نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه زبان شناسی همگانی، دانشگاه تربیت مدرس
2 دانشجوی کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This research at making a comparison between phonological processes in complex and compound Persian words. Data are gathered from a 40,000-word Persian dictionary. To catch some results, 4,034 complex words and 1,464 compound ones are chosen. To count the data, "excel" software is used. Some results of the research are: 1- "Insertion" is the usual phonological process in complex words. More than half of different insertions belongs to the consonant /g/. Then /y/ and // are in the second and the third order. The consonant /v/ has the least percentage of all. The most percentage of vowel insertion belongs to /e/. The vowels /a/ and /o/ are in the second and third order. Deletion in complex words can only be seen in consonant /t/ and vowel /e/. 2- The most frequent phonological processes in compounds is consonant deletion. In this process, seven different consonants including /t/, //, /m/, /r/, / ǰ/, /d, and /c/. The only deleted vowel is /e/. In both groups of complex and compound, /t/ deletion can be observed. A sequence of three consonants paves the way for the deletion of one of the consonants, if one of the sequences is a sonorant one like /n/, the deletion process rarely happens. 3- In complex words, consonant deletion causes a lighter syllable weight, whereas vowel deletion causes a heavier syllable weight. So, both of the processes lead to bi-moraic weight. 4- The production of bi-moraic syllable in Persian is preferable to Syllable Contact Law. So, Specific Rules have precedence to Universals. 5- Vowel insertion can be seen in both groups of complex and compound words. In complex words, /e/ insertion has the most fundamental part. The vowels /a/ and /o/ are in the second and third place. Whenever there are two sequences of ultra-heavy syllables. By vowel insertion, the first syllable is broken into two light syllables. The compounds that are influenced by vowel insertion, can be and are pronounced without any insertion processes. Therefore, the vowel insertion in compounds is optional. Long vowels are not inserted in complex or compound words.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
در میان فرآیندهای واجی موجود در زبان فارسی، دو فرآیند حذف و درج در واژههای مشتق و مرکب، پدیدههایی رایجترند. فرآیندهای واجی دلالت بر نوعی تغییر ساختاری در مشخصهها و عناصر زبان داشته و گاه به هجابندی مجدد منجر میشوند. در هنگام تولید گفتار، معمولاً خوشههای همخوانی با حذف یک همخوان ساده میشوند و با حذف یک واکه از تعداد هجاهای یک واژه میکاهند. فرآیند «درج» دلالت بر فرآیندی دارد که در آن بنابر ملاحظات ساختاری، یک واحد واجی به عناصر زبان افزوده میشود. در فرآیند «حذف»، یک واحد واجی از یک جایگاه مشخص حذف میشود. با دقت در واژههای مشتق و مرکب میتوان دریافت که تفاوتهایی در واجآرایی واژههای مشتق و مرکب دیده میشود. نمونههای ارائهشده در جدول1، نشاندهندۀ تفاوت واجآرایی در واژههای مشتق و مرکب است:
جدول1. مقایسه واژههای مشتق و مرکب به لحاظ فرآیند درج واکه |
|||||
الف |
ب |
||||
مشتق |
نمود آوایی |
زیرساخت |
مرکب |
نمود آوایی |
زیرساخت |
ساختمان |
[sāx.te.mān] |
/sāxt.mān/ |
ساختواژه |
[ sāxt.vā.že ] |
/ sāxt.vā.že / |
کارگر |
[ cā.re.gar ] |
/cār.gar/ |
کاردان |
[cār.dān ] |
/cār.dān/ |
دادههای جدول 1 نشان میدهد که در واژههای مشتق، در مرز دو تکواژ، واکه میانی و پیشین /e/ درج میگردد. درج واکه در گروه (ا- الف) موجب سهولت تلفظ میشود؛ یعنی واژههای مشتق تمایل به داشتن خوشۀ همخوانی در هجای غیرپایانی ندارند؛ از سوی دیگر، درج در واژههای (1- ب) اتفاق نیفتاده است. پرسشهایی که در این پژوهش بررسی میشوند عبارتاند از: 1- در واژههای مشتق و مرکب درصد فرآیندهای حذف و درج نسبت به یکدیگر چگونه است؟ 2- آیا درج همخوان و واکه، اختصاص به واژههای مشتق دارد؟ 3- بسامد و درصد هر یک از واجهای میانجی چقدر است؟ 4- کدام همخوانها و واکهها بیشتر در معرض حذف یا درج قرار دارند؟ پژوهش حاضر با بررسی جداگانۀ هر یک از فرآیندهای موجود در دو گروه واژههای مشتق و مرکب، به تفکیک نوع واج حذف یا درج شده پرداخته، بسامد و درصد آنها را در قالب شکل و جدول نشان داده است.
روش پژوهش
این تحقیق به روش آماری و توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است؛ بدینترتیب که در ابتدا از یک فرهنگ40,000 واژهای زبان فارسی (مشیری، 1388) واژههای مشتق و مرکب، جمعآوری گردیده است. با تفکیک حدود 4034 واژۀ مشتق و 1464 واژۀ مرکب، فرآیندهای واجی در یک ستون جداگانه و در محیط نرمافزاری excel درج و با استفاده از رایانه، بسامد فرآیندهای واجی در واژههای مشتق و مرکب محاسبه و در قالب جدول و شکل ارائه شده است. این تحقیق واجآرایی را به صورت واژ- واجی[1] بررسی میکند. واژههای مشتق، با دو نوع «وند اشتقاقی»[2] و «وند تصریفی»[3] سروکار دارند که با یکدیگر متفاوتاند. «وند اشتقاقی»، واژۀ جدیدی میسازد که مدخل[4] واژگانی فرهنگهای لغت را تشکیل میدهد. این وند معمولاً مقوله و معنای واژه را تغییر میدهد. «وند تصریفی» با مفاهیم دستوری سروکار دارد و مفاهیمی مانند جمع[5] (در اسمها)، زمان[6]، وجه[7]، نمود[8]، جهت[9]، شخص[10] و شمار[11] در فعلها و مقایسه[12] در صفتها به کمک وند تصریفی به پایه[13] افزوده میشود (شقاقی، 1386: 70). با توجه به اینکه دادههای موجود در این پژوهش از مدخلهای واژگانی فرهنگ زبان فارسی جمعآوری شدهاند، تنها وندهای اشتقاقی را شامل میشود و وندهای تصریفی را در بر نمیگیرند.
پیشینه تحقیق
دربارۀ آواشناسی و واجشناسی زبان فارسی پژوهشهای متفاوت و متنوعی صورت پذیرفته است که ازجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
باقری (1383)ضمن بیان مبانی زبانشناسی و اصول کلی آن، به بررسی اجمالی موضوعات اصلی زبانشناسی از جمله آواشناسی، صوتشناسی، صرف، نحو و معناشناسی میپردازد. برخی فرآیندهای واجی مانند همگونی، ناهمگونی، قلب، ادغام و حذف نیز با ارائه مثالهایی توضیح داده شده است.
علینژاد و اصلانی (1388) سیر تحول فرآیند واجی حذف از زبان فارسی باستان تا فارسی نو را در چارچوب نظریه بهینگی بررسی کرده و نتیجه گرفتهاند که زبان فارسی با اعمال محدودیت داشتن واکۀ اجباری در هجا، داشتن آغازۀ ساده و تکهجایی شدن در راستای فرآیندهای بینشان و همگانیهای زبانی حرکت کرده است و با رعایتنکردن محدودیت مرکب نبودن پایانه در خلاف جهت محدودیتهای جهانی تغییر کرده و از این حیث نشاندار شده است.
جم (1388)فرآیندهای واجی فارسی معیار و چند لهجه و گویش فارسی را در چارچوب نظریه بهینگی تبیین میکند و نتیجه میگیرد که به دلیل قابلیت نظریه بهینگی در بهرهگیری از تحلیلهای واجشناسی نقشگرا و آواشناسی تولیدی و همچنین به علت در نظرگرفته نشدن لایههای میانی بازنمایی زیرساختی و بازنمایی آوایی در این نظریه، برخی از فرآیندهای واجی زبان فارسی که تحلیل آنها در رویکردهای دیگر چالشبرانگیز است در چارچوب بهینگی بهخوبی تبیین میشود.
منصوری (1392) با تحلیل فرایندهای واجی ستاک گذشته در زبان فارسی برحسب میزان پیچیدگی و تعداد قاعدههایی که برای تبدیل به ستاک گذشته، بر ستاک حال آنها انجام میشود، این فعلها را به انواع تکقاعدهای، دوقاعدهای، سهقاعدهای و چهارقاعدهای تقسیم کرده است. در هریک از این دستهها، یک قاعده، از نوع ساختواژی ستاک گذشته و بقیه، قاعدههای آوایی هستند. این پژوهش، بیانگر آن است که علاوهبر عناصر واجشناختی مانند محدودیت واجی، محدودیت واجآرایی در خوشۀ پایانی و محدودیت خوشه و هستۀ هجا، عنصر ساختواژی نیز در شکلگیری ستاک گذشته، مؤثر است. این پژوهش، تعامل دو حوزۀ واجشناسی و ساختواژه را نشان میدهد و بیان میدارد که تقسیم فعلهای فارسی به دو دستۀ بیقاعده و باقاعده، نامعقول است.
حقشناس(1356: 157) دو نوع فرآیند حذف را در زبان برمیشمارد و تمایز آنها را از یکدیگر ضروری میداند:
الف- حذف تاریخی که بر اثر آن به مرور زمان و طی مراحل تاریخی مختلف، یک واحد زنجیری به پیروی از قواعد تاریخی- زبانی خاصی، از زنجیرههای آوایی مشخصی حذف میشود. فرآیند حذف تاریخی موجب شده است کهواژههایی از قبیل «زردک»، «نامک» و «سیاهک»، به مرور زمان همخوان کامی /c/ یا همخوان نرمکامی /k/ را از دست بدهند و با تغییر /a/ به [e] به صورتهای«زرده»، «نامه» و «سیاهه»درآیند.
ب- حذف ساختاری که تابع قواعد نظام صوتی زبان بوده و بر ترکیب آواها در زنجیره گفتار حاکم است؛ به این تعبیر که هر گاه در ترکیب آواها با هم نوعی همنشینی بین واحدهای زنجیری به وجود آید که خلاف نظام صوتی زبان باشد یا بر اساس طبیعت آوایی زبان، ثقیل به نظر برسد، برای رفع این اشکال، یک واحد آوایی از زنجیرۀ گفتار حذف میشود (همان: 158). حقشناس، حذف همخوان پایانی [r] را از واژههایی مانند «صبر» ناشی از ثقیل بودن آنها در مقایسه با طبیعت آوایی زبان فارسی میداند و نه ناشی از نظام صوتی زبان فارسی. وی فرآیند «درج» را تحت عنوان «اضافه» توضیح داده و بیان میکند که گاهی تحت شرایطی، یک واحد زنجیری به زنجیره گفتار اضافه میشود. این فرآیند نیز تابع قواعد نظام صوتی زبان است، به طوری که یا بر اساس طبیعت آوایی زبان ثقیل باشد یا خلاف نظام صوتی زبان محسوب شود. وی افزودن واکه /e/ به ترکیب «یادگار» [yād- e -gār] و واکه /i/ به ترکیب «شهریار» /šahr- i- yār/ را به منظور رفع ثقیل بودن صورتهای ترکیبی میشمارد (همان: 160).
کامبوزیا (1385) با برشمردن انواع حذف در زبان فارسی از جمله حذف واکه، حذف همخوانهای /t/ و /d/، و حذف همخوانهای چاکنایی، حذف همخوان را فرآیندی در جهت ساده شدن خوشههای همخوانی و حذف واکه را فرآیندی در جهت کاهش تعداد هجا در واژههای چندهجایی میداند. وی درج را مفهومی کلی میداند که یک عنصر ساختاری جدید را در یک زنجیره میافزاید؛ مثلاً درج تکواژ منفی یا درج ضمیر در جایگاه فاعل. اما در واجشناسی، یک عنصر واجی در یک واژه درج میشود که به آن «میانهشت»[14] گفته میشود. در این فرآیند، یک همخوان بین دو واکه درج میشود تا مانع «التقای واکهها»[15] شود یا یک واکه بین دو همخوان درج میشود تا خوشه همخوانی را بشکند (1388: 73- 267).
ماهوتیان (1997) پس از بررسی خوشههای همخوانی در زبان فارسی نتیجه میگیرد:
1- به دلیل غیرمجاز بودن وجود خوشۀ همخوانی در ابتدای واژههای فارسی، با استفاده از فرآیند درج، این خوشه شکسته میگردد، مانند واژۀ قرضی «اسپورت» /sport/ که با درج واکۀ /e/ در ابتدای واژه، خوشۀ همخوانی آغازین آن شکسته میشود.
2- در موضع میانی، توالیهای همخوانی تنها در واژههای دارای یک تکواژ[16] دیده میشود؛ مانند واژههای «پسته»/peste/ و «ممنون»/mamnun/.
3- خوشههای همخوانی ممکن است ]با استفاده از فرآیند حذف[ کاهش یابند، مانند «دستمال» /dast-māl/ که در اثر فرآیند حذف، تبدیل به [dasmāl] میشود (ماهوتیان، 1997: 297).
در پژوهشهای ذکر شده، در مورد واژههای مشتق و مرکب از نظر فرآیندهای حذف و درج، پژوهش جامعی صورت نگرفته و به واژههای بسیط بیشتر توجه شده است. پژوهش حاضر با بررسی حدود 4034 واژۀ مشتق و 1464 واژۀ مرکب، کلیۀ فرآیندهای حذف و درج همخوانها و واکهها را در این دو گروه استخراج و تحلیل کرده است.
4- فرآیندهای واجی در واژههای مشتق
از آنجا که در میان فرآیندهای واجی زبان فارسی، دو فرآیند درج و حذف در واژههای مشتق و مرکب نسبت به سایر فرآیندها پدیدههایی رایجترند، در پژوهش حاضر، رفتار واژههای مشتق و مرکب در قبال این دو فرآیند و محاسبۀ بسامد هر یک از آنها در دو گروه مشتق و مرکب بررسی و نتایج حاصل ارائه شده است.
1-4- درج در واژههای مشتق
از 4034 واژۀ مشتق بررسی شده در زبان فارسی، 182 مورد انواع درج همخوانهای میانجی مانند درج /g/، /y/، /v/،/?/ و نیز 20 مورد درج واکه صورت پذیرفته است. جدول 2 بسامد انواع درج همخوان را در واژههای مشتق زبان فارسی به ترتیب از پربسامد به کمبسامد نشان میدهد. در این پژوهش، درج انسدادی چاکنایی/?/ یا همزه تنها در مواردی شمارش شده که به عنوان یک واج میانجی به کار رفته و بنابراین درج همزۀ آغازین در این شمارش لحاظ نشده است. محاسبۀ درصد درج همخوانها و واکهها مستقل از یکدیگر انجام گرفته است:
جدول2. بسامد و درصد انواع درج همخوان میانجی در واژههای مشتق |
|||
مثال |
درصد |
بسامد |
نوع همخوان میانجی |
سادگی /sāde-g-i/ |
5/56 |
103 |
g |
دارایی/dārā-y-i/ |
5/36 |
66 |
y |
مدرسهای/madrese-?-i/ |
6 |
11 |
? |
حلقوی/halqa-v-i / |
1 |
2 |
v |
|
100 % |
182 |
جمع کل |
طبق جدول 2، بالاترین بسامد درج واج میانجی مربوط به همخوان /g/ و حدود 5/56 درصد است. البته در بسیاری از موارد، درج واج میانجی برگرفته از واجهایی است که در دورههای پیشین، بخشی از واژه بوده است. در فارسی میانه، خانه به صورت «خانگ» وجود داشته که اکنون همخوان پایانی خود را از دست داده و /g/ تنها در مواردی که نیاز به درج هست، خود را به شکل واج میانجی نشان میدهد؛ به گونهای که از 4034 واژۀ مشتق بررسیشده، در 73 مورد، واج شناور /g/ احیا گردیده و در واقع درجی صورت نگرفته است. آنچه در جدول 2 مشاهده میگردد، بسامد درج همخوان /g/ حاصل از احیای واجهای شناور نبوده و در مواردی درج به شمار آمده که واژه در فارسی میانه فاقد همخوان /g/ بوده است. در موارد درج همزه و غلت /y/ میتوان گفت هنگامی که یک اسم مختوم به کسره /e/ با پسوند «- ی» /i/ نسبت ترکیب شده و یک صفت نسبی میسازد، واج میانجی میتواند یک غلت یا همزه باشد که در گفتار رسمی این تمایل به سمت درج همزه است. مانند واژههای «فیروزهای» /firuze-?-i/، «نشاستهای» /nešāste-?-i/، «نقرهای» /noqre-?-i/ و «قهوهای» /qahve-?-i/ در واژهای مانند «استثنایی» ?estesnā-y-i/ التقای دو واکۀ /ā/ و/i/ سبب درج غلت /y/ شده که در این مورد نیز گاه به جای غلت، همزه درج و حتی در نوشتار منعکس میشود. کمترین بسامد درج، مربوط به درج همخوان سایشی و لب و دندانی /v/ با یک درصد است. در برخی موارد ممکن است در اثر فرآیند اشتقاق، یک واج به واج دیگر تبدیل شود. در این موارد نوعی فرآیند تضعیف[17] یا تقویت[18] روی داده است که نباید با فرآیند درج اشتباه کرد. از نظر کنستویچ[19]، «تضعیف» تبدیل یک صدا به صدایی است که درجه گرفتگی یا دیرش آن کمتر بوده و تغییر از چپ به راست در محور ناسوده- سایشی- انسدادی است (1994: 35). عکس این عمل یعنی تغییر از ناسوده به سایشی و سایشی به انسدادی «تقویت» نامیده میشود. نمونههای الف تا ج فرآیند درج نبوده و نمونههایی از فرآیندهای تضعیف و تقویت است:
الف- تبدیل /?/ به /y/ مثال: حناء + ی= حنایی (تضعیف)
ب- تبدیل /?/ به /v/ مثال: صفراء + ی = صفراوی (تضعیف)
ج- تبدیل/y/ به /?/مثال: زای + و = زائو (تقویت)
علاوه بر درج همخوان میانجی، نوع دیگری از درج نیز در واژههای مشتق وجود دارد که در آن یکی از واکههای کوتاه /a/، /e/ یا /o/ در مرز بین تکواژ و وند قرار میگیرند تا از تشکیل خوشههای همخوانیسنگین در مرز دو هجای متوالی پیشگیری نمایند. جدول شماره (3) انواع درج واکه را در واژههای مشتق زبان فارسی به ترتیب از پربسامد به کمبسامد نشان میدهد:
جدول3. بسامد و درصد انواع درج واکه در واژههای مشتق |
|||
مثال |
درصد |
بسامد |
نوع واکه |
کارگر/cār-e-gar/ |
85 |
17 |
e |
مهربان/mehr-a-bān/ |
10 |
2 |
a |
ارجمند/?arǰ-o- mand/ |
5 |
1 |
o |
|
100 % |
20 |
جمع کل |
با در نظر گرفتن درج همخوان و واکه در واژههای مشتق، به طور کلی، واکهها 10% و همخوانها 90% موارد درج را به خود اختصاص دادهاند. یکی از تفاوتهای آشکار درج واکه با درج همخوان میانجی در آن است که در 95 درصد از موارد درج واکه، واژهها را میتوان بدون اعمال درج نیز تلفظ کرد؛ مثلاً واژههای «مهربان» و «یادگار» را میتوان به دو شکل تلفظ کرد:
«مهربان» [ mehr-a-bān ] و [ mehr-bān ]
«یادگار» [ yād-e-gār ] و [ yād-gār ]
نکتۀ شایان توجه دیگری که در مورد درج واکه در مرز تکواژ و وند در واژههای مشتق وجود دارد آن است که در موارد اعمال درج واکه، توالی دو هجای فوق سنگین یعنی سه و چهار مورایی به چشم میخورد که در اثر درج واکه، هجای اول به دو هجای سبکتر تبدیل میشود. یکی از راههای ایجاد تمایز بین هجای سنگین و سبک، واحد زمانمندی است که مورا[20] نام دارد. به طوری که هجای سبک، از نظر واحد زمانی، یک «مورا» و هجای سنگین دارای دو واحد مورایی قلمداد میشود (کنستوویچ، 1994: 293)؛ برای نمونه واژۀ «یادگار»/yād-gār/ با ساخت C[21]⊽C.C⊽C دارای دو هجای سهمورایی است که پس از اعمال فرآیند درج واکه، به سه هجای دو، یک و سهمورایی تبدیل شده و به ساخت C⊽.CV.C⊽C و تلفظ [ yād-e-gār ] تغییر مییابد و بدین ترتیب دارای ساخت سه هجایی میگردد.
2-4- حذف در واژههای مشتق
از میان 4034 واژۀ مشتق، در 12 مورد فرآیند حذف واج مشاهده میشود که هشت مورد مربوط به حذف همخوان و چهار مورد نیز مربوط به حذف واکه است. در فرآیندهای حذف همخوان، در شش مورد، هجایی که تحت تأثیر این فرآیند قرار میگیرد دارای ساختCVCC و در دو مورد دیگر دارای ساخت CC ⊽ Cاست. عضو دوم خوشۀ پایانی در این دو نوع هجا، همخوان /t/ بوده و پس از افزودن پسوندهای مشتقساز مانند «-گاه»، «-گه»، «- چی»، «- وانه» به آنها همخوان /t/ حذف میگردد، مانند واژههای «دستگاه» /dast-gāh/، «پستچی» /post-či/ و «پشتوانه» /pošt-vāne/ که در اثر فرآیند حذف، در هنگام تلفظ به [dasgāh ]، [posči] و [pošvāne] تبدیل میگردند. در هر هشت مورد حذف در این دو ساخت هجایی، عضو اول خوشۀ همخوانی پایانه، یک همخوان سایشی بیواک یعنی/s/ یا /š/ است و عضو سوم این توالی، یکی از همخوانهای /g/، /č/ و /v/ بوده که «قانون مجاورت هجا»[22] را نقض کرده و موجب حذف انسدادی بیواک /t/ از میان این توالی سههمخوانی شده است. قانون مجاورت هجا (SCL) که اولینبار موری و ونمان[23] در سال 1983 مطرح کردند بیان میکند که «قدرت همخوانی[24] یک جفت آوای مجاور α و β [α در پایانۀ هجای اول و β در آغازۀ هجای دوم ] تمایل دارد از پایانۀ α به سمت آغازۀ β افزایش یابد». به عبارت دیگر، هنگام تولید همخوان پایانه، هوا تا حد ممکن آزادانه جریان یابد و در آغازۀ هجای بعد، تا حد ممکن با مانع برخورد کند. از آنجا که قدرت همحوانی از /t/ به سمت /č/ و /v/ کاهش مییابد، توالیهای /t.č/ و /t.v/ این قانون را نقض کردهاند که با حذف /t/ از توالی، این قانون رعایت میشود. جدول 4 بسامد و درصد حذف همخوان و واکه را در واژههای مشتق نشان میدهد
جدول4. بسامد و درصد انواع حذف در واژههای مشتق |
|||
مثال |
درصد |
بسامد |
نوع واج |
پستچی/pos(t)-či/ |
5/66 |
8 |
t |
بخرد/bex(e)-rad/ |
5/33 |
4 |
e |
|
100 % |
12 |
جمع کل |
نمونههایی از حذف واکه را میتوان در واژههایی مانند «بخرد» /be-xerad/ و«علاقهمند» /?alāqe-mand/ یافت. در این دو واژه، واکۀ /e/ که جزئی از واژه است حذف شده و در نتیجه، توالی هجایی و تعداد مورا تغییر مییابد؛ به طوری که در اولی توالی سههجایی CV.CV.CVC به توالی دوهجایی CVC.CVC و در دومی، توالی چهارهجایی CV.C⊽.CV.CVCC به توالی سههجایی C.CVCC⊽CV.C یعنی بهترتیب به [bexrad] و [?alāqmand] تبدیل میشوند. در این توالیها نیز با حذف واکۀ کوتاه هجای دوم، قانون مجاورت هجا نقض میگردد. اما تولید هجای دو مورایی در زبان فارسی در مقایسه با قانون مجاورت هجا در اولویت قرار دارد. به عبارت دیگر، هجای مطلوب در زبان فارسی، هجای دو مورایی است و در گزینش میان دو قاعده که یکی خاص زبان (دو مورایی بودن هجاها) و دیگری قاعدۀ جهانی (SCL) محسوب میشود، قاعدۀ خاص زبان اولویت عملکرد دارد. بنابراین، یکی از تفاوتهایی که فرآیند حذف همخوان با فرآیند حذف واکه دارد آن است که حذف همخوان در جهت کاهش وزن هجا از هجاهای فوق سنگین سه یا چهار مورایی به سمت هجای متوسط دو مورایی عمل میکند، درحالی که فرآیند حذف واکه عکس این عمل را انجام میدهد؛ بدین معنی که در جهت افزایش وزن هجای کوتاه به سمت هجای متوسط دومورایی عمل میکند. از این رو، میتوان گفت هجای غالب در زبان فارسی، هجای دو مورایی است که به ندرت تحت تأثیر فرآیندهایی مانند حذف یا درج قرار میگیرد. در شکل 1 بسامد درج و حذف همخوانها و واکهها با یکدیگر مقایسه شده است.
شکل1. بسامد فرآیندهای درج و حذف در واژههای مشتق
توجه به شکل 1 دو نکته را خاطرنشان میکند: الف- در واژههای مشتق زبان فارسی، فرآیند درج، بسامد قابلملاحظهای را نسبت به فرآیند حذف داراست. ب- درج همخوان نسبت به درج واکه از بسامد بسیار بالاتری برخوردار است. پس طبق موارد الف و ب، در واژههای مشتق زبان فارسی، درج همخوانها فرآیندی رایج است.
5- فرآیندهای واجی در واژههای مرکب
در کلیه واژههای مرکب بررسیشده در این پژوهش، بسامد هر یک از فرآیندهای حذف و درج به کمک رایانه محاسبه و نوع حذف یا درج در هر مورد به همراه نمونههای واژگانی ارائه شده است که در ادامه به طور مفصل بیان میشود.
1-5- حذف در واژههای مرکب
از حدود 1464 واژۀ مرکب بررسیشده در زبان فارسی، در 60 مورد فرآیند حذف مشاهده میشود. حذف انواع واج در جدول 5 بهترتیب از پربسامد به کمبسامد مرتب شده است:
جدول5. حذف انواع واج در واژههای مرکب |
|||
مثال |
درصد |
بسامد |
واج |
دستبوس/das(t)-bus/ |
75 |
45 |
t |
قطعنامه /qat(?)-nāme/ |
6/6 |
4 |
? |
تخم مرغ /tox(m)-morq/ |
6/6 |
4 |
m |
بزرگداشت /bozo(r)g-dāšt/ ، سرسیلندر /sar-siland(r)/ |
5 |
3 |
r |
پنج شنبه /pan(ǰ)-šambe/ |
7/1 |
1 |
ǰ |
بلندگو /bolan(d)-gu/ |
7/1 |
1 |
d |
خشک کن /xoš(c)-con/ |
7/1 |
1 |
c |
سرکنگبین /serc(e)-angabin/ |
7/1 |
1 |
e |
|
100% |
60 |
جمع کل |
از میان این 60 مورد، در 44 مورد، هجایی که همخوان پایانی آن در معرض حذف قرار میگیرد دارای ساخت CVCC است که در اثر فرآیند حذف تبدیل به هجای CVC میشود؛ مانند واژۀ «دست بوس»/dast-bus/ که هجای اول آن پیش از حذف دارای ساخت CVCC (سه مورایی) و پس از حذف، دارای ساخت CVC (دو مورایی) میگردد. در چهار مورد نیز ساخت هجایی، CC ⊽ C (چهار مورایی) است که تبدیل بهC ⊽ C(سه مورایی) میشود؛ مانند هجای اول در واژۀ «راست روده» /rāst-rude/ که پیش از حذف دارای ساختCC ⊽ Cو پس از حذف، دارای هجایC ⊽ C است. بنابراین، فرآیند حذف در جهت تبدیل هجای فوق سنگین به هجای سنگین اعمال شده است. پرسشی که در این میان مطرح میشود آن است که آیا همۀ هجاهای سه و چهارمورایی با ساختهای CVCC وCC ⊽ Cدر موضع پیش از هجای پایانی دچار فرآیند حذف میشوند؟ برای پاسخ به این پرسش از میان 1464 واژۀ مرکب دو تا پنجهجایی، در 87 مورد از هجاهای غیرپایانی CVCC وCC ⊽C، حذفی صورت نگرفته است. از این نمونه، میتوان به واژههایی مانند «گردباد» /gerd-bād/، «بخشنامه» /baxš-nāme/ و «شلنگتخته» /šelang-taxte/ اشاره کرد.
از آنچه بیان شد میتوان نتیجه گرفت که همۀ فرآیندهای حذف، در واژههای مرکب بر روی دو نوع ساخت CVCC و CC⊽C اعمال شده است، اما عکس آن صحیح نیست؛ یعنی وجود این دو نوع ساخت، لزوماً موجب حذف نمیشود. بنابراین، نمیتوان آن را قاعدهای کلی در واژههای مرکب در نظر گرفت، بلکه میتوان گفت نوع همخوانها در توالیهای سههمخوانی نقش تعیینکنندهای در فرآیند حذف در واژههای مرکب دارد؛ به طوری که وجود یک همخوان [+رسا] در این توالی، فرآیند حذف را کاهش میدهد. همچنین حضور دو همخوان «هممحل تولید» در مجاورت هم با عدد رسایی یکسان، موجب حذف یکی از آنها میشود. مانند واژههای «تخممرغ» /tox(m)-morq/، «خشککن» /xoš(c)-con/ و «بلندگو» /bolan(d)-gu/.
2-5- درج در واژههای مرکب
از میان 1464 واژۀ مرکب، در شش مورد درج واکه صورت گرفته است که در هر شش مورد نیز واکۀ /e/ درج شده است. مانند واژههای «پیرمرد» و /pir -e- mard/، «سرایدار» /sarāy-e-dār/ و «پایمال» /pāy -e- māl/. البته در این شش مورد میتوان بدون درج واکه نیز واژه را تلفظ کرد. فرآیند درج همخوان در واژههای مرکب وجود ندارد. شکل 2 بسامد فرآیندهای درج و حذف را در واژههای مرکب با یکدیگر مقایسه کرده است
شکل2. بسامد فرآیندهای حذف و درج در واژههای مرکب
با مقایسۀ شکلهای 1 و 2 میتوان نتیجه گرفت که فرآیند درج همخوان در واژههای مشتق و فرآیند حذف همخوان در واژههای مرکب، پدیدهای رایج است اما در هر دو گروه مشتق و مرکب، درج واکه پدیدهای مشترک است.
به طور کلی، فرآیندهای واجی و از جمله درج، زمانی رخ میدهند که ترکیب تکواژها با یکدیگر بر خلاف قواعد واجآرایی آن زبان باشد. در واژۀ مشتق «چیرگی»/čire-g-i/ که از ترکیب تکواژ آزاد «چیره» و وند «-ی» ساخته میشود، به دلیل آنکه هجابندی ⊽C⊽.CV. در زبان فارسی موجود نیست و در روساخت، هیچ هجایی با واکه آغاز نمیگردد، پیش از آنکه این ساخت هجایی به روساخت برسد، با درج واج میانجی/g/، واجآرایی خود را بازیافته است. از آنچه بیان شد میتوان نتیجه گرفت که در واژههای مشتق و مرکب، بیشترین میزان فرآیند حذف، در واژههای مرکب اتفاق افتاده و بیشترین درصد حذف واج، مربوط به همخوان انسدادی تیغهای /t/ است. در زبان فارسی، انسدادیهای تیغهای در خوشههای سه همخوانی در مرز دو تکواژ حذف میشوند. مانند واژههای «سختگیر» /saxt-gir/ و «بلندگو» /boland-gu/ که در اثر اعمال فرآیند حذف، بهترتیب تبدیل به [saxgir] و [bolangu] میشوند. اسپنسر (148:1996) و کنستوویچ (72:1994) به این نوع حذف در زبانهای انگلیسی و روسی اشاره کردهاند. در قواعد حذف، ملاحظات ساختواژی نیز نقش دارند؛ زیرا سادهشدگی خوشۀ همخوانی در واژههای مشتق با حذف همخوان همراه نبوده، بلکه با درج واکه همراه بوده است. در واژههای مشتقی مانند «ریختهگر» /rixt-e-gar/ و «ساختمان» /sāxt-e-mān/، با درج واکۀ /e/ در مرز ستاک، از ایجاد خوشۀ سههمخوانی پیشگیری شده است.
نتیجه
پس از بررسی فرآیندهای موجود در واژههای مشتق و مرکب زبان فارسی نتایج ارائهشده در 6-1 و 6-2 به دست آمد:
1-6- واژههای مشتق: از میان 4034 واژۀ مشتق، 182 مورد انواع درج همخوانهای میانجی مانند درج /g/، /y/، /v/، درج انسدادی چاکنایی/?/ و 20 مورد درج واکه صورت پذیرفته است. بیش از 50% درج همخوانها مربوط به همخوان /g/، 5/36 % مربوط به درج/y/، 6% درج /?/ و یک درصد درج /v/ است. علاوه بر درج همخوان میانجی، نوع دیگری از درج نیز در واژههای مشتق وجود دارد که در آن یکی از سه واکۀ کوتاه /a/، /e/ یا /o/ در مرز بین تکواژ و وند قرار میگیرند تا از التقای همخوانها در مرز دو هجای متوالی پیشگیری کنند. از 20 مورد درج واکه در مشتقها، در 85% موارد درج /e/، 10% درج /a/ و 5% نیز درج /o/ به وقوع پیوسته است. به طور کلی، در واژههای مشتق، واکهها 10% درج و همخوانها 90% موارد درج را به خود اختصاص دادهاند. در موارد اعمال درج واکه، توالی دو هجای فوق سنگین (سه و چهارمورایی) به چشم میخورد که در اثر درج واکه، هجای اول به دو هجای سبکتر تبدیل میشود. از میان 4034 واژۀ مشتق، تنها در 12 مورد فرآیند حذف واج مشاهده میگردد که هشت مورد مربوط به حذف همخوان /t/ و چهار مورد نیز مربوط به حذف واکه /e/ است. در فرآیندهای حذف همخوان، هجاهایی که تحت تأثیر این فرآیند قرار میگیرند دارای ساختCVCC و CC⊽C هستند. حذف همخوان در جهت کاهش وزن هجا و تعداد مورا عمل میکند؛ در حالی که فرآیند حذف واکه عکس این عمل را انجام میدهد؛ بدین معنی که با کاهش تعداد هجا در جهت افزایش وزن هجایی و تعداد مورا عمل میکند. از میان دو فرآیند حذف و درج، بسامد قابلملاحظۀ درج نسبت به حذف، یعنی 182 در مقابل 12 نشان میدهد که در واژههای مشتق، درج فرآیندی رایج است.
2-6- واژههای مرکب: از حدود 1464 واژۀ مرکب بررسی شده در زبان فارسی، در 60 مورد فرآیند حذف مشاهده میگردد. از میان این 60 مورد، در 44 مورد، یعنی 3/73 %، هجایی که همخوان پایانی آن در معرض حذف قرار میگیرد دارای ساخت CVCC است که در اثر فرآیند حذف تبدیل به هجای CVC میشود. بنابراین، فرآیند حذف در جهت تبدیل هجای فوق سنگین به هجای سنگین اعمال شده است. بیشترین درصد حذف در مرکبها یعنی 75% مربوط به حذف همخوان /t/ است. همچنین در واژههای مرکب، تنها در شش مورد درج واکه /e/ صورت گرفته است که البته در همۀ این شش مورد میتوان بدون درج واکه نیز واژه را تلفظ کرد. از آنجا که در واژههای مرکب زبان فارسی، فرآیند درج واکه تنها در شش مورد اتفاق افتاده و درج همخوان نیز در این واژهها دیده نمیشود، میتوان نتیجه گرفت که در واژههای مرکب، «حذف» فرآیندی رایج و درج واکه فرآیندی مشترک بین واژههای مشتق و مرکب زبان فارسی است.
[1] morphophonemic
[2] derivational affix
[3] inflectional affix
[4] entry
[5] plural
[6] tense
[7] mood
[8] aspect
[9] voice
[10] person
[11] number
[12] comparison
[13] base
[14] epenthesis
[15] hiatus
[16] monomorphemic words
[17] lenition
[18] fortition
[19] Kenstowics
[20] mora
[21]. منظور از نماد ⊽ یکی از واکههای /ā، i، u/ است.
[22] syllable contact law
[23] Murray and Wennemann
[24] consonantal strength
منابع