یک ایهام نادر (ایهام تصحیف) در دیوان حافظ و تلاقی وجوه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش‌آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

چکیده

حافظ شیرازی یکی از محبوب­ترین شاعران پارسی­زبان است. این محبوبیت در گرو زبدگی اشعار او و به اوج رساندن معنا و صورت در خلق شعر است. وی معانی بلند را از مبانی دینی و عرفانی و مضامین متعالی را از شاعرانی چون سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی و دیگر شعرای بزرگ فارسی­زبان گرفته و در صورت­آرایی کسانی چون خاقانی را الگو قرار داده ­است و شعر را به پایگاهی رسانده­ که دستیابی بدان محال شده ­است. یکی از ویژگی­های منحصربه­فرد حافظ توجه ژرف و باریک‌بینانة او به آراستن صورت شعر است. از­این­رو وی از تمام قابلیت­های زبانی به­خصوص قابلیت نوشتاری و خطی بهره جسته ­است تا لایه­های شعر را زیبا و عمیق سازد. ازآنجاکه نگارش متون در قدیم، به شکل ماشینی نبود و در گذاشتن نقطه و سرکش اهمال و امساک صورت می­گرفت، حافظ با بهره­گیری از همین اصل از رسم­الخط قدیم، واژگانی را که با گذاشتن یا نگذاشتن نقطه و سرکش متفاوت قرائت می­شدند، در موضعی قرار می­داد­ که قابلیت خوانش به دو شکل را داشته ­باشند و به این شکل آرایه­ای بسیار نادر با عنوان «ایهام تصحیف» خلق کرده ­است. بررسی نمونه­ هایی از این آرایه گویای نکته­ای نسخه‌شناسی است و آن اینکه برخی از اختلاف ضبط­های بحث­انگیز حاصل همین ابتکار حافظ بوده که از قضا در برخی از نسخ هنوز ردِپای این خلاقیت حافظ باقی مانده ­است. با شناسایی این خلاقیتِ حافظ (به کارگیری ایهام تصحیف) می­توان به نقطة «تلاقی وجوه» یا «آشتی وجوه» در برخی از ضبط­ها در دیوان حافظ دست یافت. این نکته نشان می­دهد رسم­الخط کنونی حداقل در برخی مجال­ها تصحیح دیوان حافظ را غیرممکن می­سازد.
 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A rare opacity (tashif opacity) in Hafez poetry and confluence of variances

نویسنده [English]

  • Amir Soltanmohamadi
Ph. D. Graduate of Persian Language and Literature, University of Isfahan, Isfahan, Iran
چکیده [English]

Abstract
Opacity one of the literary arenas is considered by poets who are interested in poetry. Its different forms, such as proportions, contrasts, and variations of the early poetry periods, have attracted literary critics and poets. Poets have had a great deal to take advantage of this beautiful array and evolve it. Particularly poets who have also been focused on poetic beauties alongside the meaning of poetry. Examples of using this array were evident in the Azerbaijani style, and later in more detail in the Iraqi style. Nezami and Khaghani are poets who have used this array and its many types. Later in the Iraqi style, which was presented with imagination alongside meaning, this array was also used by many poets.
Hafez, through the use of the past poetry tradition, has fertilized his poem both in Arabic and in Persian. In the context of illustration, he has also benefited from the past poetry tradition. He has brought the best meaning alongside the best of the poetic images. And created the best examples of Persian poetry. It is one of the artifacts Hafiz has used in his image. In addition to Hafez's attention to the array of archetypes, Hafez's social and cultural atmosphere has not been affected by the use of ambiguity. In a society protected by hypocrisy if it has the equivalent of an array, it is undoubtedly absurd. In addition, the words have two meanings and in fact two faces.
Among the cases Hafez has used, the opacity symmetry is most applicable. But there is a kind of opacity that hobbyists have not paid much attention to. This is an excuse to read. The reason for the lack of attention to this idea is due to the weariness of this collection and other printing facilities and contemporary writing conditions. In the past, they transcribed poetry books to replicate them. Although each episode had a variety of linear features, it was not significant at all in the written terms. This writing culture has made some poets, using this same feature, use words that have different meanings displaced in such a way that two different forms of reading can be read. Hafez also occasionally uses the same method to write words without a point and put that word in a condition that can be read in two forms. This kind of exploitation of the guard has made some of the scribers one of these variants real. But with care in the context of poetry, we find that Hafiz has placed signs for each face, and this shows that Hafez has used both words for the meaning of his poem. As a result, it is not necessary to discuss some of the arguments that are used to select some of the faces, since Hafez has taken into consideration both the array of both.
But the new line-up does not have the capability to provide both forms of the word, and therefore, in some prints, only one word form is entered. Consequently, in the case of controversial examples, such as prepared  (Mohaya) and well-off (Mohana), Nest (Ashyane) and Threshold (Astane), My awareness (Khebratam) and my astonishment (Heyratam) Luxury (Tajamol) and tolerance (Tahamol) Black (Siahi) and brave(Sepahi), crooked (kaj) and deaf (kar) Mole (khal) and status (Hal) And so on Hafez has been considered in both forms.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Hafez
  • dual recordings
  • Tashif opacity
  • reconciliation of the editions
  1. منابع

    1. قرآن مجید، ترجمة محمد مهدی فولادوند. تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
    2. نهج­البلاغه (1380). ترجمة جعفر شهیدی. تهران: علمی و فرهنگی.
    3. بابافغانی شیرازی (1316). دیوان. به تصحیح احمد سهیلی خوانساری. تهران: اسلامیه.
    4. تاج­الحلاوی، علی بن محمد (1383). دقایق الشعر. تصحیح محمد کاظم امام. تهران: دانشگاه تهران.
    5. جمال­زاده. محمدعلی (1382). فرهنگ لغات عامیانه. تهران: سخن.
    6. حافظ، شمس­الدین محمد (1383). دیوان حافظ. تصحیح علامه قزوینی شرح خطیب­رهبر. تهران: صفی­علی شاه.
    7. _______________ (1362). دیوان حافظ، به تصحیح دکتر پرویز خانلری، تهران: خوارزمی.
    8. _______________ (1367). دیوان حافظ. به تصحیح ادیب برومند. تهران: پاژنگ.
    9. _______________ (1386). دفتر دگرسانی غزل حافظ. به کوشش سلیم نیساری. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار.
    10. خاقانی، افضل­الدین (1388). دیوان. تصحیح ضیاء­الدین سجادی. تهران: زوّار.
    11. خرمشاهی. بهاالدین (1385). حافظ، حافظة ماست. تهران: قطره.
    12. خلیل شروانی، جمال (1375). نزهة­المجالس. تصحیح، مقدمه، حواشی و توضیحات از محمد امین ریاحی. تهران: علمی.
    13. خواجوی کرمانی، ابوالعطاکمال­الدین (1336). دیوان. تصحیح احمد سهیلی خوانساری. تهران: کتابفروشی بارانی.
    14. دادبه، اصغر (1369). «نگاهی به تأثیر احادیث در شعر حافظ». حافظ­شناسی. جلد سیزدهم.14-55.
    15. دهخدا، علی اکبر (1336). لغت­نامه. تهران: مجلس شورا.
    16. رامی، حسن بن محمد (1385) حقایق الحدایق. تصحیح محمدکاظم امام. تهران: داشگاه تهران.
    17. راستگو، سیدمحمد (1379). ایهام در شعر فارسی. تهران: سروش
    18. رودکی، ابوعبدالله (1383). دیوان. شرح و توضیح منوچهر دانش­پژوه. تهران: توس.
    19. زبیدی، مرتضی (1994). قاموس المحیط. بیروت: دارالفکر.
    20. زرین­کوب، عبدالحسین (1368). نقش بر آب. تهران: معین.
    21. سروشیار، جمشید (1374). «گزارد حق حافظ خلخالی». نشر دانش. فروردین و اردیبهشت. شمارة 87. سال پانزدهم. صص42-50.
    22. سعدی، مصلح­الدین (1366). کلیات سعدی. تصحیح محمدعلی فروغی. تهران: امیرکبیر.
    23. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1370). موسیقی شعر. تهران: آگاه.
    24. شمس قیس رازی (1336). المعجم فی معاییر الاشعار العجم. تصحیح محمد قزوینی. تهران: دانشگاه تهران.
    25. شمیسا، سیروس (1383) نگاهی تازه به بدیع. تهران: میترا.
    26. شمیسا، سیروس (1388). یادداشت­های حافظ. تهران: علم.
    27. طبری، محمدبن جریر (1422). جامع­البیان فی التفسیر القران. جلد 22. بیروت: دارالمعرفة.
    28. غنی، قاسم (1356). یادداشت­ها و حواشی غنی بر دیوان حافظ. تهران: سیروس.
    29. ___________ (1386). شاهنامه. دفتر پنجم. تصحیح جلال خالقی مطلق. تهران: مرکز دایرة­المعارف بزرگ اسلامی.
    30. __________ (1373). شاهنامه. مجلد اول. نسخة مسکو زیر نظر سعید حمیدیان. تهران: قطره.
    31. __________ (614). شاهنامه. نسخة فلورانس، بی­جا.
    32. فندرسکی، میرزا ابوطالب (1381). رسالة بیان بدیع. تصحیح سیده مریم روضاتیان. اصفهان: دفتر تبلیغات اسلام.
    33. فروزانفر، بدیع­الزمان (1376). احادیث و قصص مثنوی. تهران: امیرکبیر.
    34. قلی، علی­رضا (1371). جامعه­شناسی خودکامگی. تهران: نی.
    35. کزازی، میرجلال­الدین ( 1381). بدیع. تهران: کتاب ماد.
    36. مجتبایی، فتح­الله (1385). شرح شکن زلف یار. تهران: سخن.
    37. مرتضوی، منوچهر (1370). مکتب حافظ. تهران: ستوده.
    38. __________ (1338). «ایهام یا خصیصة اصلی سبک حافظ». نشریة دانشکده زبان و ادبیات فارسی تبریز. شماة 49. سال یازدهم. صص194-224.
    39. مسعود، جبران (1992). الرائد معجم. بیروت: دارالعلم الملایین.
    40. مولوی، جلال­الدین (1362). مثنوی معنوی. به تصحیح نیکلسون تهران: امیرکبیر.
    41. نظامی، الیاس­بن یوسف (1388). خسرو و شیرین. تصحیح حسن وحید دستگردی. تهران: قطره.
    42. ____________.  (1387). هفت­پیکر. تصحیح حسن وحید دستگردی. تهران: قطره.
    43. وحیدیان کامیار، تقی (1375). «علم بدیع و مروارید آویخته بر گردن خوک». آشنا. شمارة 28. سال پنجم. صص 11-3.
    44. وطواط، رشیدالدین (بی­تا). حدایق­السحر. به اهتمام عباس اقبال آشتیانی. تهران: کتابخانة سنایی و طهوری.
    45. همایی. جلال­الدین (1361). فنون صناعت و بلاغت ادبی. تهران: توس.