رویکردهای نقد ادبی در مجلة سخن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.

2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.

چکیده

اثرگذاری مجلة سخن بر جریان‌سازی ادبی در ایران انکارناپذیر است. یکی از راه‌هایی که این مجله بدین منظور پیش گرفت، پایه‌گذاری نقد ادبی مدرن بود. نخستین‌بار، مجلة سخن تمرکز بر نقد ادبی تخصصی را در این سرزمین پیش گرفت. مقالة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به واکاوی رویکردهای نقد ادبی در مجلة سخن اختصاص دارد. این مقاله سرانجام نتیجه گرفته است که در ده دورة نخست مجله، آثار به‌روش سنتی نقد شده‌اند؛ اما در دوره‌های بعد نقدهایی چه ازطریق ترجمه و چه به قلم نویسندگان ایرانی ظهور کرده‌اند که در سه دستة کلاسیک، پیشامدرن و مدرن می‌گنجند. نقدهای کلاسیک به بحث‌های لغوی ـ فنی آثار شاعران و نویسندگان پرداخته‌اند. در نقدهای پیشامدرن، علاوه‌بر تشریح ضرورت و اهمیت نقد ادبی، توجه به نقد تجربة انسانی و انسجام سخن یافتنی است. در نقدهای مدرن، بیشتر جنبه‌های جدید ازقبیل جریان سیال ذهن در آثار شاعران و نویسندگان واکاوی شده است.
 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Literary Criticism Approaches in Sokhan Magazine

نویسندگان [English]

  • Faezeh Rahimi 1
  • Hosein Ghorbanpoor Arani 2
  • Alireza Fouladi 2
1 Ph. D. Student of Persian language and literature, Faculty of Literature and Foreign Languages, Kashan University, Kashan, Iran.
2 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Foreign Languages, Kashan University, Kashan, Iran.
چکیده [English]

 
The impact of Sokhan magazine on the development of literary trends in Iran is undeniable. One of the ways that this magazine took this purpose was the foundation of modern literary criticism. Focusing on specialized literary criticism was first started in this land by means of Sokhan magazine. The present study aims at analyzing the approaches of literary criticism in Sokhan magazine with a descriptive-analytical method. This study has finally concluded that in the first ten periods of the magazine, the works were criticized in the traditional way, but in the later periods, reviews appeared either through translation or written reviews by Iranian authors, which are included in the three categories of classic, pre-modern, and modern. Classical criticisms have dealt with the lexical-technical discussions of the works of poets and writers. In pre-modern criticism, in addition to explaining the necessity and importance of literary criticism, it is possible to pay attention to the criticism of human experience and coherence. In modern reviews, most of the new aspects such as the fluid flow of the mind have been analyzed in the works of poets and writers.
Introduction
The importance of magazines in literary circulation and especially in the development of new literary criticism deserves detailed research. Before the emergence of magazines in the new era, Persian literature had fallen into the cycle of repetition and petrification and it did not benefit from creativity and innovation (Parsinejad, 2001, p. 17). One of the influential magazines in this field is Sokhran magazine which was published over the years under the management of Parviz Natal Khanleri and led contemporary literature toward transformation. This work was mostly done through translation and literary criticism. From 1321 AH onwards, Sokhon magazine became a field for criticism and strengthening and guiding the literary talents of the time (Yahghi, 1996, p. 102). This study investigates the general approaches of literary criticism in this magazine.
 
Materials and Methods
This descriptive-analytical study uses a qualitative analysis method, and the statistical population is all the courses of Sokhran magazine.
 
Research Findings
Khanlari founded the literary-scientific-social monthly magazine Sokhon in 1322 AH with the cooperation of some prominent writers of that time, including Sadegh Hedayat, Bozorg Alavi, and Sadegh Chobak. The purpose of this magazine was to contribute to the progress and development of Persian literature through the publication of the works of contemporary and young Iranian writers and poets, the foundation and development of literary criticism, the promotion of scientific and literary research, and the introduction of writers and poets from other countries in the world through the translation of their works. Sokhon magazine started to define its policy from the very beginning and thus paved the way for literary critics and the spread of critical thinking in the magazine. It mainly aims at:

Proposing the needs and priorities of research in the unknown realms of ancient literature with analytical and critical scientific methods.
Critically investigating Persian prose and inventing a new plan with a scientific method to know the rhythm and Bahr of Persian poetry, separating the rules of Persian prosody from Arabic prosody, and establishing new signs and terms for it in the Persian language;
Designing the first topics of modern linguistics in Persian and publishing articles on topics such as the evolution of language, language and society, and language and dialect, which were written for the first time in Persian, and expressing the topics of scientific problems in simple, easy language; and
Introducing new writers and poets and encouraging them to continue their work by critically reviewing new books in the realm of fiction and poetry.

By searching all the periods of Sokhon magazine, we came to the conclusion that the reviews of this magazine have three general approaches: Classical criticism, pre-modern criticism, and modern criticism, and examples of articles included in the magazine were provided for each approach. Moreover, critics were introduced under each approach. The new books section was a title that Khanlari had created in the last few pages of the magazine since the beginning of the publication of Sokhon in Khordad 1322 AH and reviewed new books. It is important from a historical point of view because its words are clear and concise in expressing the matter. There is no ambiguity or generality in its language. It tells the flaws and art of the work and introduces young writers and poets to the literary society of Iran. Many poets and writers who are famous today, have introduced and reviewed their first works in the notes of ‘new books’ in this magazine.
Discussion of Results and Conclusion
Considering the three approaches of classical, modern, and pre-modern, criticism in the magazine caused both new critics to be cultivated and was a step to stabilize new poetry in front of critics' criticism and pave the way for literary critics and the spread of critical thinking in the magazine. Then, Iranian and non-Iranian critics were introduced. This review and introduction in the magazine made the works of writers and poets visible and made non-Iranians become familiar with Iranians.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Literary Criticism
  • Speech Magazine
  • Classical Criticism
  • Pre-Modern Criticism
  • Modern Criticism

مقدمه

اهمیت مجلات در جریان‌سازی ادبی و به‌ویژه در گسترش نقد ادبی جدید جای تحقیق گسترده دارد. پیش از ظهور مجلات در عصر جدید، ادبیات فارسی به دور باطل تکرار و تحجر افتاده بود و از خلاقیت و نوآوری بهره‌ای نداشت (پارسی‌نژاد، 1380: 17). یکی از مجلات اثرگذار در این زمینه مجلة سخن است که طی سال‌ها با مدیریت پرویز ناتل‌خانلری منتشر شد و ادبیات معاصر را به‌سمت دگرگونی هدایت کرد. این کار، بیشتر، با ترجمه و نقد ادبی پیش رفت. از سال 1321 به بعد، مجلة سخن به‌صورت میدانی برای مباحث نقد و زبان‌شناسی و تقویت و هدایت استعدادهای ادبی روزگار درآمد (یاحقی، 1375: 102). مقالة حاضر به واکاوی رویکردهای کلی نقد ادبی در این مجله اختصاص دارد.

1ـ1 طرح مسئله

مسئلة این مقاله به چیستی رویکردهای کلی نقد ادبی در مجلة سخن بازمی‌گردد. پرسش‌های تحقیق این است که «نقدهای مجلة سخن طی دوره‌های انتشار، از نوع کلاسیک بوده‌اند یا از نوع پیشامدن یا از نوع مدرن و کدام منتقدان در این رویکردها نقش داشته‌اند؟».

2ـ1 پیشینة پژوهش

باقی‌نژاد و مشتاق‌مهر (2012) با مقالة «مشروطیت ایران و نقد ادبی» و حاجی‌بابایی (1398) با مقالة «نقد ادبی در نخستین مطبوعات ایران»، مباحث نقد ادبی را ضمن نخستین مطبوعات ایران در سه حوزۀ بحث‌های نظری، نقد یک جریان ادبی و نقد آثار ادبی پی گرفته‌اند.

در پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد با عنوان نقش مجلة سخن در ادبیات معاصر (روان‌بخش، 1382) مقالات مربوط به نقد ادبی طی ده دورة نخست مجلة سخن به‌صورت آماری بررسی شده ‌است.

مقالة حاضر می‌کوشد تنها به رویکردهای کلی نقد ادبی در همة دوره‌های مجلة سخن توجه کند.

3ـ1 روش پژوهش

 این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به‌شیوۀ تحلیل کیفی پیش می‌رود و جامعة آماری آن همة دوره‌های مجلة سخن خواهد بود.

 

2ـ مجلۀ سخن و نقد ادبی

نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران در سال 1325 تشکیل شد و این فرصتی برای منتقدان بود تا ادبیات فارسی معاصر پنجاه سال گذشته را ارزیابی کنند؛ زیرا ادبیات جدید، معیارهای نظام ادبی فارسی را ـ که قبل از آن کم‌وبیش دست نخورده مانده بود ـ دگرگون کرد. درواقع تغییر و تحول نظام سیاسی ـ اقتصادی ایران در اواخر قرن نوزده میلادی، نظام اجتماعی ـ فرهنگی و ادبی را نیز دستخوش تحولات کرد. یکی از شرکت‌کنندگان در این کنگره، منتقد جوانی به نام پرویز ناتل‌خانلری بود که طی این کنگره دو سخنرانی مهم دربارة نظم و نثر فارسی معاصر ایراد کرد. او با همکاری عده‌ای از نویسندگان مبرز آن زمان، ازجمله صادق هدایت، بزرگ علوی و صادق چوبک از سال 1322 مجلة ماهانه ادبی ـ علمی ـ اجتماعی سخن را تأسیس کرده بود. هدف این مجله کمک به پیشرفت و توسعۀ ادبیات فارسی ازطریق نشر آثار نویسندگان و شاعران معاصر و جوان ایرانی، پایه‌گذاری و توسعۀ نقد ادبی، ترویج تحقیقات علمی و ادبی و شناساندن نویسندگان و شاعران کشورهای دیگر جهان از راه ترجمۀ آثار آنان بود.

 

3ـ مهم‌ترین اهداف نقد در مجلة سخن

مجلة سخن از همان دوره‌های ابتدایی شروع به کار، خط مشی خود را مشخص و بدین‌گونه راه را برای منتقدان ادبی و رواج تفکر انتقادی در مجله هموار کرد: «مجلة سخن به فرد یا دستۀ خاصی مختص نیست؛ بلکه جلوه‌گاه افکار و عقاید گروهی از دانشمندان و نویسندگان جوان این کشور است. نویسندگان سخن می‌دانند و اعتراف می‌کنند که کشورشان در امور علمی و ادبی و آنچه فرهنگ خوانده می‌شود از دنیای امروز عقب مانده است؛ اما این اعتراف را برای خود و کشور خویش شکستی نمی‌دانند؛ زیرا جبران آن در نظر ایشان محال نیست. همین‌ که نقص خود را دریافتیم و درپی رفع آن برآمدیم، نخستین قدم را در راه پیشرفت برداشته‌ایم. هریک از نویسندگان ما مسئول افکار و عقایدی هستند که در نوشتة خود بیان می‌کنند و عقیدة هیچ‌یک از آنها اختصاص به مجله ندارد؛ بنابراین هرکس می‌تواند در صفحات این مجله اندیشه‌های خود را بر دیگران عرضه کند و یا از عقیدۀ خود دفاع نماید» (ناتل‌خانلری، 1323: 1).

پارسی‌نژاد (1387: 201 و 202) مهم‌ترین اهداف نقد از نظر نویسندگان مجلة سخن را از این قرار می‌داند:

  1. تحقیق ادبی با معیارهای نو در ادبیات قدیم ایران؛ پیشنهاد ضرورت‌ها و اولویت‌های پژوهش در قلمروهای ناشناخته ادبیات قدیم با روش علمی تحلیلی و انتقادی.
  2. تحقیق انتقادی در عروض فارسی و ابداع طرح تازه‌ای با روش علمی برای شناختن وزن‌ها و بحرهای شعر فارسی؛ جداکردن قوانین عروض فارسی از عروض عربی و وضع علائم و اصطلاحات تازه برای آن در زبان فارسی.
  3. طرح نخستین مباحث زبان‌شناسی نو در زبان فارسی و نشر مقاله‌هایی دربارۀ موضوعاتی ازقبیل تحول زبان، زبان و جامعه و زبان و لهجه که نخستین‌بار به زبان فارسی نوشته شد و بیان مباحث مشکل علمی به زبان ساده آسان.
  4. خانلری در مجلۀ سخن با انتقاد از نثر ناتندرست فارسی و نوشتن مقاله‌های بسیار سرمشق نثر درست شد. با نقد و بررسی آگاهانه از کتاب‌های تازه در قلمرو داستان و شعر، نویسندگان و شاعران جدید را معرفی و تشویق به ادامه کار کرد.

 

4ـ رویکردهای نقد در مجلة سخن

خانلری معتقد است باآنکه سابقۀ ممتدی در شعر و دیگر هنرها داریم، از آشنایی با اصول آنها و آثار جدید بازمانده‌ایم و به میراثمان از نیاکان قناعت ورزیده‌ایم. درنتیجه برای شناساندن هنر چنانکه در دنیای امروز مرسوم است، بابی در این مجله گشوده می‌شود و به بحث در بیان آرا و عقاید جدید در زمینة ادبیات، موسیقی و... پرداخته می‌شود. در همان اولین دورۀ انتشار مجله، دکتر فیاض مقاله‌ای با عنوان «دورنمای نقد ادبی» به پیدایش نقد و اقسام آن می‌پردازد و می‌نویسد: «از روزی که بشر نسبت‌به آثار قریحة خود بنای اظهارنظر گذاشت و در ادبیات صحبت چون‌وچرا به میان آمد، از آن روز فن تازه‌ای در ادب پیدا شد به نام نقد ادبی یا سخن‌شناسی؛ به عبارت واضح‌تر قضاوت در ادبیات. این قضاوت در آغاز کار عبارت بود از ترجیحاتی مبهم و نامنظم. کم‌کم روشن و منظم شد و اصول و مبادی کلی پیدا کرد؛ تا آنکه به‌صورت فنی خاص تدوین یافت» (صفا، 1322: 598).

به‌ هر حال، ما با جست‌وجو در همة ادوار مجلة سخن به این نتیجه رسیدیم که نقدهای این مجله سه رویکرد کلی دارند که در ادامه توضیح داده می‌شود.

4ـ1 نقد کلاسیک

نقد ادبی سنتی در ایران با نقد ادبی جدید، بسیار متفاوت است. نقد ادبی در ادبیات کلاسیک ایران نوعی نقد ذوقی است و کمتر تحلیلی و ارزیابانه است (چترایی، 1380: 20).

در سال‌های 1322ـ1338 نقد ادبی به‌تدریج در مطبوعات راه پیدا کرد؛ اما طی این سال‌ها از منتقدان حرفه‌ای که نقد را بر مبنای اصول پایه‌بندی کنند، خبری نیست. شمس لنگرودی در این ‌باره می‌نویسد: «از سال های 27‌ـ‌28 است که نقدنویسی بر انواع آثار ادبی شیوع می‌یابد؛ اگرچه قریب‌به‌اتفاق این یادداشت‌ها از ارزش علمی برخوردار نیستند؛ ولی مطالعۀ آنها در تاریخ شعر نو بسیار مفید و ضروری است» (لنگرودی، 1370، ج 1: 4).

منتقدان سخن حداقل در ده دورة اول مجلة سخن پیرو نقد سنتی بوده‌اند و بیشتر در قلمرو اصول و مسلمات ادبی و براساس تحقیق تاریخی کار کرده‌اند. این نقدها بیشتر لغوی ـ فنی است.

برای نمونه در شمارۀ اول دورۀ دوم، خانلری با بیانی نقادانه به دفاع از زبان فارسی پرداخته است و به کسانی می‌تازد که زبان فارسی را دارای عیب و نقص می‌دانند؛ او می‌نویسد: «آوازۀ عیب و نقص فارسی از آن روز برخاست که گروهی از جهل و تعصب وجود لغات عربی اصل را در این زبان ناپسند شمردند و خواستند فارسی را پاک و خالص کنند... کدام زبان خالص است؟» خانلری گناه این ولنگاری را به گردن فرهنگستان انداخته است و در پایان از خوانندگان سخن خواسته است که چاره‌ای بیندیشند و زبان فارسی را از این حال و روز نجات دهند (خانلری، 1323: 5).

همچنین در سال دوم شمارۀ هشتم مجله، خانلری دربارۀ نقد و اصول آن و اینکه سنجش و آزمایش، لازمۀ ترقی و پیشرفت هر فنی است، سخن گفته است و سپس به اوضاع نقد در ایران پرداخته است (همان: 156).

نقد نثر که در گذشته تنها با معیارهای مبهم و کلی «فصاحت و بلاغت» ارزیابی می‌شد، در مجلۀ سخن با پیشنهادهای سودمند برای ساده‌نویسی و درست‌نویسی آغاز شد. از دیگر اقدامات مجله می‌توان به طرح و تشویق انواع جدید نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان و طنز در ادبیات ایران و نشر و نقد آثار نویسندگان آن اشاره کرد (پارسی‌نژاد، 1387: 96).

1ـ1ـ4 معرفی ناقدان کلاسیک

1ـ1ـ1ـ4 زرین‌کوب

زرین‌کوب ضمن نقدهای خود که در دو زمینۀ کلاسیک و کتاب‌های ترجمه‌شدۀ اروپایی بود، بسیار دقیق، منصف و نکته‌بین است. از بهترین نقدهای او فاوست است. فاوست شاهکار گوته، شاعر و فیلسوف بزرگ آلمان و ترجمۀ حسین کسمایی است. زرین‌کوب در دورۀ ششم مجله می‌نویسد: «ترجمۀ کتاب ساده و روان است و پاره‌ای مسامحات فنی و انشایی هم که دارد قابل‌اغماض به نظر می‌آید» (زرین‌کوب، 1332: 87). در همین دورۀ ششم، نقدی دربارۀ کتاب راز آفرینش نوشتۀ ا. کرسی موریسن و ترجمۀ محمد سعیدی می‌نویسد. در ابتدا به معرفی کامل کتاب می‌پردازد و بعد نقدی دربارۀ ترجمه و مطالب کتاب می‌نویسد: «کتاب پر از مطالب جالب و دانستنی است و ترجمۀ آقای محمد سعیدی نیز ساده و روان و شیرین است» (همان: 558). سوانح مولوی نوشتۀ شبلی نعمانی و ترجمۀ سیّد محمدتقی فخر داعی گیلانی است؛ زرین‌کوب بخش‌های مختلف کتاب را ذکر کرده و معایب و محاسن آن را آورده است: «ترجمۀ کتاب ساده و شیرین و روان است، با این همه گاه در انتخاب لغات و تعبیرات و در ترکیب عبارات آثار مسامحه آشکار است...» (همان: 750). دربارة باباگوریوی بالزاک، زرین‌کوب ترجمة به‌آذین را بهترین ترجمه از این کتاب می‌داند و معتقد است ذوق و سلیقه‌ای که به‌آذین در ترجمه به کار برده، او را در ردیف مترجمان زبردست معاصر قرار داده است (همان: 848).

به‌سوی باختر، شاهکار نویسندۀ معروف امریکایی ا. ب. کثری ترجمۀ حسینعلی پسیان که تلخیصی از کتاب اصلی است. زرین‌کوب قدرت و مهارت نویسنده را در این می‌داند که تقریباً از هیچ، چیزی ساخته است؛ درواقع آن نومیدی و بدبینی ادبیات سیاه که در اثر اشتاین بک همه‌جا مشهود است، اینجا به امید و نشاط و خوش‌بینی بدل شده است (همان، 1363: 180).

افزون‌بر اینها زرین‌کوب، در دورۀ هشتم طی دو شمارۀ نهم و دهم، نقدی بر کتاب دیوان اشعار ملک‌الشعرای بهار نوشته و به ارزش این مجموعه پرداخته است. او به مطالعة اشعاری پرداخته است که در قالب‌های مختلف غزل، مثنوی، قصیده و... ضمن این دیوان وجود دارد (همان، 1364: 840). در پایان دورۀ هشتم هم اثری از بالزاک به نام زنبق دره را معرفی می‌کند؛ وی توصیفات بالزاک دربارۀ شخصیت‌های داستان را بررسی کرده و معتقد است نکته‌سنجی‌ها شاعرانه و دقیق و لطیف، اما طولانی و ملال‌انگیز است و خواننده را ملول و بی‌حوصله می‌کند. ترجمۀ اثر به عهدۀ به‌آذین بوده است. زرین‌کوب دربارۀ ترجمۀ به‌آذین می‌نویسد: «ترجمه روی‌هم‌رفته، روان و شیواست؛ اما اندک‌اندک پرشور و متین و محکم می‌شود و در بعضی موارد خواننده می‌تواند فراموش کند که آنچه می‌خواند ترجمه است، نه اصل کتاب» (همان: 1023).

همچنین مقاله‌ای با عنوان «شیوۀ نقد و تصحیح متون» از زرین‌کوب در دورۀ نهم چاپ شده است که با زبان طنز، تفاوت بین شیوۀ نقد و تصحیح محققان فرنگی و شیوة نقد و تصحیح محققان ایرانی را بیان کرده است؛ چنانکه می‌نویسد: «عیب عمدۀ محققان فرنگی این است که کار به قاعده می‌کنند و در هر کاری آدابی و ترتیبی می‌جویند؛ به‌خلاف فضلای ما که گردن به هیچ قاعده و قانونی نمی‌گذارند و در هرجا هرچه دلشان می‌خواهد می‌گویند» (همان، 1364: 105).

عبدالحسین زرین‌کوب ضمن یکی از مقالات مجلة سخن دربارۀ اصول نقد و نقادی صحیحْ سخن می‌گوید و از قول شاعر جوانی می‌نویسد: «منتقدان ما چنان شده‌اند که انتقاد نمی‌کنند، دشنام می‌دهند» و می‌افزاید: «منتقد باید در برابر اثر نویسنده یا شاعر معاصر وجود خویشتن را از رشک و کینه یا مهر و دوستی یک‌سره خالی کرده باشد، تا بتواند داوری درستی که بتوان نام نقد بر آن گذاشت دربارۀ آن اثر بکند» (همان، 1339: 254).

2ـ1ـ1ـ4 ایرج افشار

نقدهای ایرج افشار نیز که بیشتر در زمینۀ تاریخی و ادبیات کلاسیک است، نوعی نقد لغوی ـ فنی است. معرفی و نقد کتاب هگمتانه تألیف محمد تقوی مصطفوی در دورۀ چهارم شمارۀ دهم، اولین نقد افشار در مجله است. در قسمتی از نقد این کتاب می‌خوانیم: «افسوس که نویسنده در نوشتن جغرافیای تاریخی همدان، به کتاب‌های جغرافیایی قدیم تألیف نویسندگان ایرانی و عرب و سفرنامه‌های مختلف رجوع نکرده است». همچنین نظر تاریخ‌شناسان دیگر را با عقاید نویسندۀ کتاب بررسی کرده است (افشار، 1363: 832).

در دورۀ پنجم و در قسمت کتاب‌های تازه، به معرفی و نقد کتاب فرهنگ آموزگار تألیف حبیب‌الله آموزگار پرداخته است و چهارده نکته را دربارۀ روش فراهم‌آوردن فرهنگ آموزگار بیان کرده و هم‌زمان معایب و محاسن آن را گفته است: «نکتۀ مهم دیگری که باید در نوشتن لغت مورد توجه باشد صحت املا و شیوۀ خط است؛ زیرا مراجعین آنچه را که در فرهنگ ضبط است، می‌آموزند و آن را سرمشق قرار می‌دهند» (همان، 1332: 242). از دیگر نقدهای کتاب افشار در دورۀ پنجم بر کتاب رسالۀ فلکیه در علم سیاقت تألیف عبدالله بن محمد بن کیا المازندرانی است که معتقد است از کتاب‌های بسیار جالب توجه از متون زبان فارسی است (همان: 805).

در دورۀ هفتم و باز در قسمت کتاب‌های تازه به معرفی و نقد مختصری از کتاب تفصیل الآیات القرآن الحکیم به اهتمام کیکاوس ملک منصور پرداخته است. افشار داشتن این کتاب را برای همه‌کس و به‌ویژه برای اهل تحقیق و ادب، قطعاً لازم می‌داند (همان، 1335: 108).

در قسمت جهان هنر و دانش، افشار در دورۀ هفتم، به معرفی جرج سارتن و الری لاربو از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر فرانسوی (همان: 196) و نقد کتاب زندۀ بیدار، اثر ابن‌طفیل و ترجمۀ بدیع‌الزمان فروزانفر می‌پردازد؛ افشار معتقد است هر مترجمی در این کتاب باید به نثر فارسی یکدست و روان و محکم و متین و خوش‌آهنگ و درست آن توجه کند که در نثر معاصران کمتر نظیر دارد (همان، 1364: 319).

یکی از متون عرفانی که به گفتۀ افشار آرزوی چاپ آن را داشته است کتاب سیرت لشیخ الکبیر ابوعبدالله ابن الخفیف الشیرازی، تصحیح ا. شمیل طاری است که به معرفی و نقد آن می‌پردازد (همان: 426).

از دیگر نقد و معرفی‌هایی که افشار در قسمت کتاب‌های تازه انجام داده است، می‌توان به این آثار اشاره کرد: کتاب مناجات خواجه عبدالله انصاری (در دورۀ ششم، صفحه 368)؛ جهانگردی مارکوپولو نوشتۀ ویکتور ترجمة م. عباسی (در دورة ششم، صفحۀ 850)؛ مکالمات اثر کنفسیویس و ترجمة حسین کاظم‌زاده (صفحۀ 948)؛ مجموعه اشعار دهخدا به‌اهتمام دکتر محمد معین (صفحة 1042)؛ مجموعه در ترجمۀ احوال شاه نعمه‌الله ولی کرمانی به تصحیح ژان اوبن (در دورۀ هفتم، شمارۀ نهم ص 928)؛ بابک خرم دین و دلاور آذربایجان به قلم سعید نفیسی (ص 84)؛ ویرانه‌های شوش، نگارش حبیب‌الله صمدی (صفحة 177)؛ افسانه‌های ایران و روم از کریس هـ. کوپفر، ترجمۀ نورالله ایرانپرست (صفحة 261).

3ـ1ـ1ـ4 عباس زریاب خویی

کتاب مثنوی تحفهالعراقین خاقانی به تصحیح یحیی قریب است. خویی معتقد است نخستین‌بار است که این اثر به‌شیوة آبرومندی تصحیح شده و به چاپ رسیده است (خویی، 1363: 369).

4ـ2 نقد پیشامدرن

منظور از نقد پیشامدرن نقدی است که هرچند هنوز از نقد کلاسیک جدا نیست، نیم‌نگاهی به نقد مدرن دارد و موضوعاتی مانند صحت و سلامت سخن، تجربۀ انسانی، یکپارچگی و انسجام و روانی کلام را در بر می‌گیرد.

مجلۀ سخن که نخستین‌بار، ایرانیان را با روان‌شناسی تحلیلی در ادبیات آشنا کرد، ضمن دومین سال آغاز انتشارش به همین موضوع می‌پردازد و می‌نویسد: «سابقاً وقتی یک اثر ادبی مورد انتقاد قرار می‌گرفت، چنانکه هنوز هم در ایران معمول است، فقط به مسائل ادبی فنی و طرز به کار بردن کلمات توجه می‌شد و یک اثر ادبی را با آثار قدما مقایسه و دربارۀ آن داوری می‌کردند؛ ولی امروز نه‌تنها ازلحاظ قواعد ادب یک نوشته را مورد انتقاد قرار می‌دهند، بلکه زندگانی نویسنده و رابطۀ او با سایر مردم و افکار مختلف او را مدّنظر قرار می‌دهند و در انتقاد کار او به کار می‌برند. نقاد با به‌کاربردن اصول علمی به تصاویر خیالی و نهانی نویسنده در آثار او پی می‌برد» (فریار، 1323: 184).

عبدالله فریار امیدوار است پسیکانالیز دربارة آثار ادبی فارسی نیز استفاده شود و در تحقیق و تتبع در حال گویندگان و شاعران فارسی تنها به جمع‌آوری مطالب تذکره‌ها بسنده نشود. فریار دربارۀ نقد روان‌شناختی معتقد است: «به ما کمک می‌کند بدانیم در هنگام سرودن، شاعر چه حالت روحی داشته و این ما را به فهم اثر کمک می‌کند؛ اگرچه بعضی معتقدند ما به آن کار نداریم و فقط به تأثیر و لذت خودمان از اثر توجه می‌کنیم» (غلامحسین‌زاده، 1380: 276).

ناگفته نماند مباحث مربوط به نقد ادبی در این دوره بیشتر از سخنان و مباحث منتقدان و نویسندگان خارجی متأثر است. صراحت بیان، توجه به مسئولیت شاعر و نویسنده در برابر جامعه، بحث دربارۀ شرط‌ها و ویژگی‌های منتقد و فواید نقد، از ویژگی‌های نقد این دوره است. منتقدان این دوره بیشتر نویسندگان سیاسی یا دانشگاهیان آشنا به مکاتب غربی هستند (همان: 271).

4ـ2ـ1 معرفی ناقدان پیشامدرن

در دورۀ اول، قسمتی با عنوان قانون منع شاعری آورده و بیان می‌‌شود که در اوایل قرن نوزدهم، گروهی از نویسندگان فرانسه از شیوۀ ادبی معمول در نیم قرن قبل از آن ـ که به «رمانیستم» معروف بود ـ روگردان شدند؛ آنان مبالغه در بیان احساسات عادی را که رسم پیروان آن شیوه بود، ناپسند شمردند و سبک تازه‌ای در ادبیات طرح کردند که «رئالیسم»، یعنی «پیروی واقع» خوانده می‌شود. این گروه بر نمایندگان معروف شیوۀ رمانتیسم مانند هوگو و موسه و لامارتین و تئوفیل گوتیه طعنه‌ها زدند و بر هریک نامی تمسخرآمیز نهادند و چون پیشینیان بیشتر شاعر بودند و به شعر اهمیت می‌گذاشتند، متجددان به ضد شعر و شاعری قیام کردند (سخن، دورة اول: 217).

4ـ2ـ1ـ1 خانلری

خانلری که خود شاعری نوآور است، در تجدد شعر معاصر و اوزان جدید شعر فارسی نظریاتی نوآیین داشته است. او در مجلۀ سخن به جریان شعر جدید فارسی توجه کرده است و به بررسی دفترهایی از شاعرانی می‌پردازد که آثارشان را درخور نقد و نظر می‌داند.

خانلری پس از 1320 بزرگ‌ترین منتقدی است که حد‌ّفاصل بین سنت‌گرایان و نوجویان است. خانلری نخستین نقاد و تفسیرکنندۀ شعر نوتغزلی و غنایی است. در مجلۀ سخن، خانلری در خط نقد شعر است. درواقع مجله پایگاه شاعران نوپرداز می‌شود؛ خاصه کسانی که به‌شیوۀ خانلری یا شیوۀ جدیدی که می‌توان آن را شعر نو تغزلی یا غنایی خواند، گرایش و اعتقاد دارند و تأثیری که مجله در این باب دارد، انکارناپذیر است (زرین‌کوب، 1358: 83).

به باور خانلری، در نقد ادبی به روش نو کار مهمی در ایران انجام نگرفته است. خانلری از نخستین کسانی است که به نقد ادبی در معنی علمی و اروپایی آن در ایران معنی بخشید. بسیاری از مباحث جدید در نقد شعر را ازقبیل زبان شعر، ساختمان شعر و موسیقی شعر را اول بار او در زبان فارسی مطرح کرد. او خود در نقد شعر معاصران مقاله‌هایی پرداخت؛ حتی مقاله‌ای که در سال 1345 در شش بخش در اصول نقد ادبی نوشت از سودمندترین نوشته‌ها درباب اصول نظری نقد ادبی به زبان فارسی است. سلسله مقاله‌های خانلری دربارۀ شعر و هنر در نخستین دوره‌های ماهنامۀ سخن، جدی‌ترین آثار در نقد ادبی به روش علمی و امروزی است (پارسی‌نژاد، 1387: 103).

در دورۀ دهم، مقاله‌ای با عنوان «چند نکته دربارة انتقاد بر تصحیح دیوان حافظ» آمده که این مقاله را خانلری در پاسخ به سیّد محمد فرزان نوشته است؛ فرزان ردّی بر مقالۀ خانلری نوشت و در مجلۀ راهنمای کتاب چاپ کرد و خانلری در پاسخ به آن انتقاد، مطالبی را ذکر کرده است (خانلری، 1364: 1258).

شفیعی کدکنی دربارۀ خانلری می‌گوید: «دشمنان اسلوب نقادی خانلری تنها کسانی نبوده‌اند که او شعر و نثرشان را بدین محک سنجیده بود، هستند و بسیارند کسانی که چون شعر و داستان به سخن فرستادند و شعر و داستان‌هایشان چاپ نشد، دشمن او شدند و او بیشترین ضربه را همیشه از این گروه خواهد خورد» (رستگار فسایی، 1379: 98).

نقد خانلری، بی‌طرفانه و بیان بی‌پردۀ عیب و هنر آثار است که ما این را در بررسی کوتاه از آثار صادق هدایت به قلم خانلری می‌بینیم.

4ـ2ـ1ـ2 محمدعلی جمالزاده

در فروردین 1335، اسلامی ندوشن کتاب تلخ و شیرین جمالزاده را که به‌تازگی چاپ شده بود، در مجلۀ سخن، با رعایت اصول نقد، نقد کرد که جزو نقد پیشامدرن به شمار می‌رود. نقدْ درست و بی‌غرضانه است؛ به نوشته پرداخته شده است؛ نه به نویسنده و به کیفیت نوشته اهمیت داده و محاسن و معایب آن را بی‌طرفانه معرفی کرده است. هوشیار نیز در همان مجلة سخن شرح جامعی درباب ترجمۀ ویلهلم تل داشته که ترجمۀ آن بر عهدۀ جمالزاده بوده است.

در دورۀ پنجم، مقاله‌ای از «محمدعلی جمالزاده» دربارۀ «جیمز جویس» در دو شمارۀ متوالی ـ شمارۀ اول و دوم ـ با عنوان «یک نویسندۀ عجیب و دو کتاب غریب» می‌آید. جمالزاده در این مقاله به معرفی کامل «جویس» و سبک نویسندگی و اسلوب و انشای او می‌پردازد و دو کتاب اولیس و فینی‌گنس ویک را بررسی می‌کند (جمالزاده، 1332: 25 و 99). جمالزاده صفت بارز انشای جویس را تسلطی می‌داند که در الفاظ و کلمات دارد و در انتخاب کلمات بسیار می‌کوشد.

جمالزاده دربارۀ ترجمۀ حسینعلی سلطانزاده پسیان نقدی نوشته و در آن، شرایط ترجمه را ذکر کرده است که اولین آن دانستن کامل دو زبان است و دوم، داشتن ذوق و بعد مطلع‌بودن به مباحث و موضوع‌هایی که در آن کتاب آمده است؛ اگر مترجم هریک از این شروط سه‌گانه را نداشته باشد، ترجمه‌اش خوب از آب درنمی‌آید... ؛ بر مترجم است که تا حد معقولی به مطالب، صبغۀ خودمانی بدهد و راه تدبیری پیدا کند که بدون خیانت در امر ترجمه مطالب را خواننده بتواند به‌آسانی بفهمد. جمالزاده بعد از اینکه شروط ترجمه را کامل بیان کرد، به ترجمۀ داستان آتش زیر خاکستر می‌پردازد (همان، 1363: 415).

دو کتاب مفید و گرانبها دربارۀ ایران، یکی موسوم به ارباب و رعیت در ایران به قلم میس لمبتون و دیگری آب‌های ایران نوشتۀ ابدالیان است که به زبان فرانسه در فرانسه به چاپ رسیده و جمالزاده به معرفی و نقد آنها پرداخته است (همان: 643).

از نقدهای بسیار خوب فتح‌الله مجتبایی که بیشتر به اشکالات ترجمۀ کتاب‌ها پرداخته، زیباترین اشعار بایرون، ترجمۀ شجاع‌الدین شفاست؛ مجتبایی معتقد است ذکر نام چند کتاب و شرح چند واقعه برای شناساندن یک شاعر در مقدمه کافی نیست و بسیار کوتاه و ناقص است. او ترجمه را یکنواخت و یکسان دانسته که عیب بزرگی برای یک مترجم است (مجتبایی، 1363: 561). آوای وحش از جک لندن و ترجمۀ پرویز داریوش اثر دیگری است که مجتبایی در عین اینکه نقاط قوت ترجمه را بیان می‌کند، نواقص و اشتباهات مترجم را به‌صورت مجزا برشمرده است و عمدۀ آن را در این می‌داند که نزدیکی بیش از حد ترجمه به اصل، گاهی ترتیب صحیح و سلاست جمله‌های فارسی را از میان برده است (همان: 752).

افسانه‌های راز و خیال مجموعۀ چند داستان از ادگار آلن‌پو با ترجمۀ شجاع‌الدین شفاست. مجتبایی نقص بزرگ این ترجمه را نداشتن مقدمه می‌داند؛ زیرا پو برای خوانندۀ ایرانی به معرفی احتیاج دارد (همان: 1042).

در دورۀ دوازدهم، مصطفی رحیمی به نقد مترجم کتاب طاعون آلبر کامو می‌پردازد که علی صدوقی آن را ترجمه کرده است. نقد او پیشامدرن است. رحیمی می‌نویسد: «رمان طاعون جز در هیئت ترجمۀ فارسی‌اش از غنی‌ترین آثار آلبر کامو متفکر فرانسوی و مهم‌ترین رمان اوست... ولی آنچه به نام طاعون به فارسی درآمده چیز دیگری است. میکروب طاعون حتی به خود کتاب هم سرایت کرده و آن را از صورت و کیفیت اصلی خارج کرده. مترجم تقریباً نصف مطالب کتاب را زائد دانسته و از ترجمه‌کردن آن چشم پوشیده است» (رحیمی، 1341: 1390).

4ـ3 نقد مدرن

در نقد مدرن، به جنبه‌های فرم و نمادهای پیچیده و ابهام‌های چندلایه پرداخته می‌شود.

4ـ3ـ1 معرفی ناقدان مدرن مجله

نجف دریابندری در شمارۀ چهارم به معرفی اسکار وایلد و آثارش می‌پردازد و معتقد است در این شصت سالی که از مرگ اسکار وایلد می‌گذرد دربارۀ کمتر نویسنده‌ای به‌قدر او شرح حال و بحث و انتقاد نوشته شده است (دریابندری، 1339: 393). دریابندری دربارۀ وایلد می‌گوید: او هرگز نخواسته است در آثارش فکر یا نظریۀ خاصی را بیان کند. هدف او فقط تا این حد بوده است که با افکار و نظریات و الفاظ و معانی، نمایش و شعبده‌بازی شگفت‌انگیزی راه بیندازد (همان: 402).

کتاب‌های جدید در مجلة سخن نقد می‌شدند و عنوان این بخش کتاب‌های تازه بود. این نقدها به خوانندگان فرصت می‌داد تا کتاب‌های تازه و نویسندگان آنها را بهتر بشناسند؛ نیز چون سخن، مجلۀ معتبری بود و منتقدان کتاب‌ها هم افراد مطرح و برجسته‌ای بودند، گاه بعضی کتاب‌ها که منتقدان آنها را مثبت و ارزنده به شمار می‌آوردند، عموم خوانندگان از آنها استقبال می‌کردند. سیّدحسینی در این باره می‌گوید: «وقتی نجف دریابندری، کتاب شوهر آهوخانم را در سخن نقد کرد، این کتاب مورد توجه قرار گرفت. درواقع شوهر آهوخانم با این نقد به شهرت رسید و قبل از آن تا این حد طرفدار نداشت». نقد دریابندری به کتاب افغانی، نقدی مدرن نیست؛ زیرا او به نظریۀ خاص فیمینیستی اشاره نمی‌کند و تنها از مردسالاری در برابر زنان یاد می‌کند (همان، 1341: 971).

نقد مدرن نجف دریابندری دربارۀ شعر بیژن جلالی به مسئلۀ فرم اختصاص داده شده است. دریابندری می‌نویسد: «روزها یک بار دیگر این مسئله را پیش می‌کشد که آیا ذات شعر، یعنی آنچه شعر با آن شعر می‌شود و بی ‌آن شعر نیست، همان چیزی است که در اصطلاح جدید به شکل تعبیر می‌شود، یا چیز دیگری است که می‌تواند از این شکل مستقل و مستغنی باشد؟» (همان، 1342: 121).

4ـ3ـ1ـ2 سیروس ذکاء

سیروس ذکاء ازجمله منتقدان نقد مدرن در مجلۀ سخن است. نقدهای ذکاء به‌ویژه بر شعر نو فارسی و آثار برجستۀ جهانی تأمل‌برانگیز است. او در نقدهای مفصل خود به مبانی فکری، سبک و شیوۀ نویسنده نیز دقت کرده است. همة نقدهای او دقیق و سنجیده هستند. در معرفی کتاب زن سی‌ساله، اثر بالزاک و ترجمۀ ادوارد ژوزف، ذکاء ابتدا دربارة هنر بالزاک مطلبی از آناتول فرانس می‌آورد و بعد می‌نویسد: «از خصایص این مرد بزرگ آن است که هرگز در تیرگی خیالات واهی و شاعرانه نمی‌افتد؛ بلکه مورخ موشکاف اجتماع عصر خویش باقی می‌ماند... زن سی‌ساله جزء رمان‌هایی است که صحنه‌هایی از زندگانی فردی را تشکیل می‌دهند. این رمان از کوتاه‌ترین، ولی نه از بهترین رمان‌های بالزاک است» (ذکاء، 1364: 1025). در ادامه به معرفی کتاب شاهزاده خانم بابل و 5 داستان دیگر از ولتر می‌پردازد که ترجمۀ خوب ناصح ناطق و مقدمه‌ای که بر داستان‌ها افزوده از نظر ذکاء در فهم و ادراک لطف آنها کمک شایانی می‌کند (همان: 1026).

4ـ3ـ1ـ3 بهرام مقدادی

بهرام مقدادی در دورۀ بیست‌وششم مجله به بررسی یک قصۀ ذهنی از کافکا یعنی لانه پرداخته است و پیام کافکا و عقیده‌اش را دربارۀ فن نویسندگی در زمان خود بیان می‌کند و می‌گوید: «منبع الهام و تجربه، ذهن خود هنرمند است، نه جهان خارجی. در هنر معاصر ازجمله در هنر نویسندگی نیازی به مشاهدات هنرمند در جهان خارجی نیست تا با بررسی عینی برای آفرینش هنری خود مواد لازم را گردآوری کند» (مقدادی، 1356: 33).

4ـ3ـ1ـ4 علیرضا حیدری

دکتر ژیواگو نام کتاب پاسترناک نویسندة روسی است که در روسیه اجازة انتشار نیافت و پاسترناک آن را در ایتالیا منتشر کرد و پس از چند ساعت همة نسخه‌های آن به فروش رفت. علیرضا حیدری در دورۀ نهم، نقد و تحلیلی بر این کتاب نوشته و زمینۀ اصلی تفکرات نویسنده را بیان کرده است: «پاره‌ای از تخیلات شاعرانه او به سبک امپرسیونیسم است، بدین معنی که او کوشش می‌کند اثر هرچیز را در انسان محسوس سازد» (حیدری، 1364: 691).

کتاب‌های تازه که نقد می‌شوند یا مدرن هستند یا پیشامدرن. در دورۀ دوازدهم سخن، دربارة کتاب نون‌والقلم آل‌احمد گویا قرار بوده است یکی از دوستان علیرضا حیدری نقدی بر آن بنویسد و در مجله چاپ شود؛ اما پس از اینکه نوشته‌اش را تمام می‌کند، پشیمان می‌شود و از چاپ‌کردن آن سر باز می‌زند و می‌گوید: «آل‌احمد نویسندۀ بدقلقی است، نه می‌شود خوبش را گفت و نه بدش را... حال کسی بخواهد هم بدش را بگوید و هم خوبش را چگونه خواهد بود؟». درنتیجه علیرضا حیدری نقد این مجموعه را برعهده می‌گیرد و به تحلیل کتاب و نثر آل‌احمد در این نوشته می‌پردازد (همان، 1341: 1386).

 

5ـ معرفی ناقدان مدرن اروپایی در سخن

5ـ1سلما ـ فری برگ

کافکا و جهان وهمانگیز و رؤیایی او از سلما ـ فری برگ، ترجمۀ ایرج پزشک‌نیاست که به تأثیر توهم و رؤیا و استفاده از استعاره در هنگام نوشتن داستان‌ها پرداخته و معتقد است کافکا رؤیاهای خود را پایه و اساس کارهایش قرار داده است و درواقع نوشته‌های کافکا بیشتر محصول شب‌هایی است که می‌خواست به خواب نرود و برای گریز از بی‌خوابی به نوشتن پناه می‌برد؛ او با آوردن نمونه‌هایی از نوشته‌های کافکا آنها را تحلیل می‌کند (فری برگ، 1364: 588).

5ـ2 آی. ا. ریچاردز

اصول انتقاد ادبی از آی. ا. ریچاردز، منتقد انگلیسی در دورۀ هشتم مجله آمده است. این کتاب نه‌تنها یکی از بزرگ‌ترین‌ترین آثاری است که تاکنون در زمینة فن انتقاد هنری نوشته شده است، بلکه یکی از کتاب‌های انگشت‌شماری است که در شیوة تفکر چند نسل مؤثر بوده است. روش ریچاردز متکی به اصول روان‌شناسی است. وی معتقد است در کار نقد و انتقاد به ارزش استتیک نمی‌توان قناعت کرد و کار منتقد این نیست که فقط به خود اثر هنری بپردازد و به نتایج آن کار نداشته باشد. سیروس پرهام ترجمۀ این کتاب را برعهده داشته و بعد از معرفی کتاب اصول انتقاد، فصلی از آن را برای نمونۀ نسبتاً جامعی از روش انتقادی ریچاردز آورده است (ریچاردز، 1364: 684).

5ـ3 گابریل مارسل

گابریل مارسل منتقد معروف و معاصر فرانسوی در مقالۀ «شرائط نوآوری در هنر» نظر هایدگر فیلسوف بزرگ آلمانی و ماکس پیکار را دربارۀ جست‌وجو و نوبودن بیان می‌کند. این سلسله مقالات در دورۀ نهم، شمارۀ سوم چاپ شده است و در دو شمارۀ بعدی مجله ـ دورة چهارم و پنجم ـ نیز چاپ می‌شود و از نظریه‌پردازان و فیلسوفان بزرگ نام می‌برد. از تحلیل تاریخی ژاکوب برکهارت تا وان گوک و نظریة چارلز مورگان دربارۀ تخیل آفریننده نیز یاد می‌کند. برکهارت می‌گوید هنر آیین‌نشناس کنونی هنوز به اصولی متکی است که نشانۀ هنر مقدس قدیم است و سپس نظرش را دربارۀ مقالاتی ذکر می‌کند که مورگان دربارۀ تخیل آفریننده اختصاص داده است. او نتیجه می‌گیرد وظیفۀ هنرمند تسهیل تجدید آفرینش جاودانی انسان است (سیّدحسینی، 1364: 212‑487).

5ـ4 آلبر کامو

در دورۀ دهم، نظر آلبر کامو دربارۀ کتاب خانة مردم از لویی گی‌یو آورده شده و به نقد و تحلیل این کتاب پرداخته شده است: «من هرگاه که آن را خوانده‌ام دلم فشرده شده است. مطالعۀ این کتاب برای من پیوسته همراه خاطره‌هاست. این کتاب پیوسته از حقیقتی با من حرف می‌زند که یقین دارم به‌زعم استادان فلسفه و تاکتیک نیرومندتر از امپراطوری‌ها و زورورزی‌هاست و آن حقیقت، حقیقت انسانی است که یکه و تنها در چنگال فقر عریان و برهنه‌ای چون مرگ دست و پا می‌زند... این کتاب از آن کتاب‌هاست که در خاطرۀ انسان بی‌آنکه از میان برود تغییر شکل می‌یابد و دور از مؤلف خود که چندان از این چیزها خبر ندارد، به دل‌ها نیرو می‌بخشد» (کامو، 1338: 480).

5ـ5 شولم علیخم

برای اولین‌بار در دورۀ دهم در مجله در بخش جهان دانش و هنر، نامی از «شولم علیخم» نویسندۀ بزرگ یهود آورده می‌شود. در دورۀ یازدهم علاوه‌بر معرفی کامل نویسنده به نقد آثار او نیز پرداخته می‌شود و به ایرانیان معرفی می‌شود. علیرضا حیدری دربارۀ نوع نویسندگی شولم علیخم می‌نویسد: «در نویسندگی شیوه‌ای بس ساده دارد و یا بهتر بگویم درست به زبان مردم عادی می‌نویسد و از پیرایه‌ها و آرایش‌های بیان سخت گریزان است. رئالیستی واقعی و دقیق است که همیشه بی‌آنکه از جنبۀ واقع‌بینی کارش کاسته شود، روح طنزآمیز نوشته‌هایش از لابه‌لای کلمات ساده و بی‌پیرایه‌ای که به کار می‌بندد به چشم می‌خورد» (حیدری، 1339: 267).

در دورة یازدهم به معرفی اسکار وایلد، ویلیام تاکری، ریچارد رایت، کودرلو دولاکاو و ویرجینیا وولف پرداخته می‌شود و ضمن معرفی هریک از این شاعران و نویسندگان، آثارشان نیز تحلیل می‌شود و به معرفی نوع سبک نویسندگی آن‌ها با ذکر نمونه‌هایی از آثارشان می‌پردازد. در قسمت‌های بعد، نوع سبک نویسندگی هر نویسنده در ذیل اسمش ذکر شده است.

5ـ6 ویلیام تاکری

ویلیام تاکری طنزنویس بزرگ انگلیسی است که در دورۀ یازدهم مجله به فارسی‌زبانان معرفی می‌شود. هوشنگ پیرنظر، معرف این نویسنده، معتقد است که هنوز آثار پرارج تاکری به فارسی درنیامده است و خوانندگان فارسی‌زبان این طنزنویس بزرگ را آنچنان که باید، نمی‌شناسند. در طنز و هجای تاکری کینه‌توزی و بدجنسی نیست و شارلوت برونته در نقد کتاب یاوه بازار تاکری می‌گوید: «این داستان نه‌تنها بی‌قهرمان و از نظر فن داستان‌نویسی، بدون طرح و نقشه است، بلکه انعکاس زندگی خود ما یعنی انسان‌هاست که نه طرح و نه نقشه‌ای دارد و نه قهرمانی» (پیرنظر، 1364: 785).

5ـ7 تی. اس. ایلیات

ایلیات (الیوت) شاعر و منتقد بزرگ انگلیسی، هم در شعر و هم در نقد ادبی شیوه‌ای خاص خود دارد که گروهی در جهان پیرو او هستند. در دورة دوازدهم، مقالۀ «نقد شعر» تی.اس. ایلیات آمده و چند جا به شاعران و منتقدانی اشاره شده است که خوانندگان سخن با آثار آنان آنچنان که باید، آشنا نیستند؛ اما آنچه گردانندگان مجله را به نشر این مقاله و دیگر نوشته‌های منتقدان ادبیات اروپایی وامی‌دارد، آشناکردن خوانندگان با شیوۀ نقد و درک آثار ادبی است. «اساس نقد شعر برپایة انتخاب شعر خوب و رد شعر بد استوار است و دشوارترین نوع نقد عبارت از قدرت انتخاب شعر نو خوب و عکس‌العمل در برابر وضع جدید است. در نقد شعر، افراط یا تفریط می‌شود. از یک‌سو منتقد ممکن است آن‌قدر خود را معطوف به اشارات اخلاقی، اجتماعی و مذهبی یک شعر یا آثار یک شاعر کند که شعر به‌صورت متنی برای مباحثه و سخنرانی درآید. منتقدان قرن نوزدهم به‌استثنای لاندور که علاقه‌مند به مباحث اخلاقی بودند، چنین می‌کردند؛ یا ممکن است توجه منتقد کاملاً معطوف به خود شعر باشد و آنچه شاعر بیان می‌کند، در نظر نیاورد؛ در این صورت شعر مفهوم خود را از دست می‌دهد. در این مورد جانسون نمونه منتقدی کامل است. وی در حد خود یکی از بزرگ‌ترین منتقدان است؛ زیرا از گلیم خود پا فراتر نمی‌نهد. اگر این حدود را رعایت کنید، می‌توانید موقعیت خود را درک کنید» (ایلیات، 1340: 673).

5ـ8 توین بی

«توین بی» منتقدی معروف و صاحب‌قلمی مشهور است و در هفته‌نامۀ آبزرورله به نقد آثار ادبی می‌پردازد؛ در قسمت جهان دانش و هنر، عقاید او دربارۀ نویسندگان معاصر و کتاب‌های جدید نقل شده است. در دورۀ سیزدهم برای اولین‌بار ترجمۀ ملخص یکی از مقالات مفصل او منتشر می‌شود (نطقی، 1341: 446 و 568).

5ـ9 ویکتور الکک

در دورۀ بیست‌و‌ششم مجله، ویکتور الکک مقاله‌ای دربارۀ طه حسین و نظریات ادبی او نوشته و رحیم نژادسلیم آن را ترجمه کرده است. الکک معتقد است طه حسین نظریات ادبی را مطرح کرده که در غرب درخور اطمینان است و آن را با بررسی‌های ادبی خود تطبیق داده و مهم‌ترین روشی که بدان فراخوانده است، اعتماد بر عقل در همۀ بررسی‌ها و پژوهش‌ها و کندوکاوهاست؛ حتی در حقایق تاریخی و میراث ادبی و آرای مربوط‌به نقد که در پیش عرب از امور مسلّم به شمار رفته و عرب آنها را دربست پذیرفته و طوطی‌صفت تکرار کرده است؛ درنتیجه اندیشه‌اش در این باره نازا و ناشکوفا مانده است (الکک، 2536: 38).

 

6ـ صادق هدایت از دید ناقدان

در مجلۀ سخن نقد دربارۀ آثار صادق هدایت فراوان است. در این قسمت ابتدا به بخشی از آنها اشاره می‌شود که ناقدان غرب بیان کرده‌اند و بعد نظر ناقدان ایرانی آورده می‌شود.

در دورۀ سوم مقاله‌ای از رژه لسکو فرانسوی با عنوان «صادق هدایت» چاپ شده است و درواقع نمونه‌ای از اسلوب بحث و تجزیه و انتقاد دربارة رمان‌نویسی است. لسکو صادق هدایت را با نروال مقایسه کرده است. این نویسندگان هر دو به آب و خاک خود و به ترانه‌های عامیانه علاقه دارند و در آثار هر دو ذوق به امور مرموز و عجیب دیده می‌شود؛ او معتقد است بحث تقلید در میان نیست؛ زیرا هدایت فقط او را به نام می‌شناخت (بی‌نام، 1363: 110). روژه لسکو بوف کور هدایت را به زبان فرانسه منتشر کرد و در محافل ادبی فرانسه بسیار به آن توجه شد. در دورۀ چهارم مجله مقاله‌ای با عنوان «تأثیر هدایت در اروپا» نوشتۀ آندره روسو منتقد معروف ادبی آمده است که تقریظ و انتقادی بر ترجمة بوف کور هدایت است. به عقیدۀ روسو رمان بوف کور هدایت به تاریخ ادبیات قرن ما وجه امتیاز خاصی بخشیده است؛ مثل رمان دادخواست کافکا (قائمیان، 1363: 738). در شمارة بعد ترجمۀ دو مقالۀ دیگر از رجال معروف فرانسه ـ فیلیپ سوپو و رنه لالو ـ دربارۀ بوف کور هدایت آورده می‌شود. سوپو، بوف کور را شاهکار ادبیات تخیلی قرن بیستم دانسته است و وقتی بدبینی هدایت را با بودلر مقایسه می‌کند، بدبینی بودلر را ساختگی می‌داند (همان: 822). در دورة پنجم مقاله‌ای از پاستوروالری ـ رادو چاپ می‌شود و به تجزیه و تحلیل هدایت و آثارش می‌پردازد. والری می‌گوید: «آثار هدایت شامل سحرانگیزی‌های شرق با افسانه‌های شگفت و صحنه‌های وهمی آن است. رؤیا، زمان و مکان را از میان برمی‌دارد؛ حقیقت با خیال مخلوط می‌شود و زیبایی با وحشت درهم می‌آمیز» (والری ـ رادو، 1332: 349). در دورۀ ششم، «صادق هدایت پیشرو رئالیسم ایران» از ژیلبر لازار چاپ شده که دربارۀ هدایت و بوف کور و آثار دیگر هدایت تحلیل و بررسی انجام داده است (لازار، 1333: 195). در دورة هشتم نیز سخنرانی ژیلبر لازار نویسنده و محقق فرانسوی به مناسبت ششمین سال مرگ هدایت دربارة آثار صادق هدایت آمده است. در دورۀ نهم ترجمه، مقدمۀ منتخب بر آثار هدایت به روسی چاپ شده است و نویسنده نظر منتقدان را نسبت‌به هدایت می‌گوید و از او دفاع می‌کند. این نوع نقد که بسیار در مجلۀ سخن به چشم می‌آید، نقد مدرن است (همان، 1364: 843).

نخستین یادداشت درخور توجه خانلری دربارۀ مجموعۀ داستان سگ ولگرد نوشتة صادق هدایت است که او را بی‌شبهه از زبردست‌ترین نویسندگان معاصر ایران می‌خواند که در نوشتن داستان‌های کوتاه از همه‌کس استادتر است (پارسی‌نژاد، 1387: 171 و 172).

در دورۀ بیستم، شمارۀ سوم، مجلة سخن در قسمت نگاهی به مجلات، خوانندگان مجله را با مقاله‌ای تحت عنوان «بوف کور و عقدة ادیپی» از بهرام مقدادی آشنا کرده است که نقدی روانی بر بوف کور هدایت است و در مجلۀ آبنوس به چاپ رسیده است.

 

7ـ کتاب‌های تازه

خانلری از آغاز انتشار سخن در خرداد 1322 در چند صفحۀ پایانی آن مجله، کتاب‌های تازه را نقد و بررسی کرده است. یادداشت‌های خانلری در این زمینه امضای صریح او را ندارد و معمولاً با نام‌های مستعار «پ، ن، خ»، «پ»، «پژوهنده»، «نگرنده» و «سخن» مشخص است. گاهی نیز یادداشتی را بدون امضا منتشر کرده است که نثر ممتازش نسبت آن را به خانلری گواهی می‌دهد.

این یادداشت‌ها که گاهی تنها معرفی و بررسی کوتاهی از کتابی تازه است، ازنظر تاریخی ازآن‌رو اهمیت دارد که کلمات آن در بیان مطلب روشن و موجز و صریح است؛ ابهام و کلی‌گویی ندارد. عیب و هنر اثر را می‌گوید و نویسندگان و شاعران جوان را به جامعۀ ادبی ایران معرفی می‌کند. بسیاری از شاعران و نویسندگانی که امروز از نام و اعتبار برخوردارند، نخستین اثرشان در یادداشت‌های «کتاب‌های تازه» معرفی و بررسی شده است:

چشم‌ها و دست‌ها نخستین دفتر شعر نادر نادرپور و ازجمله آثاری است که خانلری به بررسی آن پرداخته است.

دختر جام و شعر انگور، ازجمله دفترهای نادرپور هستند که خانلری در یادداشت کوتاه خود در مجله، سخن گفته است. شبگیر، چهارمین مجموعه شعر ه. ا. سایه است که خانلری آن را در کتاب‌های تازة مجلة سخن بررسی کرده و حسن و عیب شعرهای آن را برشمرده است (خانلری، 1331: 904).

خانلری در بررسی منظومة معروف سیاوش کسرایی، آرش کمانگیر، بیان می‌دارد که این نخستین نمونۀ شعر نو حماسی است که ازنظر متن و مضمون و همچنین ازنظر قالب و شیوۀ بیان، کار باارزشی است. نقدهای خانلری در مجله، نقد پیشامدرن هستند.

در قسمت کتاب‌های تازه به بررسی انتقادی خانلری از فلسفة شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران، نخستین کتاب عبدالحسین زرین‌کوب دژم، می‌پردازد که درخور توجه است. دو نکته که خانلری بر نقد این کتاب نوشته از این قرار است که نویسندة این کتاب کوشیده است بعضی از اصول و موازین ادبی اروپایی را بر شعر فارسی منطبق کند و درواقع برای آن کلیات، امثله و شواهدی در فارسی جسته است. نکتة دوم ذکرنکردن منابع است و چنین وانمود شده است که استنباط‌های خود مؤلّف است؛ حال آنکه نقل اندیشه‌های دیگران است.

خانلری در بررسی کتاب‌های تازه تنها به دیوان و دفتر شاعران نمی‌پردازد. به داستان‌نویسی نیز توجه دارد و آثار نویسندگان جوان را نقد و بررسی می‌کند و به جذب و پرورش استعدادها علاقه نشان می‌دهد. باید به یاد داشت که نخستین داستان‌های بسیاری از نویسندگان نام‌آور امروز ایران، اولین‌بار در سخن با مشورت و انتخاب صادق هدایت به چاپ رسیده است. پراکنده مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه محمود اعتمادزاده (م. ا. به‌آذین) است که در نخستین شماره‌های مجلۀ سخن، بعضی آثار خود را به چاپ رسانده است (پارسی‌نژاد، 1387: 184 و 185).

خانلری نخستین مجموعه از چند داستان کوتاه با عنوان خیمهشببازی صادق چوبک را در کتاب‌های تازة سخن معرفی و بررسی می‌کند. این یادداشت ظهور نویسندة زبردستی را در ادبیات جدید فارسی بشارت می‌دهد و به بررسی ویژگی‌های بعضی از داستان‌های چوبک می‌پردازد.

 

8ـ نتیجه‌

یکی از مسائلی که جای آن در تحقیقات ادبی ما خالی بوده است، موضوع نقد ادبی یا ارزش‌یابی آثار فکری ایرانیان درطی هزار سال ادبیات این سرزمین است. فن انتقاد به تقلید فرنگیان در کشور ما سالیان درازی نیست که رواج بسیار یافته و مانند دیگر تقلیدها نخست به اخذ معایب این هنر دست زده و وسیلۀ حمله‌های خصوصی و غرض‌ورزی و تسویه‌حساب‌های شخصی قرار گرفته است.

سخن نخستین مجله‌ای بود که بعضی از صفحات خود را به بحث و انتقاد دربارۀ کتاب‌های تازه تخصیص داد. در محیطی که ارزش و اعتبار آثار علمی و ادبی اشخاص متناسب با مقام اداری و نفوذ اجتماعی ایشان بود، انتقاد کار خطرناکی بود؛ زیرا کسانی که به شنیدن تملّق عادت داشتند، همین که کسی خرده‌ای بر ایشان می‌گرفت، می‌کوشیدند به مال و جانش لطمه بزنند تا دیگر کسی جرأت نکند به ستایش اینان زبان بگشاید. با این حال نویسندگان سخن، در انتقاد، رعایت جانب دانش و هنر را برتر از هر ملاحظه‌ای شمردند و از گزند فرومایگان نهراسیدند.

مجلۀ سخن در معرفی مؤثر نویسندگان و شاعران پیشرو جهان و مکتب‌های مدرن ادبیات و نمایندگان آنها و ترجمه و تفسیر نمونه‌هایی از آثار ایشان و ترجمۀ آثار معتبر نویسندگان پیشرو بوده است.

کار دیگری که سخن آغاز کرد، بحث و انتقاد بی‌طرفانه دربارۀ کتاب‌های تازه بود. در این کار، نویسندگان هرگونه غرض را به‌سبب مراعات اصول فنی، و قضاوت دقیق دربارۀ صورت و معنی کتاب را کنار گذاشتند. این کار تازه بود و شاید هنوز هم تازه مانده باشد. بسیاری از آثار شاعران و نویسندگان بزرگ امروز با معرفی و نقد در همین قسمت کتاب‌های تازه معروف شدند. در دوره‌های اولیة سخن نام ناقدان در قسمت کتاب‌های تازه ذکر نمی‌شد؛ اما بعد از چاپ چند دوره، نام منتقدان هم آورده شد.

نقد ناقدان مجله با سه رویکرد کلاسیک، مدرن و پیشامدرن در ادوار تقسیم شد و این نتیجه حاصل شد. در دوره‌ای که بیشتر مجلات نقد نداشتند یا طبق همان روش قدیمی پیش می‌رفتند، سخن کوشید نیک و بد هرچیز را نشان دهد و عقاید نویسندگان خود را صریح و بی‌پروا اظهار کند. نقد در مجله باعث شد هم منتقدان جدیدی پرورش یابند و هم گامی برای تثبیت شعر نو در مقابل انتقاد منتقدان باشد و راه برای منتقدان ادبی و رواج تفکر انتقادی در مجله هموار شود. سپس به معرفی ناقدان ایرانی و غیرایرانی پرداخته شد؛ این نقد و معرفی در مجله برای نویسندگان و شاعران باعث دیده‌شدن آثار شد و برای غیرایرانیان به آشنایی ایرانیان با آنها انجامید؛ به‌طوری که بعضی از آنها برای اولین‌بار ازطریق نقد و معرفی سخن به ایرانیان شناسانده شدند.

  1.  

    1. پارسی‌نژاد، ایرج (1387). خانلری و نقد ادبی، تهران: سخن.
    2. پارسی‌نژاد، ایرج (1380). روشنگران ایرانی و نقد ادبی، تهران: سخن.
    3. چترایی، مهرداد (1380). «بررسی خاستگاه نقد ادبی در ایران»، کتاب ماه، ادبیات و فلسفه.
    4. رستگار فسایی، منصور (1379). احوال و آثار دکتر پرویز ناتل خانلری، تهران: طرح نو.
    5. زرین‌کوب، حمید (1358). چشم‌انداز شعر نو فارسی، تهران: توس
    6. زرین‌کوب، عبدالحسین (1369). نقد ادبی، تهران: امیرکبیر.
    7. سپانلو، محمدعلی (1366). نویسندگان پیشرو ایران، تهران: نگاه.
    8. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1390). با چراغ و آیینه، تهران: سخن.
    9. صفا، ذبیح‌الله (1322). مجله سخن، دوره اول.
    10. غلامحسین‌زاده، غلامحسین (1380). سیر نقد شعر در ایران از مشروطه تا 1332، تهران: روزنه.
    11. کیانوش، محمود (1354). قدما و نقد ادبی، تهران: رز.
    12. لنگرودی، شمس (1370). تاریخ تحلیلی شعر نو،ج1، تهران: مرکز.
    13. مشتاق‌مهر، رحمان (2012). «مشروطیت و نقد ادبی»، journal of oriental studies.
    14. ناتل‌خانلری، پرویز (1363). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 1، تهران: علمی.
    15. ناتل‌خانلری، پرویز (1363). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 2، تهران: علمی.
    16. ناتل‌خانلری، پرویز (1363). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 3، تهران: علمی.
    17. ناتل‌خانلری، پرویز (1363). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 4، تهران: علمی.
    18. ناتل‌خانلری، پرویز (1363). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 5، تهران: علمی.
    19. ناتل‌خانلری، پرویز (1363). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 6، تهران: علمی.
    20. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 7، تهران: علمی.
    21. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 8، تهران: علمی.
    22. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 9، تهران: علمی.
    23. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 10، تهران: علمی.
    24. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 11، تهران: علمی.
    25. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی، دورة 13، تهران: علمی.
    26. ناتل‌خانلری، پرویز (1364). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی،دورة 14، تهران: علمی.
    27. ناتل‌خانلری، پرویز (1383). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی،دورة 25، تهران: علمی.
    28. ناتل‌خانلری، پرویز (1383). سخن، مجله ماهانه ادبی، علمی، اجتماعی،دورة 26، تهران: علمی.
    29. نوری علا، اسماعیل (1348). صور و اسباب در شعر امروز ایران، تهران: بامداد.
    30. یاحقی، محمدجعفر (1375). چون سبوی تشنه، تهران: جامی.