حس‌آمیزی در شعر صائب تبریزی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

چکیده

حس‌آمیزی یکی از آرایه‌های ادبی و شگردهای تصویرسازی در آثار ادبی است که در زبان و ادبیات فارسی اهمیت ویژه‌ای دارد. در این آرایه، امور مربوط به یکی از حواس با امور و وابسته‌های حس دیگری در هم می‌آمیزد و منجر به خلق نوعی هنجارگریزی می‌شود. صائب تبریزی به‌عنوان برجسته‌ترین شاعر سبک هندی، با کاربست حس‌آمیزی پُربسامد در شعر خویش موجبات ترویج آرایۀ زیبای بدیعی را در سبک هندی و توسعات و تأثّرات زبانی، معنایی و زیبایی‌شناسی در شعر فارسی فراهم آورده است. در این پژوهش تلاش شده است با روشِ توصیفی‌تحلیلی، انواع حس‌آمیزی، نحوه و میزان استفاده از این آرایه در غزلیات صائب تبریزی توجه شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که حس‌آمیزی‌های صائب تبریزی چه ازنظر ترکیب حواس و چه ازنظر مفاهیم، نمونۀ بارزی از حس‌آمیزی‌های سبک هندی به شمار می‌آید و همراهی این آرایه با آرایه‌هایی چون مراعات‌النظیر، استعاره و به‌ویژه اسلوب معادله، هم بر تخیّل تصاویر شعری صائب افزوده است و هم بر انسجام و زیبایی سخن وی.
 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Sensualitin the Poetry of Saeb Tabrizi

نویسندگان [English]

  • Zahra Ramezanli 1
  • Abdolali Oveisi Kahkha 2
  • Abbas Nikbakht 2
1 Ph.D. Student of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran
2 Associated Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Sistan and Baluchestan University, Zahedan, Iran
چکیده [English]

Sensuality is a figure of speech and a method of illustration in literary works, holding special significance in Persian language and literature. In this figure, one sensory state is intertwined with the methods and means of another, resulting in deviation. Saeb Tabrizi, as the most prominent and prolific poet of the Indian style, employed a diverse range of sensuality in his poetry. This approach not only enhanced the unique beauty of the Isfahani or Indian style but also contributed to linguistic, semantic, and aesthetic developments and influences in his work, widely, in Persian poem. In the current study, we focused on the various types of Sensuality in Saeb Tabrizi's sonnets using a descriptive analytics method and to examine the method and extent to which this figure of speech is employed in his poetry. The findings indicate that Saeb Tabrizi's Sensuality, both in terms of the combination of senses and concepts, exemplifies the Indian style clearly. Furthermore, the integration of Indian style, and applying this Sensuality with other figures of speech—such as symmetry, metaphor, irony, particularly allegory—has not only enhanced the imagery in Saeb's poetry but has also contributed to the coherence and beauty of his words.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Indian Style
  • Saeb Tabrizi
  • Deviation
  • Sensuality
  1. مقدمه

شاعر به‌عنوان هنرمند می‌کوشد تا در زبان معمول تغییر ایجاد کند و زیبایی بیافریند. او برای رسیدن به این مقصود از شعر مدد می‌جوید. شعری که خود برای ظهور و بروز به عناصری نیاز دارد. یکی از این عناصر تخیّل است که می‌تواند در کنار عاطفه و زبانِ آهنگین، منجر به آفرینش تصاویری خیال‌انگیز، هنجارگریزانه و تأثیرگذار شود. صورِ خیال به‌عنوان ابزاری نیرومند در خدمت تخیّل شاعر است تا او را در رسیدن به ماهیت اصلی شعر، یعنی زیبایی‌آفرینی، هنجارشکنی و تأثیرگذاری در مخاطب یاری رساند. یکی از راه‌های تبیین مفاهیم از طریق صورِ خیال، به‌کارگیری تخیّل برای گسترش واژگان و عبارات مربوط به حواس انسان است. حس‌آمیزی یا همان آمیختگی یک یا چند حس با هم، شیوه‌ای است که «شاعر در خلق آن از حواس ظاهری و باطنی خویش بهره می‌گیرد و مرز حواس را در هم می‌شکند؛ به عبارت دیگر نیروی تخیّل برای توسعۀ واژه‌ها و تعبیرات مربوط به یک حس، آن‌ها را به حسی دیگر منتقل می‌کند» (مدیرزادۀ طهرانی و همکاران، 1399، ص. 81).

 حس‌آمیزی در واقع «نوعی آشنازدایی است که در حوزۀ معنا اتفاق می‌افتد. در هنجارگریزی معنایی، معنی واژه‌ها براساس قواعد معنایی حاکم بر زبان هنجار نیست؛ بلکه تابع قواعد خود است» (روحانی و عنایتی قادیکلایی، 1388، ص. 77).

 ناقدان اروپایی، حس‌آمیزی را در اصطلاح «synesthesia» می‌نامند و ما در زبان فارسی به آن «حس‌آمیزی» می‌گوییم. هرچند حس‌آمیزی به‌عنوان جلوه‌ای از صورِ خیال، در دهه‌های اخیر توسط ناقدان اروپایی نام‌گذاری شده و پس‌از ترجمه در ایران، در کتاب‌های بلاغی به‌ کار رفته ‌است (شفیعی کدکنی، 1386، ص. 105). در ادوار گذشتۀ ادب فارسی نمونه‌های متنوع حس‌آمیزی را می‌توان مشاهده کرد. میزان استفاده از این آرایه در سبک خراسانی کم است؛ اما در سبک عراقی افزایش یافت و در سبک هندی نیز به بیشتر به آن توجه ‌شد. قدیمی‌ترین کاربرد حس‌آمیزی را در شعر فارسی و در ترکیباتی، همچون «آوای نرم، گفت نرم و سخن شیرین» از شاهنامه فردوسی می‌توان یافت، مانند:

درشتی ز کس نشنود نرم‌گوی

 

به‌جز نیکویی در زمانه مجوی
                     (فردوسی، 1387، ج. 3/7)

 

مسعود سعد، عطار، سعدی و حافظ نیز از حس‌آمیزی در شعر خود استفاده‌ کرده‌اند. همچنین، اسیر شهرستانی و بیدل دهلوی این آرایه را بیشتر در شعر خود به ‌کار برده‌اند، مانند:

این‌قدر هم بس که رنگ سوختن دارد اسیر

مخواه رنگ حلاوت ز گفت‌وگو بیدل

 

در نظر خاکستر گلخن ز گلشن بهتر است
            (اسیر شهرستانی، 1384، ص. 88)

نی‎ای که ناله کند قابل شکر نبود
                    (بیدل، 1384، ج. 1/1065)

 

حس‌آمیزی نه‌تنها در شعر، بلکه با زندگی روزمرۀ ما نیز در ارتباط مستقیم است. ترکیباتی، مانند «چشم شور»، «حرف بانمک»، «خندۀ تلخ» و «شیرین‌زبان» از این نوع ‌است. «حس‌آمیزی» به‌عنوان یکی از آرایه‌های بدیعی، ضمن دادن جلوه‌ای خاص به شعر صائب، تصاویر شعر او را خیال‌انگیز نموده و در انتقال مفاهیم مدنظر صائب به مخاطب نقش مهمی ایفا کرده است. آشنایی با گونه‌ها، کارکردها و حوزه‌های آرایۀ حس‌آمیزی شعر صائب تبریزی نه‌تنها مخاطب را با شیوۀ به‌کارگیری این آرایه در شعر صائب بیشتر آشنا می‌کند، بلکه او را در درک بهتر زیبایی‌های لفظی و معنوی شعر این شاعر برجستۀ سبک هندی یاری می‌رساند. این پژوهش در جست‌وجوی پاسخ‌هایی برای پرسش‌های زیر است:

- انواع و کارکرد حس‌آمیزی در غزلیات صائب چیست؟

- حوزه‌های حس‌آمیزی در غزلیات صائب کدام است؟

- میزان استفادۀ صائب از انواع حس‌آمیزی چگونه است؟

 

  1. پیشینۀ پژوهش

حس‌آمیزی از ویژگی‌های ادبی خاص شعر صائب است؛ اما در مورد آن پژوهش مستقلی انجام نشده است. درزمینۀ حس‌آمیزی در شعر برخی از شاعران پژوهش‌هایی صورت گرفته است که به آنها اشاره می‌شود.

محمودی و راشکی (1395) در مقالۀ «بررسی حس‌آمیزی در اشعار نصرالله مردانی» به بررسی حس‌آمیزی در سه شکل بلاغی، دستوری و نوعی در اشعار نصرالله مردانی پرداخته‌اند. این پژوهش ضمن آنکه نشان از تنوع در ساختار و کارکرد حس‌آمیزی در اشعار نصرالله مردانی دارد، مشخص می‌سازد که حس‌آمیزی یکی از ارکان اصلی خیال در اشعار این شاعر است.

بهمنی مطلق (1396) نیز در مقالۀ «جایگاه و نقش حس‌آمیزی در شعر شفیعی ‌کدکنی» ضمن بررسی گونه‌های حس‌آمیزی در شعر محمدرضا شفیعی ‌کدکنی به‌عنوان ویژگی سبکی شعر او، به بسامد حس‌آمیزی در آثار مختلف این شاعر توجه کرده و به این نتیجه رسیده است که هرچقدر آثار شفیعی کدکنی رنگ فلسفی و عرفانی به خود می‌گیرد، به همان میزان، کاربرد حس‌آمیزی آنها نیز کاهش می‌یابد.

فاضلی (1397) در مقاله‌ای با عنوان «ساختار و ارزش‌های هنری حس‌آمیزی در قصاید خاقانی شروانی» به بررسی حس‌آمیزی، ساختار متنوع و ابعاد تصویری و معنایی آن در قصاید خاقانی می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که خاقانی در کاربرد حس‌آمیزی، الگوی شاعران مضمون‌ساز و نوآور دوره‌های بعد بوده است.

نجفی ‌ایوکی و طالبیان (1398)، گونه‌های مختلف حس‌آمیزی اشعار سعید عقل و نیما یوشیج را در مقالۀ «گونه‌های حس‌آمیزی در سروده‌های سعید عقل و نیما یوشیج» بررسی کرده‌ و به این نتیجه رسیده‌اند که هر دو شاعر کوشیده‌اند تا با توجه به موضوع و متناسب با دیگر واژگان، به انتخاب آگاهانۀ آرایۀ حس‌آمیزی در شعر خود بپردازند.

مدیرزادۀ طهرانی و همکاران (1399) در مقالۀ «بررسی سبکی و تحلیلی آرایۀ حس‌آمیزی در اشعار پروین اعتصامی» به بررسی موارد گوناگون حس‌آمیزی در اشعار پروین اعتصامی پرداخته و هرکدام را به‌ترتیب بسامد و تلفیق حواس دسته‌بندی کرده‌اند.

سیف و همکاران (1402) نیز در مقالۀ «گونه‌های حس‌آمیزی در غزلیات حافظ» ضمن بررسی گونه‌های متنوع حس‌آمیزی ازحیث انواع مختلف حسی آن، به مفاهیم گوناگون و متفاوت معنایی آن و شیوه‌های انتقال معنا از حوزۀ مبدأ به حوزه‌های مختلف مقاصد معنایی در غزلیات حافظ پرداخته‌اند.

کوهی و کوهی (1402) در مقالۀ «بررسی حس‌آمیزی در دیوان اسیر شهرستانی» با بررسی دیوان وی در سه شکل بلاغی، دستوری و ترکیب حواس، به این نتیجه رسیده‌اند که حس‌آمیزی باعث تأثیرگذاری بیشتر و خیال‌انگیزی اشعار این شاعر شده است.

روحانی و عنایتی قادیکلایی (1388) با بررسی انواع هنجارگریزی در شعر شفیعی کدکنی در مقالۀ «بررسی انواع هنجارگریزی در شعر شفیعی کدکنی» به این نتیجه رسیده‌اند که شاعر از انواع هنجارگریزی، از قبیل باستان‌گرایی، واژگانی و معنایی استفاده کرده است که در هنجارگریزی معنایی، صنایعی مانند تشبیه و حس‌آمیزی به آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی شعر وی کمک شایانی کرده ‌است.

کریمی و وقاری(1390) در مقالۀ «تحلیل اشعار سید حسن حسینی از منظر صور خیال» به بررسی صور خیال در مجموعه‌های سید حسن حسینی براساس عناصری چون تشبیه، استعاره و حس‌آمیزی پرداخته و دریافته‌اند که در حس‌آمیزی‌های شعر حسینی، گاهی دو حس ظاهری به یکدیگر نسبت داده می‌شود و گاهی یک حس ظاهری به یک امر ذهنی که البته بسامد حس‌آمیزی‌های حسی ـ حسی به نسبت حس‌آمیزی‌های حسی ـ ذهنی بیشتر است.

منصورپور و همکاران (1399) با بررسی انواع هنجارگریزی‌های شعر مدهوش گلپایگانی در مقالۀ «بررسی و تحلیل گونه‌های هنجارگریزی در غزل‌های مدهوش گلپایگانی» به این نتیجه رسیده‌اند که هنجارگریزی معنایی، مهم‌ترین و پربسامدترین شیوۀ برجسته‌سازی زبان و بیان مفاهیم در شعر مدهوش گلپایگانی است.

حاج طالبی و همکاران (1400) در مقالۀ «بررسی هنجارگریزی معنایی در مثنوی‌های’حُسن گلوسوز’ و ‘ساقی‌نامۀ میکدۀ شوق’ رشید تبریزی» با بررسی هنجارگریزی‌های معنایی دو مثنوی رشید تبریزی، نتیجه می‌گیرند که کاربرد تصاویر پویا و ترکیبات بدیع مهم‌ترین خصیصۀ شاعر در هنجارگریزی‌های معنایی اوست.

 

  1. روشِ پژوهش

این پژوهش به روشِ توصیفی‌تحلیلی انجام شده است. در ابتدا غزلیات صائب تبریزی بررسی و ابیات با آرایۀ حس‌آمیزی، ازلحاظ ترکیب و مفاهیم تحلیل شد؛ البته ضمن توجه به ارتباط حس‌آمیزی با آرایه‌های دیگر، بسامد حس‌آمیزی‌های شعر صائب تبریزی ازحیث ترکیب و مفاهیم مشخص شد. اساس تحقیق، دیوان شش‌جلدی غزلیات صائب تبریزی به کوشش قهرمان (ر.ک. صائب تبریزی، 1391) بوده است.

 

  1. بحث و بررسی

1.4. حس‌آمیزی

شفیعی کدکنی در تعریف حس‌آمیزی می‌گوید: «منظور از حس‌آمیزی، بیان و تعبیری است که حاصل آن از آمیخته شدن دو حس به یکدیگر یا جانشینی آنها خبر دهد» (شفیعی کدکنی، 1371، ص. 41). مطابق این تعریف «مثلاً اگر کارکرد بینایی را به شنوایی نسبت دهیم، ترفند حس‌آمیزی را به کار برده‌ایم» (محبتی، 1389، ص. 173) یا وقتی ترکیب «سکوت سنگین» را به ‌کار می‌بریم، دو حس شنوایی و بساوایی را با هم آمیخته‌ایم و سکوت را به‌جای آنکه با گوش حس کنیم، با دست لمس کرده و آن را سنگین یافته‌ایم (میرصادقی، 1374، ص. 93). در ادبیات عرب از این شیوه با تعبیر «الحس المتوازن» یا «تبادل الحواس» یاد شده است (وهبه، 1977م، ص. 556).

پیشینۀ کاربرد حس‌آمیزی در شعر فارسی نشان از قدرت فراوان خیال و تصویرسازی ذهنی شاعران ایرانی دارد و نشان‌دهندۀ این مطلب است که این آرایۀ بدیعی نه‌تنها برگرفته از ادبیات غرب نبوده، بلکه ریشه در ادبیات کهن ایران‌زمین دارد و به همین جهت دربارۀ حس‌آمیزی گفته‌اند که: «حس‌آمیزی به‌لحاظ ماهیت نوعی استعاره است که در آن، انتقال معنی از یک مقولۀ حسی و ادراکی به مقولۀ دیگر، براساس تشابه و تداخل حواس صورت می‌گیرد. این انتقال براساس شباهت، استعاره یا همان مجاز است» (محمودی و راشکی، 1395، ص. 186). به تعبیر دیگر، حس‌آمیزی «در اصطلاح قسمی مجاز است که از رهگذر آمیختن دو حس با یکدیگر ایجاد می‌شود» (داد، 1385، ص. 197). در حس‌آمیزی «مرزهای حواس در هم می‌شکند به‌صورتی که دیدنی‌ها شنیدنی، شنیدنی‌ها، بویایی و بویایی، بساوایی می‌شوند» (مدیرزادۀ طهرانی و همکاران، 1399، ص. 79). این در هم شکستن مرز حواس، خواننده را به تفکر و درگیری ذهنی وا‌می‌دارد و او را با نوعی آشنایی‌زدایی و شگفتی روبه‌رو می‌سازد.

حس‌آمیزی با علوم و هنرهایی چون روان‌شناسی و موسیقی در ارتباط است. در روان‌شناسی، حس‌آمیزی «وضعیتی نورولوژیک (عصبی) است که در آن دو یا سه حس با یکدیگر مرتبط می‌شوند. در مبتلایان به حس‌آمیزی (Synesthesia)، گاه موسیقی و اصوات می‌توانند به‌صورت رنگ یا شکلی خاص به تصور درآیند، گاه اعداد و ارقام با فضاها تصور می‌شوند و گاه حروف الفبا به‌صورت رنگی ادراک می‌شوند» (کریمی، 1387، ص. 138).

حس‌آمیزی که همان آمیختن دو یا چند حس با یکدیگر است ازنظر علمای بلاغت، ریشه در مجاز و استعاره دارد. برخی ماهیت حس‌آمیزی را استعاره می‌دانند (حق‌شناس، 1370، ص. 78) و برخی دیگر، آن را از انواع مجاز دانسته‌اند (داد، 1383، ص. 197). بعضی هم معتقدند که «حس‌آمیزی را می‌توان از فروع تضاد محسوب داشت» (شمیسا، 1390، ص. 112)؛ البته اینکه برخی حس‌آمیزی را نوعی مجاز و برخی دیگر، آن را استعاره دانسته‌اند، تضادی ایجاد نمی‌کند؛ زیرا آنچه حس‌آمیزی را به استعاره پیوند می‌زند، پایه و اساس این دو آرایه، یعنی مجاز است. علاوه‌بر این، حس‌آمیزی به‌شکل تشبیه، کنایه، ایهام و پارادوکس نیز در شعر به کار می‌رود؛ پس حس‌آمیزی ازطرفی «نوعی پارادوکس گفتاری است و نوعی واکنش هنری نسبت به تصاویر تکراری و معمول شعری به شمار می‌رود» (نجفی ایوکی و طالبیان، 1398، ص. 82). ازآنجایی‌که حس‌آمیزی قدرت بسیاری در ایجاد چندمعنایی در سطح واژه‌ها و جملات و عمق ‌بخشیدن به معنا دارد، موجب می‌شود سطح تصاویر از حد معمول فراتر رود و تصاویر بدیع و زیبایی در شعر پدید آید. وقتی یک گزاره از نوع حس‌آمیزی ساخته می‌شود، ذات پدیده‌ها تغییر نمی‌کند؛ اما دامنۀ دریافت و ادراک ما به‌وسیلۀ استعاره گسترش یافته است. این موضوع موجب گسترۀ دایرۀ ادراک و تقویت حواس ما می‌شود و تصرف گوینده را در قوانین محدود و تکراری جهان فراهم می‌سازد (شفیعی کدکنی، 1392، ص. 450 - 454). هریک از حواس پنج‌گانه، به محسوس خاصی مربوط می‌شود؛ به‌عنوان ‌مثال، «حس لامسه با نرمی و درشتی، حس بینایی با رنگ و حجم، حس شنوایی با شنیدن صداها، حس بویایی با عطر و مُشک و حس چشایی با طعم و شیرینی و شوری به‌طور طبیعی سروکار دارند» (شفیعی کدکنی، 1379، ص. 21) و براساس همین روابط است که دریافت‌ها از محیط اطراف بیان می‌شود. حس‌آمیزی، تنها در شعر به کار نمی‌رود، بلکه این آرایه با زندگی روزمرۀ ما نیز در ارتباط مستقیم است. ترکیباتی همچون «چشم شور»، «حرف بانمک» و «خندۀ تلخ» که در کلام محاوره به کار می‌روند، نوعی حس‌آمیزی‌اند.

میرزا محمدعلی فرزند عبدالرحیم معروف به صائب (1000 ـ 1087)، بزرگ‌ترین غزل‌سرای سدۀ یازدهم هجری و برجسته‌ترین شاعر دورۀ صفویه بود. برخی او را تبریزی و بعضی اصفهانی می‌دانند (شبلی ‌نعمانی، 1368، ص. 159). صائب، خود دربارۀ زادگاهش چنین می‌گوید:

صائب از خاک پاک تبریز است

 

هست سعدی گر از گِل شیراز
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 5/4827)

 

صائب به هندوستان سفر کرد و حدود هفت سال در آنجا اقامت گزید و پس‌از بازگشت از هندوستان به دربار صفوی راه یافت. قدرت شاعری ممتاز صائب سبب شد که در دربار صفوی به مقام ملک‌الشعرایی دست یابد. از او که شهرتش در غزل‌سرایی بود، دیوان اشعاری بر جای مانده است. صائب تبریزی را می‌توان معروف‌ترین شاعر سبک هندی دانست که بسیاری از تک‌بیت‌های غزلش، شاهکارهایی از ذوق و اندیشه ‌است که به‌صورت ضرب‌المثل رواج یافته ‌است. نازکی خیال، لطافت اندیشه، مضمون‌سازی‌های ظریف و معنی‌های بیگانه و باریک از ویژگی‌های شعر اوست. حافظ، چهرۀ برجسته‌ای در غزل‌سرایی ادب فارسی است؛ اما «صائب، روشن‌ترین سیمای ادبی ایران به شمار می‌آید» (دشتی، 1364، ص. 11). «یکی از ابزارهای آفرینش شعر و عامل تمایز آن از زبان عادی، هنجارگریزی است )منصورپور و همکاران، 1399، ص. 59) و «شعر سبک هندی به‌طور ویژه‌ای به آشنایی‌زدایی و خروج از هنجار زبان خودکار در حوزه‌های معنایی توجه دارد؛ ازاین‌رو بیشترین تلاش شاعران این دوره بر خلاقیت در حوزۀ مضامین و تصویرهای جدید معطوف است» (حاج طالبی و همکاران، 1400، ص. 44). در میان شاعران سبک هندی، صائب تبریزی به خلق تصاویر بدیع با ترکیبات حس‌آمیخته تمایل خاصی نشان داده است و از «حس‌آمیزی» به‌عنوان «یکی از شگردهای تصویرسازی» (بهمنی مطلق، 1396، ص. 67) و «اسلوب‌های بیان هنری و آشنایی‌زدایی» (کوهی و کوهی، 1402 ، ص. 530) و هنجارگریزی معنایی شعر خود، بهرۀ فراوانی گرفته است. ازآنجاکه «گریز از هنجارها اگر عالمانه، زیبا و هنجارمند اتفاق بیافتد، گذشته از شکوفایی، بالندگی و استمرار حیات شعر، به غنای زبان نیز کمک می‌کند» (روحانی و عنایتی، 1388، ص. 67). صائب نیز «از این عنصر خیال برای بیان اندیشه‌ها، عقاید و احساسات ویژۀ شاعرانۀ خود، به‌عنوان تمهیدی در جهت ایجاد روابط هنری و موسیقی معنوی میان کلمات سود جسته است» (کریمی و وقاری، 1390، ص. 113). به‌دلیل جایگاه مهم حس‌آمیزی در شعر صائب، درصدد برآمدیم تا این آرایۀ زیبای بدیعی را در شعر او بررسی کنیم.

 

1.1.4. گونه‌های حس‌آمیزی

دربارۀ انواع و گونه‌های حس‌آمیزی نظرات گوناگونی بیان شده است که به برخی از آنها می‌پردازیم. شفیعی کدکنی بر این باور است که «در جدول امکانات زبانی به‌تناسب پنج حس ظاهری، می‌توان بیست ‌و پنج نوع حس‌آمیزی تصور کرد» (شفیعی ‌کدکنی، 1379، ص. 16). وی حواس پنج‌گانه را در هم ضرب کرده و عدد بیست ‌و پنج را به دست آورده است. درحالی‌که پنج حس از این بیست‌ و پنج حس، جمع یک حس با خود آن حس است، یعنی (بینایی - بینایی) (شنوایی - شنوایی) که این‌گونه موارد را نمی‌توان حس‌آمیزی به شمار آورد.

از دیدگاه زبان‌شناسی لیکاف و جانسون (Lakoff & Johnson)، در حس‌آمیزی، تنها به ترکیب دو حس بسنده نشده، گاهی دیده می‌شود که «شاعر معانی واژگانی که دال بر مفاهیم انتزاعی است منتقل می‌کند و به کمک تصویری که این ترکیب در ذهن خلق نموده، بین امور حسی و مفاهیم عینی و انتزاعی پیوند می‌زند و به‌طور کلی حس‌آمیزی عمودی، ارتباط بین عالم مادی و روحی است» (نجفی ایوکی و طالبیان، 1398، ص. 88).

در این پژوهش برآنیم تا غزلیات صائب تبریزی را ازنظر حس‌آمیزی افقی و عمودی (براساس ترکیب حواس با هم و ترکیب حواس و مفاهیم) تحلیل و بررسی کنیم.

 

2.1.4. حس‌آمیزی افقی و عمودی

در ساده‌ترین تقسیم‌بندی، حس‌آمیزی به دو نوع تقسیم می‌شود: گونۀ اول، هماهنگی افقی (Horizontal Coordination) است که از آمیختگی دو حس مختلف با هم، مانند شنوایی و بویایی به دست می‌آید و ازاین‌رو به آن افقی می‌گویند که دو محسوس با هم ترکیب می‌شوند. گونۀ دوم حس‌آمیزی، هماهنگی عمودی  (Vertical Coordination)است که «شاعر معانی واژگانی را که دلالت بر حواس پنج‌گانه دارند، به حوزۀ واژگانی که دال بر مفاهیم انتزاعی است، منتقل می‌کند و به کمک تصویری که این ترکیب در ذهن خلق نموده، بین امور حسی و مفاهیم عینی و انتزاعی پیوند می‌زند» (نجفی ایوکی و طالبیان، 1398، ص. 88).

 

1.2.1.4.حس‌آمیزی افقی «محسوس ـ محسوس»

ترکیب حواس پنج‌گانه یا متعلقات آنها با یکدیگر منجر به خلق نوعی حس‌آمیزی می‌شود که در حوزۀ حس‌آمیزی افقی قرار می‌گیرد. ازآنجاکه هریک از حواس پنج‌گانه، به محسوس خاصی مربوط می‌شود؛ برای نمونه، «حس لامسه با نرمی و درشتی، حس بینایی با رنگ و حجم، حس شنوایی با شنیدن صداها، حس بویایی با عطر و مشک و حس چشایی با طعم و شیرینی و شوری به‌طور طبیعی سروکار دارند» (شفیعی ‌کدکنی، 1379، ص. 21). ترکیب هر یک از این حواس و متعلقات آن با حسی دیگر و متعلقات آن، نوعی هنجارگریزی محسوب و در نهایت منجر به اعجاب مخاطب و تأثیرگذاری کلام شاعر می‌شود. در شعر صائب تبریزی نمونه‌های متنوعی از این نوع حس‌آمیزی وجود دارد که از ترکیب حواس پنج‌گانه با هم پدید آمده‌ است. در ادامه به بررسی انواع حس‌آمیزی افقی در شعر صائب تبریزی می‌پردازیم.

 

1.1.2.1.4. «بینایی ـ شنوایی»، «شنوایی ـ بینایی»

حس بینایی از دقیق‌ترین و پرکاربردترین حواس است که انسان به یاری آن می‌تواند اشیا و پدیده‌ها را ببیند و با مطابقت دادن و مقایسۀ پدیده‌ها به کشف شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها دست یابد؛ با این توصیف هرگاه ویژگی‌هایی چون «صدا، آواز، حرف، نغمه، حدیث، نکته و آهنگ» که مربوط به حس شنوایی با ویژگی‌هایی چون «رنگ، نگاه، دیدن، شکستن، سیاهی و حجم» که مربوط به حس بینایی است ترکیب شوند آرایۀ حس‌آمیزی و تصاویر خیال‌انگیز زیبایی خلق خواهند کرد. صائب تبریزی از ترکیب متعلقات حس بینایی با متعلقات حس شنوایی، تصاویر خیال‌انگیز و حس‌آمیخته‌های زیبایی پدید آورده است. در بیت:

تو را چه بهره زرنگینی کلام بود

 

که همچو طفلان چشمت به سرخی باب است
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/820)

صائب در حس‌آمیختۀ «رنگینی کلام» بین حس بینایی و شنوایی پیوند برقرار کرده و زیبایی کلام را با تعبیر رنگینی نشان داده است. «نکتۀ رنگین، رنگین سخنان و کلام رنگین» نیز حس‌آمیزی‌هایی هستند که در شعر صائب بسامد فراوانی یافته‌ است، مانند:

بلبل رنگین نوایی بر سر کار آمده است

ز من ز نکتۀ رنگین چو لاله قانع شو

در نظرها عزّت طوطی ز طاوس است بیش

رنگین سخنان در سخن خویش نهادند

 

آب و رنگ تازه‌ای بر روی گلزار آمده است
             (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/580)

که از برای درودن نکشته‌اند مرا
             (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/303)

نیست گر رنگین سخن را جامۀ رنگین چه باک
                     (صائب، 1391، ج. 5/2506)

از نکهت خود نیست به‌هرحال جدا گُل
                     (صائب، 1391، ج. 5/2543)

2.1.2.1.4. «شنوایی ـ بویایی»، «بویایی ـ شنوایی»

در حس شنوایی با نغمه‌ها، اصوات، صداها، آوازها و افعالی چون «شنیدن، نیوشیدن» و همچنین، «بلندی و آهستگی، زیری و بمی، آشنایی و غریبی صداها» مواجه‌ایم و در حس بویایی با عطر، بو و رایحۀ هر چیزی و افعالی چون «بوییدن و استشمام». در این نوع حس‌آمیزی، حس شنوایی و بویایی ضمن ترکیب با هم، تصاویر هنری زیبایی را پدید می‌آورد. در شعر صائب تبریزی این نوع حس‌آمیزی با بسامد فراوانی در ترکیباتی مانند «بو شنیدن، شنیدن بو» به‌ کار رفته است. صائب تبریزی در حالات بسیاری فعل شنیدن را به‌صورت غیرحقیقی دربارۀ بوها و در معنی بوییدن به کار برده است، مانند:

هر چه جز معشوق باشد پردۀ بیگانگی است

از غنچۀ پیکان او نتوان شنیدن بوی خون

می‌توان از نالۀ صائب شنیدن بوی خون

خامی بود توقع روزی ز آسمان
در هر دلی که حُسن گلوسوز او گذشت

 

بوی یوسف را ز پیراهن شنیدن مشکل است
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/524)

از بس خدنگش صاف جست از سینۀ نخجیرها
          (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/841)

هر چه در دل هست از گفتار پیدا می‌شود
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1315)

کی زین تنور سرد کسی بوی نان شنید؟
بوی کباب از نفسش می‌توان شنید
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 4/2080)

 3.1.2.1.4. «بینایی ـ چشایی»، «چشایی ـ بینایی»

در این نوع از حس‌آمیزی، حس چشایی با ویژگی‌هایی چون «شیرینی، ترشی، شوری، تلخی، نمکین، ذوق و...» در ترکیب با ویژگی‌های حس بینایی و متعلقات آن مانند «حجم و رنگ» تصاویر بدیعی را پدید می‌آورد. «دود تلخ، روی تلخ، ترش‌رو، شیرین‌حرکات و شیرین‌کار» نمونه‌هایی از این نوع ترکیب در شعر صائب ‌است. در بیت:

حسن بی‌رحم است، ورنه دود تلخ آه من

 

آب گرداند به‌جای آیینه فولاد را
            (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/26)

«دود تلخ»، حس‌آمیختۀ زیبایی است که از ترکیب متعلقات حس بینایی و چشایی حاصل گردیده و به‌خوبی توانسته است شدت اندوه و دردناکی آه صائب را نشان دهد. در بیت:

روی تلخ بحر را گوهر تلافی می‌کند

 

تلخی از معشوق شیرین‌کار می‌باید کشید
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1347)

نیز صائب می‌کوشد با آوردن ترکیب «روی تلخ» برای بحر، ناسازگاری و همراهی نکردن دریا را به زیبایی نشان دهد و آن را معادله‌ای مناسب برای تلخی معشوق شیرین‌کار خود بداند تا بدین‌گونه به خلق اسلوب معادله‌ای زیبا در کنار حس‌آمیزی بدیعی دست زند. در بیت:

بخیل ترش‌رو، ز ابرام محتاجان بود فارغ

 

که در چون بسته باشد از برون، سایل نمی‌دارد
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1443)

شاعر با آوردن حس‌آمیختۀ «ترش‌رو» به‌عنوان صفت برای بخیل می‌کوشد تا شدت بخل و لزوم درخواست نکردن از بخیلان را به‌طرزی هنرمندانه و خیال‌انگیز نشان دهد. در بیت:

چشم بر هرچه درین باغ گشودم صائب

 

یاد ازان، دلبر شیرین ‌حرکاتم دادند
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 4/1693)

شیرین‌ حرکات، حس‌آمیخته‌ای زیبا است که صائب آن را در توصیف دلبر خود آورده و کوشیده است تا با ایجاد پیوند میان این ترکیب با هرآنچه در باغ دیده است تصویری بی‌نظیر از آن دلبر به نمایش گذارد.

در میان ترکیبات حس‌آمیختۀ بینایی - چشایی غزلیات صائب، «شیرین ‌کار» ترکیب پرکاربردی است که تصویری عاشقانه را پدید آورده است، مانند:

چو کار افتاد شیرین، بی‌سخن انجام می‌یابد

هنرمندی ندارد عاقبت، زحمت مکش صائب

 

که فرهاد، اهتمام کارفرما برنمی‌دارد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1439)

که دست خود به خون، از کار شیرین کوهکن شوید
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1566)

در بیت زیر، ترکیب «شیرین‌ کار» و همراهی کار با شیرین در ابتدا خلاف عرف و عجیب به نظر می‌رسد؛ اما آمیختگی شیرین و کار، خود منجر به ایجاد معنایی جدید و تعبیری حس‌آمیخته شده و تصویری بدیع را پدید آورده است.

ز شیرین‌ کاری فرهاد، بی‌آرام شد شیرین

 

خوشا کاری که سازد تلخ، خواب کارفرما را
          (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/170)

در مصراع اول، عناصر شکل‌گیری حس‌آمیزی به‌صورت جمله در کنار هم قرار گرفته و منجر به خلق تصویری خیال‌انگیز بر پایۀ ترکیب حواس شده ‌است. مثال فوق و نمونه‌های مشابه آن در شعر صائب نشان‌دهندۀ این نکته است که حس‌آمیزی می‌تواند به‌شکل ترکیب اضافی، وصفی و جمله نیز آورده شود.

نکتۀ درخور توجه دیگر، ارتباط حس‌آمیزی با سایر واژگان یک بیت است که منجر به آفرینش آرایه‌های دیگری در آن بیت می‌شود؛ برای نمونه در بیت ذکرشده ترکیب «شیرین ‌کاری» و ارتباط آن با واژه‌هایی چون فرهاد و شیرین، آرایۀ مراعات‌النظیر را پدید آورده و ارتباط شیرین با تلخ، آرایۀ تضاد را شکل داده است. در بیت:

ما به خون خود دهان تیشه شیرین می‌کنیم

 

تلخ ننشیند عبث معشوق شیرین ‌کار ما
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/127)

 

ترکیب «شیرین ‌کار» علاوه‌بر ارتباط با واژه‌های شیرین و تلخ و ایجاد رابطۀ تضاد، در ارتباط با معشوق و تیشه، آرایۀ مراعات‌النظیر و در ارتباط با دهان شیرین کردن، آرایۀ کنایه را پدید آورده است و تابلویی زیبا از تصاویر خیال‌انگیز خلق نموده است.

 

4.1.2.1.4. «شنوایی ـ چشایی»، «چشایی ـ شنوایی»

در این‌گونه حس‌آمیزی، حس چشایی با وابسته‌هایی چون «شیرینی، ذائقه، تلخی، شوری و ترشی» با حس شنوایی و وابسته‌هایی چون «سخن، کلام، گفتار، حرف، خنده، فغان، صدا و شنیدن» ترکیب شده، تصاویر زیبایی را به وجود می‌آورد.

ترکیب حس چشایی و شنوایی یا شنوایی و چشایی در شعر صائب تبریزی جلوۀ خاصی یافته است. نمونۀ بارز این حس‌آمیزی را در بیشتر غزلیات او و در ترکیبات زیبایی چون «شیرین‌سخنی، شیرین‌کلامی، شیرین‌زبانی، شِکرخنده، حرف تلخ، حدیث تلخ، گریۀ تلخ و...» به‌وفور می‌توان مشاهده کرد، مانند:

ای گل که موج خنده‌ات از سر گذشته است

می‌شود نقل مجالس چون شود رنگین سخن

گشود لب به شکرخنده غنچۀ تصویر

 

آماده باش گریۀ تلخ گلاب را
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/331)

همچو خون پنهان نمی‌ماند چو شد رنگین سخن
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/2927)

نشد که گل کند از لب بهار خندۀ تو
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3169)

 در بیت:

مرا در پیچ‌وتاب رشک دارد طوطیی صائب

 

که از شیرین‌کلامی ناز شکر برنمی‌دارد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1440)

همراهی ترکیب «شیرین‌کلامی» با واژۀ «شِکر» به‌نوعی پیوند حس‌آمیزی با مراعات‌النظیر است که تابلوی خیال‌انگیز زیبایی را پدید آورده است. نکتۀ درخور توجه این است که صائب تبریزی از میان انواع ترکیبات حس‌آمیخته، از ترکیب حس چشایی و شنوایی، بیشترین بهره را برده است و ترکیبات وصفی «شیرین‌سخن و شیرین‌کلام» از بارزترین این حس‌آمیخته‌ها به شمار می‌آید که در توصیف معشوق به کار می‌رود. ترکیباتی چون «حرف تلخ، پیغام تلخ، کلام تلخ، کام تلخ، تلخ‌کامی، جواب تلخ، تلخ‌گویان و تلخ‌کامان» نیز از بسامد فراوانی برخوردار است که با توجه به زبان نصیحت‌آمیز و فراوانی مفاهیم اخلاقی شعر صائب، پذیرفتنی و درخور تأمل است، مانند:

کرد اگر شیرین‌زبانی، دیگران را دلپذیر

صبر کن بر تلخ‌کامی‌ها که آخر روزگار

تا توان از شربت دینار شیرین ساختن

 

تلخ‌گویی ساخت در چشم جهان، شیرین تو را
            (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/18)

چشمه‌سار نوش سازد بوسه‌گاه نیش را
            (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/42)

از جواب تلخ سایل را مگردان کام تلخ
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/1134)

5.1.2.1.4. «بساوایی ـ شنوایی»، «شنوایی ـ بساوایی»

در این ‌نوع حس‌آمیزی، احساساتی مانند «سردی، گرمی، تری، درد و خارش» و حالت‌هایی همچون «نرمی و زبری، سبکی و سفتی و نیز محکمی و شل بودن» که مربوط به حس بساوایی است با حس شنوایی و متعلقات آن ترکیب و تصویری خیال‌انگیز خلق می‌شود.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که صائب تبریزی ضمن توجه به این نوع حس‌آمیزی، با آوردن ترکیباتی چون «حرف سرد، حرف سخت، جواب خشک، نغمۀ نازک، صحبت گرم، ترزبان، آه گرم» و آمیختن دو حس بساوایی و شنوایی، به خلق تعابیری زیبا و بدیع روی آورده و از این رهگذر به‌خوبی توانسته است به‌نوعی هنجارشکنی یا آشنایی‌زدایی دست زند و کلام خویش را برجسته‌تر نماید، مانند:

چرب نرمی پیشۀ خود کن که بر روی زمین

نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را

صحبت گرم ترا کباب چه حاجت؟
می‌کند تأثیر در آهن‌دلان هم حرف سخت

 

سبز می‌گردد سخن از ترزبانی آب را
            (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/11)

ز دود تلخ پروا نیست چشم سخت مجمر را
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/186)

تا بط می جلوه کرده است کباب است
چشم سوزن را اگر آهن‌ربا روشن کند
         (صائب تبربزی، 1391، ج. 2/1102)

 در بیت:

مخوان بر زاهدان خشک هرگز شعر تر صائب

 

که آب چشم نیسان در صدف‌ها خشک می‌گردد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1393)

صائب تبریزی با آوردن ترکیب «شعرِ تر»، ضمن آفرینش حس‌آمیزی از نوع شنوایی و بساوایی، هم بر زیبایی سخن و خیال‌انگیزی بیشتر کلامش تأکید کرده و هم بر تروتازه‌ بودن شعرش صحه گذاشته است.

متناقض‌نما، تضاد تناقض یا پارادوکس «Paradox» آرایه‌ای بدیعی است که از آوردن دو واژه یا دو معنی به‌ظاهر متناقض و متضاد با هم حاصل می‌شود. این آرایه ادبی که منجر به تأمل بیشتر خواننده و در نهایت لذت او می‌شود آن‌گاه‌که با حس‌آمیزی همراه شود، لذت ادبی دوچندانی را ایجاد می‌کند. در بیت:

«ز حرف سرد دل ما چو غنچه بگشاید

 

چراغ ما به نسیم سحر شود روشن
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3072)

 

صائب توانسته است به کمک حس‌آمیزی، آرایۀ پارادوکس یا تضاد، تناقض زیبایی را به تصویر کشد. آنجا که حرف سرد می‌تواند دل را بگشاید و چراغ (دل) به نسیم سحر روشن می‌شود، تضاد تناقضی خلق شده است که یادآور بیت زیبای حافظ:

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

 

از این باد ار مدد خواهی چراغ ‌دل برافروزی
                      (حافظ، 1390، ص. 465)

با همین مفهوم پارادوکسی در مصراع دوم شعر صائب؛ یعنی «چراغ ما به نسیم سحر شود روشن» است؛ به عبارت دیگر در مصراع دوم بیت حافظ، برافروختن چراغ دل به مدد باد نوروزی تناقضی است که فقط در عالم شعر پذیرفتنی است؛ ازطرف‌دیگر ترکیب «حرف سرد» هم در خلق آرایۀ «حس‌آمیزی» و «کنایه» دست داشته است و هم در آفرینش «اسلوب معادله‌ای» هنرمندانه و تأمل‌برانگیز. در حقیقت می‌توان گفت که این، حس‌آمیزی است که تصاویر بیت فوق را متنوع و خیال‌انگیز کرده است.

 

2.2.1.4. حس‌آمیزی عمودی (عقلی ـ حسی)

حس‌آمیزی دو مفهوم دارد: 1. ترکیب دو حس مختلف با هم؛ 2. صفات محسوس را برای امری معقول یا انتزاعی آوردن (فشارکی، 1379، ص. 98-100). در توضیح مفهوم دوم باید گفت که در تقسیم‌بندی دیگری از ساختار حس‌آمیزی، با ترکیب حواس و مفاهیم انتزاعی مواجه‌ایم. می‌دانیم که «واژه‌هایی که بر عقاید، کیفیات، معانی و مفاهیم ذهنی دلالت دارند، انتزاعی‌اند و واژه‌هایی که بر اشیاء واقعی و محسوس دلالت دارند، عینی و حسی‌اند» (فتوحی، 1391، ص. 251)؛ بنابراین نوع دیگر حس‌آمیزی، آن است که یک طرف آن، واژه‌ای با مفهوم انتزاعی یا غیرمحسوس باشد و طرف دیگر، واژه‌ای محسوس و دریافتنی با حواس پنج‌گانه. تصویرهای شاعرانه‌ای که از ترکیب امر حسی و انتزاعی حاصل می‌شود در شعر شاعران، اندک نیست و می‌توان گفت که «بار حسی این تصویرها بیش از بار عاطفی و احساسی آنهاست» (فتوحی، 1389، ص. 101).

در حس‌آمیخته‌های حسی ـ انتزاعی یا انتزاعی ـ حسی صائب، چون «سلوک تلخ، معنی رنگین، رنگ معنی، زهد خشک، شربت لطف، بوی وفا، لطف سخن، طبع نازک و معنی نازک» حواس و امور عقلی با هم درآمیخته و تصاویر خیال‌انگیزی پدید آورده‌ است که در عالم واقع غیرممکن به نظر می‌رسد؛ اما در فضای ذهن امکان‌پذیر و خواستنی است و به لطف سخن می‌افزایند. در واقع صائب «با انتخاب این‌گونه از حس‌آمیزی، سبب افزایش بافت بلاغی و هنری کلام شده و به‌منظور ارتقا بخشیدن به شأن و مرتبۀ امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس‌آمیزی عینی ـ انتزاعی توجه ویژه‌‌ای داشته‌ است» (سیف و همکاران، 1401، ص. 76 )، مانند:

نازک خیالان می‌رباید معنی نازک

 

میفکن بر کمر زنهار آن زلف چلیپا را
          (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/170)

 

در شعر صائب تبریزی تصاویر پدیدآمده‌ از ترکیب حواس و مفاهیم انتزاعی را می‌توان به پنج دسته تقسیم‌بندی کرد: 1. انتزاعی بینایی؛ 2. انتزاعی ـ بویایی؛ 3. انتزاعی ـ چشایی؛ 4. انتزاعی شنوایی؛ 5. انتزاعی بساوایی. بدیهی است که حالت عکس این ترکیبات نیز متصوّر است. در میان ترکیبات انتزاعی ـ حسی شعر صائب تبریزی، بیشترین بسامد مربوط به انتزاعی ـ بینایی است و کمترین بسامد مربوط به انتزاعی ـ بویایی.

 

1.2.2.1.4. «انتزاعی ـ بینایی»، «بینایی ـ انتزاعی»

در این نوع حس‌آمیزی، یک طرف ترکیب انتزاعی و غیرمحسوس و طرف دیگر آن محسوس و دریافتنی با یکی از حواس پنج‌گانه (بینایی) است. «در شعر نیمۀ دوم قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم، رنگ دارای مفهومی کاملاً مادی است؛ اما در آثار دوره‌های بعد، بسیاری از امور ذهنی و انتزاعی با رنگ نشان داده می‌شود» (شفیعی کدکنی، 1388، ص. 284).

ترکیباتی چون «فکر رنگین، افکار رنگین، معنی رنگین، بخت تیره، بخت سبز، بخت سیاه، سیه بختی، تیره‌بختی» در شعر صائب تبریزی، حس آمیخته‌هایی هستند که در آنها مفهومی انتزاعی با حس بینایی یا متعلقات آن پیوند خورده است؛ مانند:

منم کز تیره‌بختی‌ها ندارم صبح امیدی

بی‌خون جگر، معنی رنگین ندهد روی

شرمنده‌ام ز خط که سیه‌بختی مرا

دفتر ایام از افکار رنگین ساده بود

به بخت تیرۀ صائب، صلح کن با نور

 

وگرنه در سواد دل بهاری هست عنبر را
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/186)

چون نافه بریدند به خون، ناف سخن را
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/812)

بر روی نازکش به زبان شکسته گفت
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/1032)

شد ز نور رأی صائب روی این دفتر سفید
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1356)

آگاهی که زنگ از بخت سبز آیینۀ ادراک می‌دارد
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1437)

در شعر سبک هندی به ترکیب مفاهیم انتزاعی با حس بینایی، به‌ویژه واژه‌های «رنگ و رنگین» بسیار توجه شده و حس‌آمیزی‌های زیبایی پدید آورده است. صائب تبریزی از این نوع حس‌آمیزی برای خیال‌انگیزی و غنای بیشتر تصاویر شعری خود بهره جسته است. او واژۀ «رنگین و رنگ» را جدای از انواع رنگ‌ها با بسامد بیشتری در شعر خود به‌ کار برده است. در بیت:

فکر رنگین تو صائب عالمی را مست کرد

 

کلک سرمست تو را هر نقطه‌ای جام ملی است
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/1603)

«فکر رنگین» تعبیری ادبی و نشان‌دهندۀ نوعی «هنجارشکنی» است. «فکر» مفهومی انتزاعی است که صائب آن را با واژۀ حسی «رنگین» ترکیب کرده و تصویری خیال‌انگیز پدید آورده است. در واقع او توانسته است با این شیوه تصرّف در حوزۀ زبان، آشنایی‌زدایی در محور «هم‌نشینی» واژگان و پیوند آنها با یکدیگر به‌نوعی هنجارگریزی دست زند و «از فرم معیار زبان به‌منظور خلاقیت شعری منحرف شود» (منصورپور و همکاران، 1399، ص. 59) و به‌طرزی زیبا در سخن خویش، برجستگی ادبی شگفت‌آوری ایجاد کند. در این بیت، واژه‌های «رنگین، کلک و نقطه» توانسته‌ است در آفرینش آرایۀ تناسب یا مراعات‌النظیر مؤثر واقع شود.

در دیوان صائب واژه‌های «رنگ» و«رنگین» پُربسامد است؛ اما باید گفت که صائب کمتر از اسامی رنگ‌ها در شعر خود استفاده کرده است و معمولاً برای مفاهیم انتزاعی رنگ خاصی را در نظر نمی‌گیرد؛ بلکه این مفاهیم را با واژۀ «رنگ» یا «رنگین» همراه می‌سازد. در ترکیباتی چون «فکر رنگین» و «معنی رنگین» که شاعر انتخاب رنگ را بر عهدۀ مخاطب می‌گذارد، این مخاطب است که با نوعی ابهام مواجه می‌شود. فراوانی این نوع حس‌آمیزی، می‌تواند نشانۀ علاقۀ صائب تبریزی به مبهم و رمزی بودن سخنش باشد.

2.2.2.1.4. «انتزاعی ـ چشایی»، «چشایی ـ انتزاعی» در این نوع حس‌آمیزی، یک طرف ترکیب، امری عقلانی و انتزاعی قرار دارد و در طرف دیگر، امری است که آن را با حس چشایی می‌توان دریافت است. ترکیباتی مانند «زندگی تلخ، روزگار تلخ، حیات تلخ، حیات شیرین، عشرت تلخ، عیش شیرین، غربت تلخ، تلخی غربت، تندخو، شربت لطف، زهر غضب، زهر عتاب، زهر مرگ، مرگ تلخ، شوربختی» از این نوع‌اند. صائب تبریزی از این نوع ترکیبات در غزلیاتش به زیبایی بهره برده است، مانند:

از روزگار تلخ، بود نالۀ حزین

شوربختی بین که ریزد بحر با چندین گهر

از زهر مرگ، تلخ نسازند روی خویش

نگردد شربت لطف تو چون زهر غضب بر من؟

 

از نیشکر نوا نشنیده است هیچ‌کس
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 5/2343)

خار و خس در کاسۀ دریوزۀ گرداب من
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/2957)

آنها که جام تلخ نصیحت کشیده‌اند
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 4/1999)

که با من حرف می‌گویی و دل با دیگری داری
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3292)

او در بیتی چنین می‌سراید:

فروغ صبح شِکرخند را دوامی نیست

 

خوشا کسی که به زهر عتاب معتاد است
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/822)

در بیت فوق شگرد تزاحم حس‌آمیزی (حس‌آمیزی در حس‌آمیزی) به چشم می‌خورد؛ یعنی شاعر با کاربرد دو ترکیب، یکی «شِکرخند» که از نوع حس‌آمیزی «چشایی ـ شنوایی» است و دیگری «زهر عتاب» که از نوع حس‌آمیزی «چشایی ـ انتزاعی» است بر انسجام شعر خود، افزوده و جنبۀ زیباشناختی این ترکیبات را برجسته کرده است. علاوه‌بر این، تضاد موجود در ترکیب «شِکرخند» و «زهر عتاب» بر تناسب و زیبایی کلام صائب بیشتر افزوده است.

 

3.2.2.1.4. «انتزاعی ـ شنوایی»، «شنوایی ـ انتزاعی»

در این نوع حس‌آمیزی، یک طرف ترکیب، امری عقلانی و انتزاعی است و طرف دیگر، امری که با حس شنوایی و منسوبات آن دریافتنی و محسوس است. ترکیباتی چون «شور عشق، آواز عشق، سخن عشق، گفتار عشق و غوغای عشق» حس‌آمیزی‌هایی از این نوع‌اند. صائب تبریزی توانسته است با پیوند حس شنوایی یا متعلقات آن به مفهومی انتزاعی، به درک بهتر آن مفهوم انتزاعی کمک شایانی کند. این نوع حس‌آمیزی از تصویرسازی بسیار زیبایی برخوردار است، مانند:

سخن عشق کسی از لب ما نشنیده است

چه پروا دارد از شور قیامت

پر صدا شد چینی افلاک از فغفور عشق

 

بوی پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/770)

سر هرکس که پرغوغای عشق است
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/1094)

چون شرر هر ذره‌ای بیدار شد از شور عشق
         (صائب تبریزی، 1391، ج .5/2493)

بسامد این نوع حس‌آمیزی که از ترکیب امری انتزاعی با امری حسی خلق می‌شود در شعر صائب تبریزی اندک است و در مرتبۀ بعد از نوع انتزاعی ـ چشایی قرار دارد. در بیت:

از پس صد پرده می‌تابد فروغ راز عشق

 

سرمه نتواند گرفتن راه بر آواز عشق
         (صائب تبریزی، 1391، ج .5/2494)

صائب از ترکیب «آواز» و «عشق» آرایۀ حس‌آمیزی زیبایی پدید آورده است. «آواز» از متعلقات حس شنوایی و «عشق» امری انتزاعی است که ذهن خلاق شاعر، آن دو را با هم پیوند زده و تصویر شاعرانۀ زیبایی ترسیم کرده است. تصویری که مخاطب را با نوعی اعجاب و شگفتی روبه‌رو می‌سازد.

 

4.2.2.1.4. «انتزاعی ـ بساوایی»، «بساوایی ـ انتزاعی»

این نوع حس‌آمیزی حاصل ترکیبی از امری عقلانی و انتزاعی با امری مربوط به حس بساوایی و متعلقات آن است. صائب تبریزی به‌عنوان شاعر بسیار برجستۀ‌ سبک هندی، از ترکیب مفاهیم انتزاعی و حس بساوایی، حس‌آمیزی‌های زیبایی خلق کرده است. «زهد خشک، منّت خشک، خشک‌طینت، خاطر نازک، نازک خیال و معنی نازک» حس‌آمیخته‌هایی از این دست‌اند، مانند:

خاطر روشن‌دلان بسیار صائب نازک است

دل از نازک خیالان می‌رباید معنی نازک

مخوان بر زاهدان خشک‌طینت، شعر تر

شود در پردۀ الفاظ رسوا معنی نازک

ز بس کز منّت خشک کریمان زخم‌ها خوردم

 

می‌توان کردن به آهی زنگبار آیینه را
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/123)

میفکن بر کمر زنهار آن زلف چلیپا را
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/170)

که آب چشم نیسان در صدف‌ها سنگ می‌گردد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1392)

به عریانی رخ او را مگر پوشد نقاب از من
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3027)

به کامم موج آب خضر قلاب است پنداری
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3293)

«زهد خشک» یکی از این حس‌آمیخته‌هاست که صائب توجه خاصی به آن داشته و در موارد بسیاری منجر به خلق اسلوب معادله‌های زیبایی شده است.

زهد خشک از خاطرم هرگز غباری برنداشت

 

مرکب نی بار باشد بر سوار خویشتن
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/2919)

حس‌آمیزی‌های انتزاعی ـ حسی صائب نشان‌دهندۀ قدرت فوق‌العادۀ تخیّل او در تبدیل امور ذهنی به تصاویر هنری و دیداری است؛ زیرا مخاطب با دریافت این تصاویر خیال‌انگیز، در لذت ادبی حاصل از این تصاویر سهیم می‌شود و به رمز و راز ورای این تصاویر پی می‌برد.

 

5.2.2.1.4. «انتزاعی ـ بویایی»، «بویایی ـ انتزاعی»

گاهی اوقات شاعران به‌منظور به ‌تصویر کشیدن بهتر مفاهیم ذهنی خود و تقویت قدرت بیان، مفهوم انتزاعی را با اموری همراه می‌کنند که می‌توان با حس بویایی درک کرد. از رهگذر این نوع ترکیبات، تصاویر شاعرانه زیباتر و خیال‌انگیزتر خواهند شد. صائب نیز از این رهگذر، تصاویر شاعرانۀ زیبایی را خلق کرده است. «بوی عقل، بوی عشق، بوی وفا، بوی بی‌وفایی و بوی درویشی» حس‌آمیخته‌هایی از نوع بویایی ـ انتزاعی‌اند. بسامد این نوع حس‌آمیزی در شعر صائب بسیار اندک است. «بوی درویشی» پرکاربردترین این نوع حس‌آمیخته در غزلیات صائب است، مانند:

عالمی را آه دردآلود من دیوانه کرد
هر که را در مغز پیچیده است بوی عقل خام

صائب از آرایش دستار خواهش درگذر

گل عیب بی‌وفایی خود را علاج کرد

 

هیچ کافر نشنود بوی کباب عشق را
می‌شناسد اندکی قدر گلاب عشق را
            (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/50)

غنچۀ این باغ بوی بی‌وفایی می‌دهد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1340)

نشنیده است عهد تو بوی وفا هنوز
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 5/2325)

در بیت:

عبیر پیرهن یوسفی به باد رود

 

برآورد چو سر از جیب، بوی درویشی
          (صائب تبریزی،1391، ج. 6/3353)

صائب با آوردن حس‌آمیختۀ «بوی درویشی» آرایه‌های مراعات النظیر، تلمیح، کنایه و تشخیص زیبایی را خلق کرده و تصاویر شعری شگفت‌انگیز و بی‌نظیری را پدید آورده است. در بیت:

مرا باغ و بهاری نیست غیر از بوی درویشی

 

دل بیمار من از کاهگل بیهوش می‌گردد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1390)

علاوه‌بر این، «بوی درویشی» حس‌آمیزی زیبایی است که از پیوند حسی بویایی (بو) با مفهومی انتزاعی (درویشی) خلق شده، نوعی آشنایی‌زدایی در کلام صائب پدید آورده است.

 

3.1.4. مفاهیم به‌کاررفته در حس‌آمیزی‌های صائب تبریزی

با توجه به مفاهیم غزل صائب تبریزی، حس‌آمیزی‌های شعر او را به چهار دستۀ «اخلاقی»، «عارفانه»، «عاشقانه» و «اجتماعی» می‌توان تقسیم کرد. بررسی دیوان غزلیات صائب نشان می‌دهد که مفاهیم «اخلاقی»، «عارفانه»، «عاشقانه» و «اجتماعی» به‌ترتیب، بیشترین بسامد را در غزلیات او داشته‌ است. در ادامه به بررسی این مفاهیم در حس‌آمیزی‌های شعر صائب پرداخته‎ می‎شود.

 

1.3.1.4. حس‌آمیزی با مفاهیم «اخلاقی» در شعر صائب تبریزی

صائب تبریزی شاعری اخلاق‌گراست و مفاهیم اخلاقی مهم‌ترین مفاهیمی است که در غزلیات صائب به چشم می‌خورد. مفاهیمی چون «احسان، بخشش، تواضع، توبه، توکّل، حسن خلق، ذکر، شُکر، قناعت، وفای به عهد و...» که صائب در شعرش توجه بسیاری به آنها کرده است. او توانسته است با پیوند آرایه‌هایی مانند حس‌آمیزی با مفاهیم اخلاقی در شعر، مخاطب را به رعایت بیشتر آموزه‌های اخلاقی و انسانی دعوت کرده، تأثیر بسزایی بر فکر و اندیشۀ او بگذارد. حس‌آمیخته‌هایی چون «تلخ‌کام، کام شیرین، جواب تلخ، حرف تلخ، خواب تلخ، چشم شور، سیه‌کاری، سخن سخت، دشنام تلخ، تلخی دشنام و...» نمونه‌هایی هستند که در انتقال پیام‌های اخلاقی شعر صائب به مخاطب، نقش مهمی دارد. در ابیات زیر نمونه‌های زیبایی از این نوع حس‌آمیزی آورده شده است.

کام خود شیرین اگر خواهی، به کام خلق باش

در جواب تلخ دادن ترشرویی می‌کنند

ز حرف تلخ می‌خواهد مرا ناصح به شور آرد

از سنگ سبک‌بار شود نخل برومند

 

تلخ باشد کام دائم مردم ناکام را
            (صائب تبریزی، 1391، ج. 1/60)

چون شود در عهد این بی‌حاصلان سایل سفید
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1356)

ز نادانی نمک در دیدۀ بیدار می‌ریزد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1484)

بر خاک‌نشینان سخن سخت گران است
                  (صائب، 1391، ج. 2/1070)

2.3.1.4. حس‌آمیزی با مفاهیم «عارفانه» در شعر صائب تبریزی

ازآنجاکه «عصر صفوی با قیام گروهی از صوفیان آغاز شد» (تمیم‌داری، 1372، ص. 45)، عرفان و تصوف اسلامی نیز یکی از درون‌مایه‌های مورد توجه شعر عصر صفوی و سبک هندی بدل گشت. «عرفان، حاصل دریافت‌های معنوی است که به آگاهی و بیداری می‌انجامد. باآنکه صائب به هیچ‌یک از فرقه‌های صوفیه و عرفا وابسته نیست؛ اما اشعارش دربردارندۀ زیباترین درون‌مایه‌های سلوک عرفان نظری و عملی است» (فقیهی و نظری ‌نوکنده، 1387، ص. 76).

حس‌آمیزی از آرایه‌هایی است که با مفاهیم عرفانی ارتباط و پیوستگی محکمی دارد و می‌توان گفت که «حس‌آمیزی یکی از طبیعی‌ترین وجوه جهان‌بینی عرفانی است و شاید یکی از روش‌های علمی سبک‌شناسی عرفان همین باشد که دیده شده در هنگام حس‌آمیزی، هر عارفی کدام حس را مرکز احساس خویش قرار می‌دهد» (شفیعی کدکنی، 1392، ص. 481).

در شعر صائب علاوه‌بر مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به مفاهیم بلند عرفانی پُربسامد توجه می‌شده است و می‌توان گفت که صائب ادعای تصوف و صوفی‌گری ندارد؛ اما غزلیاتش آیینۀ تمام نمای افکار و اندیشه‌های صوفیانه است. بررسی غزلیات صائب نشان می‌دهد که او از حس‌آمیزی برای بیان مفاهیم عرفانی و انتقاد از زهد خشک و ریایی بهره می‌گیرد و به مدد این تجربیات عرفانی و حس‌آمیزی، تصاویر خیالی زیبایی می‌آفریند، مانند:

تیره‌روزم، لیک از غیرت دل خود می‌خورم

پاس فقر از شور چشمان بر فقیران لازم است

حرف تلخ عاقلان ما را نمی‌آرد به هوش

از سیه‌کاری نهان از توست اسرار جهان

 

مهر عالمتاب اگر روشن چو ماهم کرده است
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/572)

تند و تلخ از دولت بیدار می‌باید گذشت
           (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/673)

می‌کند هوشیار ما را نعرۀ مستانه‌ای
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3244)

گر بپردازی به خود، آیینه‌دار عالمی
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3274)

در ابیات:

زهد خشک از خاطرم هرگز غباری برنداشت

تلخی ایام را بر خود گوارا کن به صبر

 

مرکب نی بار باشد بر سوار خویشتن
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/2919)

تا ز می پر می‌توان کرد این قدح پر خون مکن
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/2955)

 

«غبار برنداشتن زهد خشک از خاطر کسی» و «تلخی ایام را بر خود گوارا کردن به صبر» اشاره به همان مفاهیم عارفانه‌ای است که صائب توانسته با هنرمندی و ذوق و قریحۀ شعری مثال‌زدنی خود، در شعرش به کار برد و علاوه‌بر آفرینش تصاویر خیال‌انگیز زیبایی، به انتقال مفاهیم عرفانی و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب مبادرت ورزد.

 

3.3.1.4. حس‌آمیزی با مفاهیم «عاشقانه» در حس‌آمیزی‌های صائب

مفاهیم عاشقانه یکی دیگر از مفاهیمی است که صائب در اشعار خود به کار برده و جلوه‌گاهی برای بیان احساسات و عواطف او بوده است. علاقۀ صائب در کاربرد مفاهیم عاشقانۀ حقیقی و مجازی منجر به خلق حس‌آمیزی‌های زیبایی شده است، مانند:

حرف تلخ آن لب میگون به خاطر بار نیست

شِکر لعل لبش در تلخی دشنام می‌پیچد

امید جان شیرین داشتم از لعل سیرابش

عشق از جواب خشک تسلّی نمی‌شود

 

هست شیرین‌تر، بود چون بادۀ گلفام تلخ
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/1134)

ز شیرینی زبانش بوسه در پیغام می‌پیچد
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1371)

ندانستم که از خط زهر در زیر نگین دارد
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1429)

روغن ز ریگ می‌کشد ابرام عاشقان
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 6/3088)

در بیت:

نگردد کم ز شکّرخنده زهر چشم خوبان را

 

که از بادام تلخی را شِکر بیرون نمی‌آرد‌
                  (صائب، 1391، ج. 3/1412)

صائب توانسته است به کمک حس‌آمیزی «شکّرخنده» و مفهوم عاشقانه‌ای که از رابطۀ تضاد بین واژه‌های «شکّر، زهر، تلخی» به ذهن متبادر می‌شود تابلوی خیال‌انگیز زیبایی خلق نموده، مخاطب را در این کشف و لذت ادبی با خود همراه سازد.

 

4.3.1.4. حس‌آمیزی با مفاهیم «اجتماعی» در شعر صائب تبریزی

صائب تبریزی به مفاهیم اجتماعی نیز در شعر توجه دارد. او به‌عنوان فردی که با مردم روزگار خود ارتباط و با مسائل جامعه آشنایی دارد به «حرف و سخن» توجه ویژه‌ای کرده و این قبیل واژگان را به‌همراه مفاهیم «اجتماعی» در شعر خود، به‌ کار برده است تا به مدد آرایۀ حس‌آمیزی به بیان مسائل اجتماعی و ابراز حس مسئولیت و تعهّد در برابر مخاطبان بپردازد. در واقع حس‌آمیزی توانسته «ابزاری کارآمد برای بیان تجربه‌های خاص و شاعرانه» (فاضلی، 1397، ص. 61) و تأثیرگذار صائب باشد.

حس‌آمیزی‌های صائب با مفاهیم اجتماعی، بیشتر از نوع تلخ و آزاردهنده ‌است. «جواب تلخ ممسک، منّت خشک کریمان، تلخی منّت، زهد خشک، چشم شور، حرف سرد و زهر چشم، مرگ تلخ و...» نمونه‌هایی از این مفاهیم‌اند. صائب از این نوع حس‌آمیزی، بیشتر برای بیان مسائل اجتماعی بهره جسته است. این نوع حس‌آمیزی، بیشتر تلفیقی از مفاهیم انتزاعی و حس لامسه، سپس تلفیقی از دو حس بینایی ـ چشایی و در برخی مواقع تلفیقی از دو حس شنوایی ـ لامسه است. این مفاهیم آن‌گاه‌که با آرایه‌هایی چون «تضاد، مراعات‌النظیر و حس‌آمیزی» همراه می‌شوند به‌طرز هنرمندانه‌ای پرده از ناهنجاری‌های اجتماعی زمان شاعر برمی‌دارند، مانند:

پیش زهر منّت احسان بود شیر و شِکر

ز مرگ تلخ پروا نیست بی‌برگ‌ونوایان را

ز زهد خشک چون تسبیح در دل صد گره دارم

ز بس کز منّت خشک کریمان زخم‌ها خوردم

تا نسازندت کباب از چشم شور اهل حسد

 

از جواب تلخ ممسک آنچه بر سایل گذشت
          (صائب تبریزی، 1391، ج. 2/674 )

چراغ تنگدستان، خامشی را از هوا گیرد
        (صائب تبریزی، 1391، ج. 3/1446)

به جامی قبضۀ خاک مرا دامان صحرا کن
          (صائب تبریزی،1391، ج. 6/3020)

به کامم موج آب خضر قلّاب است پنداری
          (صائب تبریزی،1391، ج. 6/3293)

همچو عنقا صائب از چشم خلایق دور باش
         (صائب تبریزی، 1391، ج. 5/2346)

در ابیات ذکرشده، ترکیبات «جواب تلخ ممسک، مرگ تلخ، زهد خشک، منّت خشک و چشم شور» حس‌آمیخته‌هایی‌اند که برای بیان معضلاتی اجتماعی مانند «حال بد، فقر، زهد صِرف و ریاکاری، منّت‌گذاری و حسادت» به کار رفته‌اند. این حس‌آمیزی‌ها چنان هنرمندانه و به‌جا به کار رفته‌اند که به‌خوبی توانسته‌اند صائب را به مقصود اصلی خود ـ‌یعنی تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب‌ـ برسانند.

 

  1. نتیجه‌

محمدعلی صائب تبریزی، بزرگ‌ترین غزل‌سرای قرن یازدهم هجری و برجسته‌ترین شاعر سبک هندی است. او توانسته است ویژگی‌های ادبی سبک هندی را به زیبایی در شعر خود نمایان سازد. یکی از این زیبایی‌ها آرایۀ بدیعی «حس‌آمیزی» است که منجر به ایجاد فضایی خیال‌انگیز و هنجارگریزانه در شعر او شده است.

این حس‌آمیزی‌ به دو دستۀ افقی (حسی ـ حسی) و عمودی (انتزاعی ـ حسی) تقسیم می‌شود. در حوزۀ حس‌آمیزی‌های افقی ترکیب دو حس شنوایی‌ ـ چشایی و برعکس، پربسامدترین حس‌آمیزی‌ها را در شعر صائب پدید آورده و به زیبایی کلام او افزوده است. در حوزۀ حس‌آمیزی افقی (حسی ـ حسی) و در نوع ترکیب حس بینایی ـ شنوایی و برعکس، صائب تبریزی از ترکیباتی چون «لفظ رنگین و کلام رنگین» بیشتر استفاده کرده و حس‌آمیزی‌های زیبایی پدید آورده است. در ترکیب دو حس شنوایی ـ بویایی، صائب تبریزی حس‌آمیختۀ «بو شنیدن» را با بسامد فراوان به کار برده ‌است. ترکیب دو حس بینایی ـ چشایی و برعکس، آخرین نوع از ترکیب حواس در حس‌آمیزی‌های صائب تبریزی است که با هنرمندی آفریده شده است.

در حوزۀ حس‌آمیزی عمودی (عقلی ـ حسی) به‌ترتیب ترکیبات انتزاعی ـ بینایی یا بینایی ـ انتزاعی بیشترین و انتزاعی ـ بویایی یا بویایی ـ انتزاعی کمترین بسامد را در شعر صائب داشته ‌است. ترکیب‌های انتزاعی ـ شنوایی مانند «آواز عشق و غوغای عشق» از حس‌آمیزی‌های بدیع شعر صائب‌اند. ترکیب انتزاعی ـ چشایی نمونه‌ای دیگر از حس‌آمیزی‌های عمودی شعر صائب است که طعم «شیرینی و تلخی» با بسامد بیشتری نسبت به سایر طعم‌ها ظهور یافته‌ است.

اسیر شهرستانی، جلال بن مؤمن (1384). دیوان غزلیات. مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
بهمنی مطلق، حجت‌الله (1396). جایگاه و نقش حس‌آمیزی در شعر شفیعی کدکنی. پژوهش­های دستوری و بلاغی، 7(12)، 91-67. https://doi.org/10.22091/jls.2018.2114.1104
بیدل دهلوی، عبدالقادر بن عبدالخالق (1384). دیوان غزلیات (خلیل‌الله خلیلی، مصحح؛ ج. 2). سیمای دانش.
تمیم‌داری، احمد (1372). عرفان و ادب در عصر صفوی (ج. 1). حکمت.
حاج طالبی، شهلا، نوریان، سید مهدی، و ابراهیمی، قربانعلی (1400) بررسی هنجارگریزی معنایی در مثنوی‌های «حُسن گلوسوز» و «ساقی‌نامۀ میکدۀ شوق» رشید تبریزی.  فنون ادبی، 13(2)، 39-60.
حافظ، شمس‌الدین محمد (1390). دیوان غزلیات (به اهتمام قاسم غنی و محمد قزوینی). پروان.
حق‌شناس، علی محمد (1370). مقالات ادبی ـ زبان‌شناختی. نیلوفر.
داد، سیما (1385). فرهنگ اصطلاحات ادبی. مروارید.
دشتی، علی (1364). نگاهی به صائب. اساطیر.
روحانی، مسعود، و عنایتی قادیکلایی، محمد (1388). بررسی هنجارگریزی در شعر شفیعی کدکنی (م.سرشک). پژوهشنامۀ زبان و ادب فارسی (گوهر گویا)، 3(3)، 63-90. https://www.sid.ir/paper/123785/fa
سیف، عبدالرضا، موحدی ‌راد، میلاد، و اسکندری، علی‌اصغر (1402). گونه‌های حس‌آمیزی در غزلیات حافظ. پژوهش‌های ایران‌شناسی، 13(1)، 75-92. https://jis.ut.ac.ir/article_90195.html
شبلی، نعمانی (1368). شعرالعجم (داعی گیلانی، مصحح). نشر دنیای کتاب.
شمیسا، سیروس (1390). نگاهی تازه به بدیع. میترا.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1371). شاعر آینه‌ها. بررسی سبک هندی و شعر بیدل. آگه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1379). موسیقی شعر. آگه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1386). زمینه اجتماعی شعر فارسی. اختران زمانه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1388). صور خیال در شعر فارسی. آگه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1392). زبان شعر در نثر صوفیه. سخن.
صائب تبریزی، محمدعلی (1391). دیوان صائب (به کوشش محمد قهرمان؛ ج. 1). علمی و فرهنگی.
صائب تبریزی، محمدعلی (1391). دیوان صائب (به کوشش محمد قهرمان؛ ج. 2). علمی و فرهنگی.
صائب تبریزی، محمدعلی (1391). دیوان صائب (به کوشش محمد قهرمان؛ ج. 3). علمی و فرهنگی.
صائب تبریزی، محمدعلی (1391). دیوان صائب (به کوشش محمد قهرمان؛ ج. 4). علمی و فرهنگی.
صائب تبریزی، محمدعلی (1391). دیوان صائب (به کوشش محمد قهرمان؛ ج. 5). علمی و فرهنگی.
صائب تبریزی، محمدعلی (1391). دیوان صائب (به کوشش محمد قهرمان؛ ج. 6). علمی و فرهنگی.
فاضلی، شیما (1397). ساختار و ارزش‌های هنری حس‌آمیزی در قصاید خاقانی شروانی، زیبایی‌شناسی ادبی، 9(37)، 76-53.
فتوحی، محمود (1391). سبک‌شناسی، نظریه‌ها، رویکردها و روش‌ها. سخن.
فتوحی، محمود (1389). بلاغت تصویر. سخن.
فردوسی، ابوالقاسم (1387). شاهنامه (به کوشش و زیر نظر سعید حمیدیان؛ ج. 3). قطره.
فشارکی، محمد (1379). نقد بدیع. سمت.
فقیهی، حسین، و نظری نوکنده، نیره (1387). مضامین عرفانی در غزلیات صائب، دوفصلنامۀ پژوهش زبان و ادبیات فارسی، (10)، 73-84. https://www.sid.ir/paper/56221/fa
کریمی، احمد، و وقاری، کلثوم (1390). تحلیل اشعار سید حسن حسینی از منظر صور خیال.  فنون ادبی، 3(2)، 93-116.
کریمی، پرستو (1387). حواس پنج‌گانه و حس‌آمیزی در شعر. پژوهش‌های ادب عرفانی، 2(4)، 134-117.
کوهی، جواد، و کوهی، الهام. (1402). بررسی حس‌آمیزی در دیوان اسیر شهرستانی. ماهنامۀ تخصصی پایا شهر، 5(52)، 529-535. https://payashahr.ir/sensational-investigation-in-the-court-of-asir-shahristan/
مدیرزادۀ طهرانی، فاطمه اعظم‌السادات، اوجاق علی‌زاده، شهین، و امامی، فاطمه (1398). بررسی سبکی و تحلیلی آرایۀ «حس‌آمیزی» در اشعار پروین اعتصامی. ماهنامه تخصصی سبک‌شناسی نظم و نثر ادبی (بهار ادب)، 13(10)، 79-101.
محمودی، علیرضا، و راشکی، فاطمه (1395). بررسی حس‌آمیزی در اشعار نصراله مردانی. زبان و ادب فارسی، 69(233)، 181-199. https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_5635.html
منصورپور، نوشین، چترایی، مهرداد، و رادمنش، عطامحمد (1399). بررسی و تحلیل گونه‌های هنجارگریزی در غزل‌های مدهوش گلپایگانی. فنون ادبی، 12(4)، 57-72. https://doi.org/10.22108/liar.2019.115755.1580
نجفی ایوکی، علی، و طالبیان، منصوره (1398). گونه‌های حس‌آمیزی در سروده‌های سعید عقل و نیما یوشیج. کاوش‌نامه ادبیات تطبیقی، 9(2)، 81-106. https://doi.org/10.22126/jccl.2019.1145
وهبه، مجد (1974م). معجم مصطلحات الادب. مکتبۀ لبنان.