نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The unique manuscript of ‘Shur-e Eshgh’ (Passion of Love) in the forms of Mathnavi (poetry consisting of distiches rhyming between themselves) and Bahr-e Motaghāreb was composed by Ahmad Ansari nicknamed Hāji Sāheb in 10000 lines and written in Naskh calligraphy in 1225 A.H. The mentioned poetry is of a religious-epic type that relates the stories of the creation of mankind, as well as prophets and infallible Imams (AS). This article tried to introduce this manuscript. This research was based on a descriptive-analytical method and a document classification technique in a library setting for collecting information.
Introduction
The predecessors’ works in the form of Naskh manuscripts have been remembered for centuries and it is our responsibility to preserve and correct them while staying faithful to the original texts. The manuscripts left by the writers and poets of the past centuries are, in fact, the precious written scientific heritage of any nations, each of which has its own characteristics, conditions, value, and credibility (Doostani Ali Abad et al., 103: 2022). There is a sea of rich Islamic and Iranian culture in written versions. These volumes are the achievements of great scientists and geniuses representing Iranians’ identity. It is the duty of any generations to protect this precious heritage and make efforts to revive it by knowing its history, culture, and literature (Jahanbakhsh, 7: 2000)
Materials and Methods
This research was based on an analytical-descriptive method. Also, a document (library) approach was taken to gather the data.
Discussion
The book entitled "Shur-e Eshgh" (Passion of Love) written by "Ahmad Kāboli Ansāri" is one of the elegant, technical, and somewhat complicated texts of Persian language. Like many of its contemporary versions, this work needs to be introduced. It is difficult to understand its text without scientific examination and presentation of its linguistic and literary features in addition to knowing its date of writing. Knowledge of such texts can be useful for researchers in the fields of literature, history, sociology, anthropology, etc. They can help them to accurately understand the contents of other works.
Mowlānā Sheikh Sa’d al-Din is originally named Ahmad bin Mowlana Abdul Ghaffar bin Mowlana Abdul Aziz bin Mowlānā Abdul Karim Barki Ansari. In the book of "Nash’at al-Qods", it is stated that Mowlānā Abdul Karim's mother has been Seyyedeh (related to Shiite Imams’ descendants) from the lineage of Imam Zain al-Ābidin and thus, he had a lineage of Siyādāt and at the same time Ansar (Ansari, 42: 1950)
Like the mystics of the past, he had a path of Maqām (all is He) or monotheism. Therefore, most of his sonnets were based on this paradigm. Accordingly, he has a complete sonnet with the following related rhyme:
Whatever comes out all with my fiery breath is He;
Never see my companion’s anybody, but He
(Ansāri, 1995: D6/140)
According to the little evidence available in the text, it is more likely that the author has been from Sunni sect because he has given the title of "Amir al-Mu'minin" to the righteous caliphs and added the prayer phrase of "May God be pleased with him" after the name of each one, while writing the prayer phrase of "May God make his face noble" only after the name of "Amir al-Mu'minin Ali Ibn Abi Talib" (Peace Be Upon Him) as Sunnis do.
Findings:
The book of ‘Shur-e Eshgh’ is a book of more than 10000 verses. The writer (Mir Akbar) has introduced Sheikh Sa’d al-Din in an eloquent prose in its introduction. Both versions of this work have begun with this verse:
First, in His name! He gave any particle a name with sense;
Everyone, special, general, He endowed existence
(Ansari: 33: 1950)
The version found in the Library and Documents Center of the Islamic Council, No. 9556, contained 401 pages with the dimensions of 14.5×1 cm. Each page had 13 lines written in Nastaliq script. This book did not have a section of ‘Secret Letter’ at the end.
The version found in Ganj Bakhsh Library of Pakistan, No. 15311, had 538 pages with the dimensions of 13×26.5 cm. Each page contained 20 lines, which were also written in Nastaliq script. This research was based on a copy of this work that was available in the library of Ganj Bakhsh, Pakistan.
Conclusion
Technical prose became common in Persian prose from the middle of the 6th century of Hijri. Like poetry, this type of prose resorted to the use of literary terms, formal literary compositions, repeated rhyming prose, and synonymous sentences with different words. To express grace, innumerable Arabic words with much poetic evidence were applied. A lot of hints and arguments from the Holy Quran appeared in all the works of this century (Bahar, 14: 2012).
The prose of this work could be placed in the class of rhymed prose to a large extent. Therefore, it had the characteristics of melodious and technical prose and verses.
In terms of intellectual dimensions, this work was based on an extroverted text. In its "first Maghsad (destination)", including parting, nearness to grave, congratulation, condolence, mourning, etc., it entered into emotional issues according to the context, but it did not enter the inner world, thus expressing external and objective aspects.
The manuscript of ‘Shur-e Eshgh’ (Ansari's Mathnavi) dated 1225 A.H. was a type of poetry different from today's poetic currents and had a classical view towards sonnets. One of the interesting points of his poems was their variety of topics and scopes. Romantic, mystic, social, political, and religious poems, etc. were all gathered together so that it could be accepted by all tastes.
کلیدواژهها [English]
1ـ مقدمه
آثارِ پیشینیان در قالبِ نسخ خطی پس از قرنها به یادگار مانده است و این بر عهدۀ ماست که آنها را حفظ کنیم و با حفظ امانت به تصحیح آن بپردازیم. نسخههای خطی بهجامانده از نویسندگان و شاعران سدههای گذشته، درحقیقت میراث ارزشمند و گرانبهای علمی مکتوب هر ملتی هستند که هرکدام از آنها دارای ویژگیها، شرایط و ارزش و اعتبار خاص خود هستند. مهجورماندن و در دسترس نبودن این آثار ارزشمند و مفید که در طی زمان در لابهلای اوراق تاریخ گمنام ماندهاند، ما را از اطلاعات مفید بسیاری محروم کرده است؛ بنابراین معرفی هرکدام از نسخههای خطی، برای انتقال دانش و اطلاعات گذشتههای دور ـ که دسترسی به آنها غیرممکن بوده است ـ مفید خواهد بود و ضرورت مییابد (دوستانی علیآباد و همکاران، 1400: 103).
دریایی از فرهنگ پرمایۀ اسلام و ایران در نسخههای خطی موج میزند. این نسخهها کارنامۀ دانشمندان و نوابغ بزرگ و هویّتنامۀ ما ایرانیان است. بر عهدۀ هر نسلی است که این میراث پرارج را پاس دارد و برای شناخت تاریخ و فرهنگ و ادب خود به احیا و بازسازی آن اهتمام ورزد. با همۀ کوششهایی که در سالهای اخیر برای شناسایی این ذخایر مکتوب و تحقیق در آنها انجام شده، تعداد زیادی کتاب و رساله در کتابخانههای داخلی و خارجی معرفی و منتشر نشده است. بسیاری از متون نیز، اگرچه بارها به طبع رسیده است، منطبق بر روش علمی نیست و به تحقیق و تصحیح دوباره نیاز دارد؛ ازاینرو، احیا و نشر کتابها و رسالههای خطی وظیفهای بر دوش محققان و کارشناسان این حوزه است (جهانبخش، 1378: 7).
1ـ1 بیان مسئله
هدف از سبکشناسی معاصر کاوش و اکتشاف در زبان و به عبارتی دقیقتر، کشف خلاقیت در کاربرد زبان است؛ زیرا کشف ویژگیهای زبان، تکیهگاه محکمی برای فهم متون ادبی به ما میدهد. زبان این قابلیت را دارد که اعمال، گفتار و تفکرات انسان را بازنمایی کند. زبان به کار گرفته میشود تا جریانهای دنیای مادّی یا انتزاعی را بازنمایی و نمونههای تجارب بشری را در متون گفتاری و نوشتاری بازگویی کند (علامی و واعظزاده، 1400: 93).
ازسویی، چون از نسخة خطی دیوان شور عشق سعدالدین احمد انصاری، تنها دو نسخه موجود است، این سؤالها در ذهن پدید میآید که دغدغۀ ما یافتن پاسخی برای آنهاست: نویسندۀ این اثر کیست و در چه دورانی میزیسته است؟ موضوع این اثر چیست و بر چه ساختاری پایهریزی شده است؟ سبک نویسندۀ شور عشق چیست؟
هرکدام از متون نثر فارسی در سیر نثرنویسی مانند دانههای زنجیر، همدیگر را کامل میکنند و برای تکمیل تحقیقات ادبی در حوزههای زبانشناسی، دستور زبان، سبکشناسی، فرهنگنویسی و... لازم است این آثار سترگ ادب فارسی معرفی شوند و از پردۀ گمنامی بیرون آیند.
هدف اصلی این تحقیق، بیرونآوردن دیوان شور عشق از گوشۀ کتابخانههاست ـ که ازنظر سبکی جزو متنهای مصنوع زبان فارسی به شمار میآید ـ بهگونهای که در پژوهشهای ادبی تأثیر داده شود و بهویژه در مطالعات زبانشناسی، دستور زبان، سبکشناسی، فرهنگنویسی و... به کار آید.
1ـ1 پیشینة پژوهش
بهرهوری و استفاده از متنهای مصنوع و متکلّف بهراحتی امکانپذیر نیست؛ ازاینرو، معرفی و بررسی ویژگیهای متنهای مصنوع و قدیمی، در میان پژوهشهای علوم انسانی، بهویژه در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، پیشینۀ بسیاری دارد و از قدیم نیز مرسوم بوده است. در دورههای متأخر نیز متنهای مصنوع و دشوار فراوانی به همّت استادان برجستۀ زبان و ادبیات فارسی، معرفی شده است که امروزه در دست است و همۀ مخاطبان این متنها بدانها مراجعه میکنند.
شور عشق نیز متنی متکلّف است که بدون توضیح و ارائۀ ویژگیهای سبکی و زبانی آن، فهم و دریافت موضوع آن دشوار مینماید؛ بنابراین مانند بسیاری از متنهای مصنوع ادب فارسی نیازمند معرفی است که تاکنون کسی به انجام این امر، مبادرت نورزیده است.
2ـ بحث
کتاب شور عشق نوشتۀ احمد کابلی انصاری از متنهای آراسته و فنّی و تاحدودی متکلّف زبان فارسی است. این اثر مانند بسیاری از نسخههای همعصر خود، نیازمند معرفی است و بدون بررسی علمی و ارائۀ ویژگیهای زبانی و ادبی آن و دانستن زمان نگارش آن، فهم این متن دشوار مینماید. آگاهی از چنین متنهایی برای پژوهشگران رشتههای ادبیات، تاریخ، جامعهشناسی، مردمشناسی و... میتواند مفید باشد و آنان را در دریافت دقیق مطلب و موضوع یاری کند. بدین منظور، در ادامه به معرفی نویسندۀ این اثر و همچنین موضوع، ساختار، ویژگیهای نسخه، رسمالخط و سبکشناسی این اثر میپردازیم.
2ـ1 نویسندۀ شور عشق
نویسندة این اثر، مولانا شیخ سعدالدین احمد بن مولانا عبدالغفاربن مولانا عبدالعزیز بن مولانا عبدالکریم برکی انصاری است. در کتاب نشاةالقدس آمده است: «چون والده مولانا عبدالکریم سیدهای از نسب حضرت امام زینالعابدین بوده است لذا ایشان هم نسب سیادت داشتهاند و هم انصار بودهاند» (انصاری، 1328: 42).
مولانا سعدالدین احمد انصاری علوم رایج دورة خود را نیکو میدانست و به آثار شاعرانی مانند عطار، حافظ، مولانا، ابنعربی توجه داشت؛ البته در بین آنها به مولانا و حافظ بیشتر علاقهمند بود (جوکار و دیگران، 1395: 59). وی در طریقة جلیله، چشتیه، غوثیه، مهتدیه خلوتیه و چهریه سلوک کرده است.
مولانا در مقطع غزلی میفرماید:
شور عشقم حـــدیث قدسـی دان |
|
کلماتی است مختصـر از دوست |
مسلک سلوک این عارف مانند عارفان متقدم «همه اوست» یا توحید وجوی است؛ بیشتر غزلیاتش دربردارندة این اندیشه است و حتی غزلی کامل با این قافیه و ردیف دارد که مطلع آن این است:
برآمد از نفس آتشین من هم اوســت |
|
مبین که غیر بود همنشین من هم اوست |
بهسبب آنکه منبع شاعری این طریقه از علوم باطن و تصفیة قلب و تقویت روح است، غزلی به قافیه و ردیف تصوف در حرف «فا» سروده است که نقل ابیاتی از آن در اینجا مناسبت دارد:
ای رفته کران از صف مــــردان تصوف در مطبــخ دونان دنی رفته مــگسوار |
|
لب خشک شدی از میجوشان تصوف یک دم نـــنشستی به سر خوان تصوف |
او مقام فنا فی الله را نیز در غزلی بهروشنی بیان میدارد که مطلعش این است:
نـــی مغز نه استخوانی گوشت نه پوست |
|
در هستی من نماند جز هستی دوست |
در مقطع غزل دیگری میگوید:
شور عشق من که در وی قصههای معنوی است |
|
پیش نافهمان معنی شعر و افسون آمده |
2ـ2 مذهب مؤلّف
بنابر شواهد اندکی که در متن موجود است، احتمال سنّیبودن مؤلف بیشتر است؛ زیرا وی برای خلفای راشدین، لقب «امیرالمؤمنین» ذکر کرده و پس از نام هریک، بهشیوۀ اهل سنّت، عبارت دعایی «رضی الله عنه» آورده است؛ فقط بعد از نام «امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب» علیهما السّلام عبارت دعایی «کرّم الله وجهه» نگاشته است. یک بار نیز از اهل بیت علیهم السّلام سخن به میان آورده است.
2ـ3 ساختار شور عشق
کتاب شور عشق دیوانی بالغ بر ده هزار بیت است. کاتب (میر اکبر) در مقدمة کتاب با نثری شیوا به معرفی شیخ سعدالدین پرداخته است. هر دو نسخة این اثر، با این بیت شروع شده است:
اول به نام آنکه به هر ذره نــام داد |
|
سرمایة وجود بهر خاص و عام داد |
کاتب در دیباچة کتاب (نسخة اساس/ گنج بخش) به شرح حالی از شیخ و حالات عرفانی وی میپردازد و کتاب را را با حمد و ثنای باری تعالی آغاز میکند:
حمدی که ورا نهایت و حـد نبـود |
|
یعنی که جز او شهود و شاهد نبود |
«بر این جریدة ساده که از کاف و نون و القلم و مایسطرون بر دیباچة لوح بوقلمون، نکتة نطفة علاقیت بیچون را مصور سازم تا دماغ فراغ رایحة روح و خیال آمال حیات فتوح و خطیب ادیب تایب نصوح را معطر گردانم» (همان: 1).
سپس کوشیده است به معرفی شیخ و شرحی از زندگی وی بپردازد: «ایشان معتکف مسجد همایون رسالتپناهی شده و در اعتکاف او را گشودی، از فتوح روضة سالار الأنبیا علیه الصلوه و السلام آمده و اسرار راه غامضه مر او را مکشوف گشته که از درک اکثر عقلا و عرفا بیرون بوده، چنانچه رسالة مسما به کشفالمحققین دران اعتکاف در سرروضة مبارک مسجد معلی تصنیف نموده و بعد از آن در سنة 1171 یکهزار و یکصد هفتاد و یک به وطن اصلی مراجعت نموده که آن قریه در حدود بلاد کابل مشهور به ده یحیی است و خلق خدای را این جانب صراط مستقیم طرق غرا هادی آمده...» (همان: 1‑2).
کاتب پس از حمد و ثنا و شرحی کوتاه، در مقدمه، به بیان مبحث اسماءالحسنی گریز میزند و درباب اسماءالهی چنین میآورد: «شطحیه که از ارباب سکر و مواجید به سمع عقلای ازمنه رسد، آن را کلمات قدسیة الهامیة شمارند و قائل آن، او را تعالی انگارند و او را چون شجر طور سینا مستغرق انوار ربویت دانند تا زنگ غلط شک وریب دویی از آیینة یقین زدوده گردد» (همان: 5).
سعدالدین احمد در کتاب شور عشق به شرح غزلهای خود در برخی فصول پرداخته است و در برخی تغزلات عرفانی به استقبال از شاعرانی مانند حافظ و مولانا میپردازد؛ در پایان اشعار با نام «شیخ قدسی و شیخ قدوسی» تخلص کرده؛ وی در پایان کتاب، اشعار عرفانی را با مطلع «رازنامه» سروده است.
او مریدان بسیاری جمع کرد و به تربیت آنان پرداخت؛ افراد زیادی از مردمان افغان با او بیعت کردند. او با علوم و فنونی مانند علوم بلاغت آشنایی کامل داشت و به زبان عربی تسلط داشت. علاقة زیاد او به شاعران فارسیزبان مانند حافظ و مولانا مثالزدنی است؛ چنانچه او آثار آنها را بسیار میخواند و در کلام خود استفاده میکرد. شیخ سعدالدین زبان عربی، علوم اسلامی، علوم متداول زمان خود و علوم بلاغی را نیکو میشمارد و به آثار شاعرانی مانند عطار، مولانا، ابنعربی، حافظ و سایر عارفان توجه داشت؛ در بین آنان به مولانا و حافظ بیشتر عنایت میورزید؛ در همهجا، متأثر از سخنان ایشان، اشعاری را نقل کرده است:
من نه منم نه من منم من شده از منــی جدا |
|
تن نه تنم نه تن تنم تن شده از تنی فنا |
در جای دیگر میگوید:
از آن نفس که جان را در کالبد دمیـــــده |
|
پیکان تیر عشقت در مغز دل خــــلیده |
نیز:
خوش وقت بادهنوشی کز خویشتن درآید |
|
از غنچــة دهانش بوی سخن برآید |
با توجه به متن کتاب شور عشق، کاملاً مشخص است که شیخ در طریقت نقشبندیه بوده و اجازۀ ارشاد، در طریقۀ یادشده را از شیخ محمد سمان مدنی کسب کرده است: «از مصاحبت ایشان فوایدی حاصل نموده به تخصیص از طریقة عالیه حضرات نقشبندیه قدس الله تعالی اسرارَ هُم و باز چون که به شرف آستان عرش نشان سید عالمیان مشرف گردیده و در زیارت روضة اطهر انور مفوض گردیده در آن بلدة طیبة زکیة به سرافرازی صحبت قطب الاقطاب و غوث الاصحاب حضرت شیخ محمد بن شیخ عبدالکریم السمان المدنی متمایز گشته و از سخاوت حضرت ایشان نیز بهرهمند بوده است» (انصاری، 1328: 32).
2ـ4 نسخ شور عشق
الف) نسخۀ کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 9556 شامل 401 ورق به ابعاد 1×5/14 سانتیمتر است و هر صفحه شامل 13 سطر است که با خط نستعلیق کتابت شده است؛ این کتاب در پایان، بخش رازنامه ندارد. از آنجا که صفحۀ آخر این نسخه افتاده است، نام کاتب و تاریخ کتابت آن مشخص نیست؛ ولی در انتهای برگ 400 با خطی متفاوت، نام وزیر علی کاتب ذکر شده که در کنارش تاریخ «شعبان سنۀ 302» آمده است.
ب) نسخۀ کتابخانۀ گنجبخش پاکستان به شمارۀ 15311 این اثر در 538 برگ به ابعاد 5/26×13 سانتیمتر است. هر صفحه شامل 20 سطر است که با خط نستعلیق کتابت شده است. در انتهای اثر چنین آمده است: «تمت تمام شد این کتاب از تصنیفات شیخ سعدالدین احمد انصاری رحمه الله علیه به خط میر اکبر ولد سنه 1328و در شهر کابل اتمام یافت» (برگ 538). ناگفته نماند که نسبتبه نسخة مجلس مطالبی بیشتر ذکر کرده؛ بهویژه در اول در حمد و ستایش خداوند و شرح حال شاعر؛ در آخر نیز مثنوی «رازنامه» را آورده است که 37 صفحه است.
2ـ5 رسمالخط شور عشق
همانگونه که پیشتر اشاره شد، نسخة کتابخانۀ گنجبخش پاکستان پایۀ این پژوهش قرار گرفته است. در این بخش، برخی از ویژگیهای رسمالخطی این کتاب را برمیشماریم:
دو نسخهای که در این پژوهش تصحیح شد، همان ویژگیهای رسمالخطی مربوط به دورة خود را دارد. ازجملة این ویژگیها میتوان به مسائل ذیل اشاره کرد:
الف) اتصال حرف «ب» به ابتدای کلمات بعد از آن
در داد و داد و آنـــچه بــــایستـــم از ازل چندان زدند سنــــگ ملامت به فرقشـــان |
|
قسام عادل است بقسمت ســـلام داد از مرغزار پـــــای کشیدند بخـــــار زار |
ب) استعمال «می» استمراری به دو صورت جدا و متصل
میگفت جهانی که جسد پرده جان ســــت |
|
دیدم که جهان اخگر جان شعله نارست |
پ) قراردادن دو نقطه زیر حرف «ی» بهشیوة کتابت عربی
به شش رکنی نفس را حبــــس داری |
|
چــو نوبت شد به دل دم واگـذاری |
ت) اتصال حرف اضافة «ب فارسی» بهشیوة حرف (ب جر عربی)
شهید تیغ یک رنگی به خون خود وضو دارد بنــا بخــــاطر او آنچـــــه امر فرماید |
|
سجود بیجهت باشد نماز اندر سحر ما را زخیـــر و شـــر همه بر حکم او قیام کنیم |
ث) حذف «واو عطف»
دنیا که عیش خسرو نمرود قیصــــرست نیست بهجز هستی او هســــت کـس |
|
قدرش به پیش مرکب ما به ز کاه نیست زیر و زبر راست چپ و پیش و پــــس |
ج) کاربرد صورت عربی کلمات و اصطلاحات عربی
در شش جهه علامت توحید یک بـود |
|
اندر نشان کعبه و بتخانهایم مـــا |
چ) املای واو معدوله بهجای الف
مـــرا ز شــور عشق آوازه برخواست سوسن و صد برگ و سوری سر برآورده زخاک |
|
کـــه اندر حـــرف معــــنی آفریدم بهر تعظیمش ز پا برخواست سرو اندر چمن |
ح) نوشتن حرف «ک» بهجای «گ»
مادر نفس خویش بدیدیم خـدا را بال رجا به کنکره خـــــوف سایه کرد سخن دریا سخــندانست مــلاح |
|
بستیم ز درکاه نفــــس پای هوا را همسایه عنایت تو جــرم خاک ماست غریق لجـــه آمد کــاه و بیکــاه |
خ) املای حرف نشانة نفی «ن» جدای از فعل
ز جام دل زنم صد طعنه بر جمشید و اسکــندر نه پنداری که دشوارت بهآسانی نخواهد شد |
|
ز کجبینی جهان بیند نه بیند حسن یکتا را در صد قفل را باشد گشایش از کــف دلها |
د) کاربرد لغات عربی
بگفتا با جوان پیــر کهنسال تشنــهلــب کو چو مــن بادیهسای |
|
تلطف کردی و پرسیدیم حـال از تلطف در میخــانه گشــای |
ذ) چسپاندن «را» به واژه
شور عشق افسانه باشد عجب ای عاشقان از غبــار پــای صاحـب درد جانرا سرمه ده |
|
عارفانرا در نظر ابواب رحمت شد بیا شه سواران بنگری هــــــرگز نبینی گرد را |
ر) اتصال به ضمیر بعد از خود
آنکه ایــن زاد ندارد نرسد او به مقــام |
|
وآنکه این کعبه ندیدست همه در سفرست |
ز) نوشتن «در این»، «در آن» و «بر آن» بهصورت «دران» و «بران»
ارواح اهل عرفان همچون تنی است میدان رموز مصلحت سلطنت گدایان راســت |
|
نور احد بران جان خود جان زتن جدا نیست در ان زمان که بگیرند به شهریار نشست |
س) نوشتن واژة «دوم »و «سوم» بهصورت «دویم» و «سیم»
نیــز فــرمود آن نبـی دو جهان |
|
در کــمال یــارسیم داستان |
ش) استفاده از وجه کهن بعضی از حروف اضافه مانند اندر بهجای در
فضل را خاصیتـــم اندر بـر است |
|
فیـض سبحـــان الــذی اسری عطا |
ص) سرهمنویسی و یا جدانویسی اجزای کلمات
یــا چـو قلب حواس شــــد مثـلش |
|
اصــل رانیســـت هیچگه به دلش |
ض) معمولاً در کتابت بین حروف «ب، پ، ز، ژ، ج، چ» فرقی گذاشته نشده است
آفتاپـی که ز سرچشمه دل میتابد |
|
نقش منســت پی مثل صورت ظل کبریا |
ط) حذف حمزه
خلاق، صورتـــــی به ازو از ازل نساخت |
|
صورتنمای حسن علیمش نشان بگو |
ظ) کاربرد «ال» تعریف عربی همراه با کلمة فارسی
از بهشت عدن تو ما را برون انداخـــتی |
|
در میــان بـاغ جــان رب البهشتی ربنا |
ع) کاربرد فعل مفرد برای فاعل جمع
حســـن تو که از دایرة عقل برونــست |
|
زانروست که عشاق تو سرمست جنونست |
غ) تغییر شکل ظاهر کلمه برای ردیف و وزن
از نردبان ذکر به علیا رســــیدهایــم شورش عشــق پرشرر سوخـت مرا دل و جگر مــــن از قــاف قــــدرت عیان گشتهام |
|
آری که فـکر قرب تو سیر الفلاک ماســـت ای بشری تو که القمر زوست فسن چه گـویمت چــو عنقـا در آن قــاف دارم وثق |
ف) کاربرد زبان عامیانه و قدیمی
یگانگی وجود از شهود دور نباشد گشای دیده که از چهرههای مصنوعـات نگر به سینه هر ذره قرص خـود شاهـد |
|
هزار یک نگردد خود یکی هزار بو بینـــد شیون نور تجلی ست شاهدات امــروز طلوع کرده ز اشراق زاکیات امــــروز |
2ـ6 سبکشناسی شور عشق
نثر فنّی از اواسط قرن ششم هجری در نثر فارسی معمول شد و «مانند شعر، به استعمال صنایع و تکلّفات صوری و سجعهای مکرّر و آوردن جملههای مترادفالمعنی و مختلفاللّفظ متوسّل گردیدند و برای اظهار فضل، الفاظ تازی بیشمار به کار برده شد و شواهد شعری، بسیار گردید و تلمیحات و استدلالات از قرآن کریم در همۀ آثار این قرن پدید آمد» (بهار، 1390: 14). با وقوع حملۀ مغول در اوایل قرن هفتم، «اثرات آن، یعنی رواج تاریخنویسی و سادهشدن نثر، در قرن هشتم آشکار شد و آخرین شرارۀ نثر فنّی، در اوایل این قرن خاموش شد» (شمیسا، 1390: 52). با وجود این، مترسّلان این دوره، از این تغییرات بهدور ماندهاند و شیوۀ مترسّلان گذشته را در پیش گرفتهاند؛ آنان نثر را بهگونهای مزیّن و مصنوع در آثار خود به کار بردهاند. انصاری نیز از این قاعده مستثنا نیست و شور عشق را میتوان دنبالۀ نثر فنّی یا به بیانی دیگر، فنّی پیشرفته (مصنوع) در قرن هشتم دانست. در ادامه، سبک شور عشق ازنظر زبانی، ادبی و فکری بررسی میشود.
2ـ7 ویژگیهای زبانی شور عشق
زبان شور عشق زبانی کهن است؛ همان زبانی که در بیشتر متون قرنهای چهارم و پنجم و ششم هجری وجود دارد. مهمترین ویژگیهای زبانی این متن که بسامد آنها بیشتر جلبنظر میکند، در سه بخش آوایی و لغوی و نحوی تقسیمبندی میشود و از آن جمله میتوان به ویژگیهای زیر اشاره کرد:
2ـ7ـ1 ویژگیهای آوایی شور عشق
الف) جناس: در این کتاب، گونههای مختلف جناس به کار رفته است که در ادامه، کاربرد انواع این آرایه بررسی میشود:
ب) سجع: همانطور که پیشتر هم اشاره شد، یکی از ویژگیهای نثر فنّی پیشرفته (مصنوع) که آن را به شعر نزدیک میکند، آهنگینبودن آن است. بدین منظور، نویسندگان این مکتب، علاقۀ بسیاری به استفاده از آرایۀ سجع دارند. انصاری نیز از سجع، بهویژه موازنه بهرۀ فراوان برده است. در ادامه، کاربرد انواع سجع در کتاب شور عشق بررسی میشود:
2ـ7ـ2 ویژگیهای لغوی شور عشق
2ـ7ـ3 ویژگیهای نحوی شور عشق
الف) نشانۀ مفعول: «ملازمت سمت امتثال را مثمر فلاح عقبای خود شمردهاند».
ب) به معنی «به»: «تودّدی که مخلص قدیم و خادم خاندان کریم را ارزانی داشته بودند».
ج) به معنی «برای»: «دیده را نوری و دل را سروری حاصل آمد».
د) فکّ اضافه: «رشحات دیم شیم را چشمِ انتظار بر راه خواهد بود».
عبارتهای دعایی: در این متن، گاه عبارتهای دعایی با فاصله از مرجعشان ذکر شدهاند؛ مانند: «رضوان الله علیهم اجمعین». گاه نیز عبارت دعایی بدون فاصله ذکر میشود: «قصّۀ سلیمان، علیه الصّلوة و السّلام».
2ـ7ـ4 ویژگیهای ادبی شور عشق
نثر این اثر را تا حّد بسیاری میتوان در گونۀ نثر مسجّع قرار داد؛ بنابراین درمجموع، ویژگیهای نثرها و بیتهای آهنگین و فنّی را داراست. در ادامه همراه با نقل تعدادی از شواهد، به مهمترین ویژگیهای سبکی این متن از دیدگاه ادبی میپردازیم.
اگر از سوز دل حرفی به دفتر واکنم انــشا منم ز شورش عشقش چو قلم سینه دو نیـم قلندرم چو قلم پاکـم از فساد و صـــلاح کمر تا بستهام از رشته چون نای قلم بشنــو |
|
قلم آتش زبان گردد شرر در داستان افتـد در لبـــانم به جـــزاز راز کلامـی نبود به هرکسی که نشینم کمـــال آن گیــرم کلام لوح را در ســطر این دفتر به جا کردم |
در ادامه فهرستوار، به ارائۀ برخی دیگر از این نمونهها میپردازیم: آل؛ منشور؛ طغرا؛ مثال؛ توقیع؛ موشّح؛ مستوفی؛ بتکچی؛ برات؛ پروانه؛ بارز؛ جمع؛ خرج؛ اخراجات؛ مفروغ؛ کاغذ طومارکرده؛ محراک؛ مقراض؛ خانۀ قلم؛ دوات.
الف) گاه، آیه یا حدیث بهنوعی در نثر تضمین میشود که گویی دنبالۀ کلام است: «ختم خطاب و کتاب چنان باید که عندالافتتاح فحویِ آیت خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُون، گشاینده را مشاهده افتد».
ب) گاه آیه یا حدیث برای تأکید کلام آورده میشود: و اگر مشاهیر فضلا و جماهیر علما و عقلا بر سهوی و خطایی و زلّتی و عَثرتی در غیبت و حضور، اطّلاع و عثور یابند.
ج) گاه آیه یا حدیث را مضافالیه یا مفعول یا مسند جمله قرار میدهد: «به طراز کرامتِ وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنیآدَمَ، مزیّن و مطّز»؛ «خسرو کشورِ إِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ».
د) ترکیبات قرآنی: «نبایی عظیم و خبری الیم»؛ «بضاعت مزجاة دعا در وعاء پیک صبا تعبیه کند»؛ «و میامن لیلهالقدر که بعضی از محاسن و مدایح او، خیرٌ مِن اَلف شهر است».
8) استشهاد به اشعار فارسی و عربی: این کتاب، حدوداً 8500 بیت فارسی، 51 بیت عربی، 18 مصراع فارسی و 18 مصراع عربی در بر دارد که نویسنده آنها را به شیوههای مختلفی به کار برده است.
9) عناوین و القاب: «پادشاه روی زمین، فرمانفرمای ملک و دین، ملاذ الانام و، دافع شرور العناه و المُعتَدین».
2ـ7ـ5 ویژگیهای فکری شور عشق
این اثر، ازنظر ویژگیهای فکری، متنی برونگراست؛ در «مقصد اول» (فراق، قُرب مزار، تهنیت، تسلیت، تعزیت و...)، بنابه اقتضای موضوع متن، وارد موضوعات عاطفی و احساسی میشود؛ اما وارد دنیای درون نمیشود؛ درواقع بیانگر جنبههای بیرونی و عینی است. البته نباید فراموش کرد که «در برخی از نوشتهها اصلاً فکری مطرح نیست، فقط عبارتپردازی و لفّظی است یا تکرار مکرّرات است» (شمیسا، 1390: 64). با وجود این، «مقصد دوم» (اشعار و متنها)، بیشتر جنبههای ارشادگونه و تعلیمی دارد. ناگفته نماند که در این قسمت، بهسبب پرهیز از زیادشدن حجم مقاله، از ذکر نمونه پرهیز شده است.
2ـ7ـ6 نوآوری شور عشق
شیخ سعدالدین بیشتر در شعر کهن به نوآوری پرداخته است. در شعر فارسی هنجارشکنیهای او بیسابقه بوده و در حوزههای گوناگون بروز کرده است. شیخ سعد الدین شاعری چیرهدست است که قصر بلند شعر کهن را از وجوه گوناگون درهم شکسته و با لحاظکردن عناصر جدید، قالبهایی ایجاد کرده است که در شعر اصیل فارسی سابقهای ندارد. او شکلی از مثنوی را پایهگذاری کرده که در زبان فارسی بیهمتا است. این مثنوی پانزده بند دارد که بند اول آن دارای هشت بیت و بند دومش دارای پنجاه و چهار بیت و دوازدهمین بند آن دارای یازده بیت است. سایر بندهای آن یکسان است. یعنی در هر بند دوازده بیت وجود دارد. بیت فاصلبند یک یا دو از بیتهای فاصل دیگر مجزاست و هر بندی با دو بیت مثنوی از هم مجزا میشود. این نوع مثنوی را اصطلاحا مثنوی «مثنوی ترجیعی» مینامند.
شیخ سعدالدین شکل و ساختار «مثنوی ترجیعی» را ـ که برای بار اول در عینالایمان تجربه کرده بود ـ اندکی دگرگون کرده است. مثنوی دارای دَه بند است که هر بند آن یازده بیت دارد و بندهای آن با سه بیت فاصل از هم جدا میشوند. مثنوی دوبیتی ترجیع مثنوی نُه بند دارد و هر بند آن نُه بیت دارد و بندها با دو بیتی جدا میشوند. مسمط مستزاد ترجیع شیخ سعدالدین نیز دارای نوآوری است؛ در این روش، هنری به کار برده است و آن شعر یک وزنی است که دارای نُه بند است. مستزاد متوازن ترجیع، شیخ سعدالدین در مستزاد نیز شیوة جدیدی را ایجاد کرده است که آن را میتوان کوتاهترین نمونة مستزاد در شعر فارسی دانست. او مصرعی مکرر بعد از هر مصرع طاق (خلاف زوج) به شعر افزوده است. مستزاد ترکیببند نمونة این شعر در دیوان شاعران فارسیسرا وجود ندارد؛ شعر متحدالوزنی است که یازده بند دارد و هر بند نیز چهار بیت است. مستزاد ترکیب ترجیعبند، شعری است که بندهای متعددی در یک وزن و قافیه مربوط به بند و مصرع مستزاد که قافیة آن مبتنی بر بند باشد و دو بیت فاصل یکی بعد از دیگر برای جداکردن بندها تکرار میشود. در مستزاد مطلع، شاعر مطلع مصرع و مصرع بعدی ابیات غزل یا هر قالب دیگر را در یک وزن، و باقی را در اوزان دیگر میسراید.
3ـ نتیجه
نسخۀ خطی شور عشق مربوطبه سال 1225 ق. مثنوی انصاری، ﺷﻌﺮى ﻣﺘﻔﺎوت از ﺟﺮﻳﺎنهاى ﺷﻌﺮى اﻣﺮوز اﺳﺖ و ﻧﮕﺎﻫﻰ ﻛﻼﺳﻴﻚ ﺑﻪ ﻏﺰل دارد. ﻳﻜﻰ از ﻧﻜﺎت ﺟﺎﻟﺐ اﺷﻌﺎر او، ﺗﻨﻮع ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت و ﮔﺴﺘﺮدﮔﻰ آﻧﻬﺎﺳﺖ؛ ﺷﻌﺮﻫﺎى ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ، ﻋﺎرﻓﺎﻧﻪ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، ﺳﻴﺎﺳﻰ و ﻣﺬﻫﺒﻰ و... ﻫﻤﻪ در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪهاﻧﺪ ﺗﺎ اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻫﻤﺔ طیفها و ﺳﻠﻴﻘﻪﻫﺎ از آنها اﺳﺘﻘﺒﺎل کنند. ﺑﺪون ﺷﻚ زﺑﺎن ﺳﺎده و ﻋﺎمﭘﺴﻨﺪ ﻏﺰلهاى انصاری ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ است ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﻮد ارﺗﺒﺎط ﺑﺮ ﻗﺮار ﻛﻨﺪ. روﻳﻜﺮد ﺧﺎص اﻳﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﺗﻮاﻧﺎ در اﺷﻌﺎرش ـ ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﮕﺎﻫﻰ دﻗﻴﻖ و ﻟﻄﻴﻒ به جهان ﺑﻴﺮون و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻮﺟﻮد در زﻧﺪﮔﻰ در ﭘﺮﺗﻮ ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺸﻖ اﺳﺖ ـ آﺛﺎر او را داراى ارزش و اﻫﻤﻴﺖ دوﭼﻨﺪاﻧﻰ کرده اﺳﺖ.
نویسنده داستانهایی از پیامبران بنیاسراییل را بیان میکند. شاعر در نوشتن این داستانها سبک خاصی ندارد؛ اما نشانههایی از سبک خراسانی در این منظومه دیده میشود. در این مثنوی داستانهای انبیای بنیاسراییل به نظم کشیده شده است. داستانهایی که در متون تفاسیر قرآن، تواریخ و قصصالأنبیا بهطور پراکنده دیده میشود و بسیاری از آنها برای مسلمان ناآشناست. ﺑﺎوﺟﻮد اﻳﻨﻜﻪ از زﺑﺎن ﺳﺎده و اﻣﺮوزﻳﻦ ﺑﻬﺮه میبرد، رﮔﻪﻫﺎﻳﻰ از ﻧﺎﻫﻨﺠﺎریهاى زﺑﺎنى در اﺷﻌﺎرش دﻳﺪه میشود. ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ ﻛﻼﻣﺶ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺷﺎﻋﺮ کوشیده است از ﭘﺮﻛﺎرﺑﺮدﺗﺮﻳﻦ اوزان ﺷﻌﺮ ﻓﺎرﺳﻰ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻘﺒﻮﻟﻴﺖ ﻋﺎم داﺷﺘﻪاﻧﺪ. ردﻳﻒ در بیشتر ﻏﺰلهاﻳﺶ دﻳﺪه میشود؛ اما ﻛﻢوﺑﻴﺶ از ردیفهای ﺑﺴﻴﺎر ﻃﻮﻻﻧﻰ ﻧﻴﺰ ﺑﻬﺮه ﺑﺮده اﺳﺖ. انصاری ﺷﺎﻋﺮى ﺻﻨﻌﺘﮕﺮا ﻧﻴﺴﺖ؛ اما در اﻏﻠﺐ اوقات ﺑﻼﻏﺖ ﻃﺒﻴﻌﻰ زﺑﺎن را بهخوبی در اﺷﻌﺎرش ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺗﻠﻤﻴﺢ از ﭘﺮﻛﺎرﺑﺮدﺗﺮﻳﻦ آراﻳﻪﻫﺎى ادﺑﻰ اﺷﻌﺎر اوﺳﺖ.