ui.ac.ir/article_19653.html
پورنامداریان، تقی (1381). سفر در مه.  نگاه.
حیدری، شیوا، سالمیان، غلامرضا، و کلاهچیان، فاطمه (1401). بررسی کارکرد عواطف فراشخصی در غزل حسین منزوی. پژوهشنامه ادب غنایی، 20(39)، 117- 134. https://jllr.usb.ac.ir/article_7378.html
خاقانی شروانی، بدیل (1376). دیوان (میرجلال‌الدین کزازی، ویراستار، ج. 1 و2). مرکز.
خلیلی جهانتیغ، مریم (1375). موسیقی بیرونی غزل مولانا در القای عاطفة شاعر. علوم انسانی دانشگاه سیستان و بلوچستان، 1(2)، 96-115. http://ensani.ir/fa/article/289226
دُرّی، نجمه، و رضایی، سمیه (1397). بررسی میزان هماهنگی وزن و محتوا در اشعار حکیم سنایی. فنون ادبی، 10(1)، 85- 98. https://doi.org/10.22108/liar.2018.94167.0
دُرّی، نجمه، رضایی، سمیه، و رضایی، زینب (1393). پیوند وزن و محتوا در شعر مصطفی رحماندوست و ناصر کشاورز. نقد ادبی، 7(27)، 127- 156. https://lcq.modares.ac.ir/article-29-1001-fa.html
دیچز، دیوید (1373). شیوه‌های نقد ادبی (محمد‌تقی صدقیانی و غلامحسین یوسفی، مترجم). علمی.
دهخدا، علی اکبر (1373). لغت نامۀ دهخدا (به کوشش جعفر شهیدی و محمد معین). روزنه.
ذوالفقاری، محسن (1381). تحلیل انتقادی بر موسیقی شعر خاقانی شروانی. علوم اجتماعی و انسانی، 17(34)، 110- 118.
راوندی، محمد‌ بن علی بن سلیمان (1386). راحه الصدور و آیه‌السرور(محمد اقبال، ویراستار). اساطیر.
سعد سلمان، مسعود (1362). دیوان (رشید یاسمی، مصحح). امیرکبیر.
رونی، ابوالفرج (1347). دیوان (محمود مهدوی دامغانی، مصحح). طوس.
سیف، عبدالرضا، و شیدا، شهرزاد (1384). نگاهی به بسامد اوزان عروضی در دیوان حافظ. دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، 56 (4)، 39- 60. https://journal.ut.ac.ir/article_13779.html
شاه‌حسینی، ناصرالدین (1368). شناخت شعر(عروض و قافیه). هما.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1370). موسیقی شعر (چاپ سوم). آگاه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1372). مفلس کیمیا فروش. سخن.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1380). ادوار شعر فارسی (از مشروطه تا سقوط سلطنت). سخن.
شمیسا، سیروس (1381). انواع ادبی. فردوس.
شمیسا، سیروس (1394). آشنایی با عروض و قافیه. میترا.
صدرالدین حسینی، ابوالحسن علی بن ناصربن علی (1380). زبده‌التواریخ (اخبار امراء و پادشاهان سلجوقی (رمضان علی روح‌اللهی، مترجم). انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
صهبا، فروغ (1384). مبانی زیبایی شناسی شعر.  علوم اجتماعی و انسانی (ویژه‌نامة زبان و ادبیات فارسی)، 22(44)، 91- 109. https://www.sid.ir/paper/13420/fa
طوسی، خواجه‌نصیرالدین (1369). معیارالاشعار (جلیل تجلیل، مصحح). جامی و ناهید.
ظهیر فاریابی، طاهر (1389). دیوان (ذبیح‌اله صفا جلیل تجلیل، مصحح). نگاه.
عظیمی، محمدجواد (1388). موسیقی شعر حافظ. مرکز نشر دانشگاهی.
فروزانفر، بدیع‌الزمان (1380). سخن و سخنوران. خوارزمی.
کرمی، محمد حسین، و مرادی، محمد (1395). بررسی میزان تأثیر محتوای اشعار بر انتخاب وزن در قصاید فارسی پیش از مغول.  فنون ادبی، 8(4)، 17- 32.  https://doi.org/10.22108/liar.2016.21093
معزی نیشابوری، محمد (1318). دیوان ( عباس اقبال مصحح). کتابفروشی اسلامیه.
ناتل خانلری، پرویز (1327). تحقیق انتقادی در عروض فارسی و چگونگی تحول اوزان غزل. دانشگاه تهران.
واردی، زرین تاج، ریاحی زمین، زهرا، و امیری، لیلا (1395). تحلیل ساختاری بر اثرپذیری انوری از اشعار ابوالفرج رونی. پژوهش‌های ادبی، 13( 52)، 125- 142. https://lire.modares.ac.ir/article-41-8999-fa.html
وحیدیان کامیار، تقی (1374). وزن و قافیة شعر فارسی. مرکز نشر دانشگاهی.