تصویرپردازی جوینی از خشونت و کشتار مغولان در تاریخ جهانگشا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

چکیده

بخش عمدۀ تاریخ جهانگشا دربارۀ مغولان و جنگ‌ها و فتوحات و ویرانی­ ها و قتل و غارت­ های آنان در ایران است که توسط جوینی و بیشتر به نثر زیبای فنی نگاشته شده است. جوینی فقط روایتگر صِرف نبود، بلکه با قدرت قلم خود حوادث و صحنه­ ها را همچون نگارگری توانا برای خواننده به تصویر کشیده است. در این مقاله براساس پژوهش کتابخانه­ ای و با روش توصیفی‌تحلیلی، تصویرپردازی جوینی از خشونت و کشتار مغولان در تاریخ جهانگشا بررسی شده است. هدف مقاله نشان‌دادن شیوه­ های هنری جوینی در به تصویر‌کشیدن و انتقال دقیق و مؤثر جنایات خونخواران مغول است. یافته ­های تحقیق نشان می­ دهد جوینی توصیفات و تصویرهای دقیقی از ویژگی­ های لشکر مغول، قتل­ ها و غارت­ ها و ویرانی ­های ناشی از حملات ویرانگر مغولان بااستفاده مناسب و دقیق از صورخیال به‌ویژه تشبیه و کنایه و استعاره ارائه داده است. در صورخیال تاریخ جهانگشا، غلبه با تشبیه است سپس کنایه و بعد استعاره. تصویرهای تاریخ جهانگشا عموماً زنده و پویاست. هماهنگی تصاویر و عناصر خیال با موضوع و محتوای اثر هم به‌خوبی رعایت شده است. استفاده از واژگان خاص و مرتبط نیز یکی دیگر از شگردهای جوینی برای تصویرسازی مناسب از خشونت و کشتار مغولان است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Joveyni's Portrayal of the Violence and Killing of the Mongols in the History of Jahangosha

نویسنده [English]

  • Ali Askari
Assistant Professor of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Payam Noor University, Tehran, Iran
چکیده [English]

The major part of the History of Jahangosha is about the Mongols and their wars, conquests, destructions, killings, and looting in Iran, which was written by Joveyni in beautiful technical prose. Joveyni was not just a narrator, but with the power of his pen, he depicted events and scenes for the reader like a powerful painter. In this study, based on library research and using a descriptive-analytical method, Joveyni’s depiction of the violence and killing of Mongols in the History of Jahangosha has been investigated. The purpose of the study is to show the artistic methods of Joveyni in depicting and accurately and effectively conveying the crimes of bloodthirsty Mongols. The findings of the research show that Joveyni presented accurate descriptions and images of the characteristics of the Mongol army, murders, looting, and destruction caused by the devastating attacks of the Mongols with the appropriate and accurate use of imagery, simile, irony, and metaphor, respectively. The images of the History of Jahangosha are generally alive and dynamic. The harmony of images and fantasy elements with the theme and content of the work is well respected. The use of specific and related words is another technique used to depict the violence of the Mongols.
 
Keywords: Joveyni, the History of Jahangosha, Imaging, Violence, Killing.
 
Introduction
The History of Jahangosha is one of the outstanding works written in literary and technical prose. A significant part of the volumes of the trilogy of the History of Jahangosha, especially the first volume, is the narrative of the devastating attacks of the Mongols on the great land of Iran in the early 7th century AH, which was accurately, elegantly, and artistically depicted by the talented pen of Joveyni. In these attacks, the Mongols did not refrain from destroying and burning cities, mass killings, looting property, ripping open stomachs, mutilating, torturing, and cowardice. There is no similar event in the history of Iran. This study aims to show the artistic methods of Joveyni in depicting and accurately and effectively conveying the crimes of bloodthirsty Mongols in the three volumes of the History of Jahangosha. Therefore, the main question of the research is: How did Joveyni depict the scenes of violence and crime of the Mongols?
Materials and Methods
In this study, by referring to all three volumes of the History of Jahangosha, based on library research and the descriptive-analytical method, Joveyni's descriptions and depictions of the Mongol armies and their violence and massacres have been examined. In this method, the necessary data were first collected by reading the book and extracting the target material. Then, the data were categorized and analyzed.
 
Research Findings
The images of the violence and killing of the Mongols presented by Joveyni are divided into three main categories:

Descriptions and images related to the characteristics of the Mongol armies, including terrible shouts, speed of action, abundance and multitude, sinister and destructiveness, fierceness, strength and courage, invincibility, and ruthlessness.
Descriptions and images related to the attacks of the Mongols, including description and image of the enemy's siege, image and description of throwing stones, arrows, and oil bottles at the enemy, and description and image of the methods of attack and destructive invasion of the Mongols.
Descriptions and images of destruction, murders, and looting are presented mainly using similes, metaphors, and irony.

In using imaginary images to depict the violence and killing of the Mongols, Joveyni used similes the most. After simile, Joveyni used irony, especially current irony, followed by metaphor. He has also used innovative figures of speech such as exaggeration, illusion, proportion, contrast, etc. for illustration.
 
Discussion of Results and Conclusion
By using appropriate and beautiful similes and metaphors and various ironic interpretations, as well as choosing the right words, Joveyni was able to describe and depict accurately the characteristics of the Mongol armies, their lightning, and devastating attacks. Descriptions and images that are painful and at the same time clear and provide a detailed account of the destructions, murders, and lootings of the Mongols. He used various figures of speech such as simile, metaphor, irony, contrasts and proportions, allusions, etc.
In addition, the use of original verbal figures of speech such as allusions and puns, the creation of rhythm, and adding appropriate attributes to words are Joveyni’s rhetorical tricks that depict the images of bloodthirsty Mongol armies and their devastating attacks along with their murders, looting, and crimes. It has been beautifully and elegantly depicted as a painting in front of the reader. The depiction of elements such as sun, stars, lightning, the four elements of matter (earth, water, air, and fire), flood, wind, rain, storm, sea, etc. are also prevalent in the book. In addition, animals such as lions, wolves, snakes, hawks, eagles, and whales, and even supernatural elements such as doom, bad fate, angels of death, etc, played a prominent role in the illustrations.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Joveyni
  • the History of Jahangosha
  • Imaging
  • Violence
  • Killing

مقدمه

بخش درخور توجهی از مجلدات سه‌گانة تاریخ جهانگشا به‌ویژه جلد اول آن روایت حملات ویرانگر مغولان وحشی به سرزمین بزرگ ایران در اوایل قرن هفتم هجری است. در آن دوران تیره و وحشتناک کشور عزیزمان سال‌ها در معرض قتل و غارت و ویرانی و سوزاندن و با خاک یکسان‌کردن شهرها و اسارت مردان و زنان قرار گرفت. تصویری که جوینی از کشتار و ویرانگری و غارت مغولان در ایران ارائه می­ کند، «از خون جیحون‌ راندن» (1/61/11)؛ «از تر و خشک اثر نگذاشتن» (1/104/1؛ «اکناف چون کف دست گردانیدن» (1/119/ 1)؛ « باره را با ره برابرکردن» (1/94/5) و «اموال و اولاد به غنیمت‌گرفتن» (1/90/6) است.

ایرانیان در این دورة پرمحنت وحشت ­زا به اندازة تمام تاریخ گذشته و آیندة خود رنج کشیدند. مغولان بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ را قتل عام و ویران کردند و بعضی را چندبار قتل عام کردند. فقط برخی نواحی مثل فارس و آسیای صغیر و غور و غرجستان که قبول ایلی کرده بودند از بلای حملات آنان درامان مانده بودند. مغولان در این حملات از کشتار جمعی و غارت اموال و دریدن شکم و مثله کردن و شکنجه دادن و بی‌عصمتی و نامردی‌کردن و ویران‌کردن و گاه تسطیح‌کردن شهرها به‌هیچ‌وجه خودداری نمی­ کردند و بی ­تردید این واقعه فجیع ­ترین وقایعی بود که تا آن هنگام در تاریخ ایران رخ داد و بعد از آن هم هیچ­گاه نظیری نیافت (صفا، 1368، ص. 11-12). در برخی شهرها حتی به حیوانات هم رحم نکردند: «فرمان شده بود تا شهر (نیشابور) را از خرابی چنان کنند که در آنجا زراعت توان کرد و تا سگ و گربه آن را به قصاص (تغاجار) زنده نگذارند» (جوینی، 1370، ج. 1/140). جوینی در کیفیّت ویرانی و کشتار مرو می ­گوید:

 بیرون چهارصد محترفه که تعیین کردند و از میان مردان گزین و بعضی کودکان از دختران و پسران که به اسیری براندند، تمامت خلق را با زنان و فرزندان ایشان بکشتند و بر هیچ‌کس از زن و مرد ابقا نکردند. نفری را از لشکری سیصد چهارصد نفس رسیده بود که بکشتند ... باره را خراب و حصار را مساوی تراب ... از نهب اموال و اسر و اغتیال فارغ شدند ... شمار کشتگان شهر آنچه ظاهر بودست هزارهزار و سیصد هزار و کسری در احصا آمده (جوینی، 1370، ج. 1/126- ١٢8).

 نمونۀ وحشتناک دیگر، وحشی ­گری­ها و ویرانی ­ها و قتل و غارت‌های قوم خون‌خوار مغول در خوارزم است:

 «لشکر به قواریر نفط، دور و محلات ایشان می ­سوختند و به تیر و منجنیق خلایق را به یکدیگر می‌دوختند ... از بیرون نیز اَوزار جنگ هایج­تر شد و بحر حرب مایج­تر و نکباء فتنه بر زمین و زمانه انگیخته ­تر شد. محلّه به محلّه و سرای به سرای می‌گرفتند و می‌کند و تمام خلق را می ­کشت تا تمامت شهر مسلّم شد. خلایق را به صحرا راندند آنچه ارباب حرفت و صناعت بودند زیادت از صدهزار را جدا کردند و آنچه کودکان و زنان جوان بود برده کرد و به اسیری برد و باقی مردان را بر لشکر قسمت کردند. هریک مردِ قتال را بیست و چهار نفسِ مقتول رسید ... و لشکر به نهب و تاراج مشغول شدند و بقایای بیوت و محلات را ویران کرد. خوارزم که مرکز رجال رزم و مجمع نساء بزم بود، ایام سر بر آستانه آن نهاده و همای دولت آن را آشیانه ساخته، مأوای ابن آوی گشت و نشیمن بوم و زغن شد، دور از خوشی دور شد و قصور بر خرابی مقصور گشت ...» (جوینی، 1370، ج. 1/100-101).

اینها نمونه ­ای از وحشی­ گری­ ها و جنایات و قتل و غارت­ های مغولان در ایران است که با قلم توانای جوینی همراه با زیبایی و ظرافت و احساس نگارش یافت و در این مقاله به جنبه ­های هنری کار جوینی در ثبت و ضبط و ماندگاری این وقایع پرداخته می ­شود.

1-1-  پرسش پژوهش: پرسش اصلی پژوهش این است که جوینی چگونه صحنه ­های خشونت و جنایت مغولان را به تصویر کشیده است.

1-2- هدف پژوهش: هدف ما در این مقاله نشان‌دادن شیوه ­های هنری جوینی در به تصویرکشیدن و انتقال دقیق و موثر جنایات خونخواران مغول است.

1-3- روش پژوهش: در این مقاله با مراجعه به هر سه جلد تاریخ جهانگشای جوینی به تصحیح علامه قزوینی، براساس پژوهش کتابخانه ه­ای و با روش توصیفی‌تحلیلی، توصیفات و تصویرپردازی­ های جوینی از  لشکریان مغول وخشونت و کشتار آنان بررسی شده است.

1-4- سابقه پژوهش: در زمینۀ تاریخ جهانگشای جوینی پژوهش‌های متعددی در قالب کتاب و مقاله صورت گرفته است. برخی مقالات مرتبط با موضوع کار ما عبارتند از: «کارکرد صورخیال در تثبیت اقتدار سیاسی و دینی دولت‌ها در جهانگشای جوینی» از پوران پودات و همکاران (1401)، هدف نویسندگان این مقاله نشان‌دادن نقش صورخیال تاریخ جهانگشا در ابزار تولید گفتمان قدرت و سازمان‌دهندگی افکار خاص سیاسی بوده است؛ مقاله «بررسی و تحلیل تشبیهات و استعارات تاریخ جهانگشای جوینی» از فریدون طهماسبی و پگاه تلاوری (1391)، هدف نویسندگان استخراج تشبیهات و استعارات در جلد نخست جهانگشا و دسته‌بندی آنها ازنظر اختلاف مشبه‌به و وجه‌شبه بوده است؛ در بخشی از مقاله «تبیین گفتمان متناقض جوینی مبتنی بر رد و قبول مغول در جلد اول تاریخ جهانگشا» از طاهره چهری و همکاران (1399) نیز به نقش صورخیال در تبیین گفتمان مداری اثر پرداخته شده است؛ در مقاله «مغول ستیزی عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا» از احمد خاتمی و آرزو عرب اُف (1389) موارد و شیوه ­های مغول ­ستیزی جوینی ارائه شده است.

نکته ­ای که پیش‌از ورود به بحث لازم به تذکر است، اختلاف‌نظر استادان بلاغت در تعاریف و مصادیق برخی مباحث بلاغی به‌ویژه استعاره و مجاز و کنایه است؛ مانند خلط‌شدن میان استعاره تمثیلیه و استعاره مرکب و کنایه فعلی در بسیاری از کتب بلاغی (ر.ک. رخشنده‌مند، 1390، ص.  135) یا اختلاف در مباحث استعاره مکنیه، تشخیص، استعاره تخیلیه، اسناد مجازی و استعاره تبعیه (ر.ک. کاردگر، 1399، ص.  143). حتی در برخی کتاب‌ها تشبیه بلیغ را استعاره دانسته ­اند (ر.ک. رازی، 1373، ص. 318). حتی کتاب های تالیف شدة سال‌های اخیر، مانند « نگاهی تحلیلی به علم بیان» نیز به نقد کشیده شدند (ر.ک. شفیعیون، 1398، ص. 129).

نکتۀ دیگر این که به‌دلیل محدودیت حجم مقاله مثال ­ها و نمونه ­های تکراری و مشابه حذف شدند. بنابراین شواهد و مثال‌ها منحصر به موارد ذکر شده نیست. همچنین گاهی از یک تصویر ممکن است دو یا سه مفهوم برداشت شود، بنابراین اگر مثالی در دو جا آورده شود به این دلیل است.

نکته سوم این که در شاهد مثال ­های جهانگشا، اعداد داخل پرانتز به ترتیب از راست، شماره جلد و شماره صفحه و شماره سطر کتاب است.

 

  1. بحث و بررسی:

تاریخ جهانگشا مهم‌ترین و مستندترین کتابى است که دربارۀ حملة ویرانگر مغولان به ایران تألیف شده و بســیارى از زوایای این واقعة هولناک را می ­توان در خلال نثر آراســته و زیبای این کتاب مشاهده کرد. این کتاب از آثار برجسته نثر فنی است و بر بسیاری از آنها از هر لحاظ برتری دارد.

نثر فنی در یک کلام نثری است که می‌خواهد تشبّه به شعر کند و بدین لحاظ هم ازنظر زبان و هم ازنظر فکر و هم ازنظر مختصّات ادبی دیگر نمی توان آن را دقیقاً نثر دانست که هدف آن تفهیم و تفاهم و انتقال پیام به‌صورت مستقیم است؛ بلکه نثری است شعروار که مخیّل است و زبان تصویری دارد و سرشار از صنایع ادبی است (شمیسا، 1376، ص. 76).

جوینی در تاریخ جهانگشای خود فقط روایتگر تاریخ نبود؛ بلکه با قدرت فوق‌العاده قلم خود عموماً حوادث و صحنه ­ها را همچون نگارگری توانا برای خواننده به تصویر کشیده است و در این راه از انواع فنون ادبی و امکانات زبانی در کلام خود بهره برده است؛ مثلا در دو نمونه زیر، چندین تشبیه پی‌درپی  همراه صناعات دیگری چون استعاره و تلمیح و تناسب و تضاد و ... مشاهده می­ شود:

هرگاه بحار فتن در موج آید و بادهای مخالف محن حرکت کند، کشتی امان به ساحل نجات نتواند رسید و طوفان بلا عام شود (2/ 104/17)؛ تا کابوس عجز و ضعف مستولی و طاووس ملک شکار جغدان بلا گشت و شاه کاووس در دست سپاه دیوان محنت و غم مقید ماند ( 2/ 105/4).

روایات و توصیفات جوینی اغلب به نثر فنی و سبک ادبی است. «سبک ادبی نگرشی احساسی و مخیّل به جهان است که با زبانی تصویری (مخیّل) و عاطفی (احساسی) همراه است» (شمیسا، 1386، ص. 23). بنابراین یکی از ویژگی­ های برجستۀ زبان ادبی تصویرپردازی است. «تصویرپردازی یعنی کاربرد صناعات بلاغی برای بیان تصوّر و اندیشة انتزاعی در زبانی زنده، خلاقه و ابداعی» (فتوحی رودمعجنی، 1393، ص. 46). مهم‌ترین صناعاتی که در تصویرپردازی دخیلند؛ عبارتند از تشبیه، استعاره و کنایه. در تاریخ جهانگشا نیز با بررسی­ های به عمل‌آمده، حدود 1000 تشبیه و 750 کنایه و 500 مورد استعاره وجود دارد (عسکری، 1387، ص.130). البته تصویر با مفهومی اندک وسیع ­تر شامل هرگونه بیان برجسته و مشخص هم می ­تواند باشد؛ اگرچه از انواع مجاز و تشبیه در آن نشانی نباشد، گاهی آوردن صفت جنبة تخییلی دارد و تصویر را به وجود می ­آورد (شفیعی‌کدکنی، 1370، ص. 16).

تصاویر تاریخ جهانگشا از خشونت و کشتار مغولان را ازنظر موضوعی می ­توان به سه دستة عمده تقسیم کرد:

1- توصیفات و تصاویر مربوط به ویژگی­ های لشکریان مغول؛

2-  توصیفات و تصاویر مربوط به حملات مغولان؛

3- توصیفات و تصاویر ویرانی­ ها و قتل ­ها و غارت‌ها.

2-1- توصیفات و تصاویر مربوط به لشکریان مغول

2-1-1- توصیف و تصویر نعره ­های مغولان

جوینی نعره­ های وحشتناک لشکریان مغول راکه از عوامل ایجاد رعب و هراس در دل دشمن بود به غرّش شیران و صدای رعد و برق تشبیه کرده است که مناسب‌ترین تصویر است:

 زئیر شیران در خفتان (1/ 64/ 8). مانند رعد و برق در نعره آمدند (1/ 99/ 18)؛ روز دیگر را چون از پستان شب، شیر تباشیر صبح بدوشید و جهان از نعرۀ مردان رعد آواز و شیران بجوشید ... (2/ 125/10).

2-1-2- توصیف و تصویر چالاکی و سرعت عمل لشکریان مغول:

یکی از عوامل مهم پیروزی مغولان سرعت عمل آنها بود به گونه ­ای که ایران به آن عظمت و قدرتِ زمان خوارزمشاهیان را در کمتر از دو سال به تصرّف خویش درآوردند. حملات مغولان چنان سریع و درهم‌شکننده و همراه با شدّت عمل بود که همه را دچار رعب و وحشت می­ کرد. جوینی برای تصویر سرعت لشکریان مغول از مشبّهٌ‌به‌هایی چون باد، تندباد، طوفان، برق آسمان، پرنده‌باز، آب، سیل، سیلاب، باران، دود و آتش  استفاده کرده است:

با لشکری چون سیل در انحدار و مانند عاصفات ریاح در اختلاف برسیدند (1 /99/ 8)؛ چون باد بر عقب او می­رفت (1/106/9)؛ چون برق وهّاج و سیل ثجّاج روی به سلطان نهاد (2/ 139/ 11)؛ چون برق از میغ متوجه او شد (2/ 93/ 3)؛ بر عقب او به تعجیل تمام چون آتش برفتند (1/ 117/ 3)؛ چون آتش روان شد (2/ 221/ 7)؛ چون سیل منحدر و قطر منهمر روز در شب می پیوست و شب در روز (2 /47/6 )؛  برآب از بادغیس چون آتش روان شدند (2 /221 /7)؛ از ره طالقان چون سیل در انحدار و زفانۀ آتش در انصعاد بر آب چون باد روان شد (3/ 118/ 5)؛ [مغولان] مانند سیل که از کوه عزم وادی کند بر پی او پویان و پرسان‌پرسان دود می ­شتافتند (1/ 113/ 8 )؛ مانند باز در پرواز که از هوا بر زمین آید از اردو روان شد (2 /229/ 12).

همان‌گونه که مشاهده می­ شود جوینی برای تصویر دقیق‌تر موضوع گاهی از چند مشبّهٌ‌به استفاده می­ کند و گاهی به دنبال تشبیه قیدی می­ آورد (تشبیه مرکب)؛ برای نمونه، مانند سیل که از کوه عزم وادی کند یا مانند باز در پرواز که از هوا بر زمین آید. البته در این موارد گاهی علاوه‌بر مفهوم سرعت، مفاهیم دیگری مانند غضب و هیبت و هراس و ویرانگری و ... نیز تصویر می­ شود. نکتۀ دیگر اینکه عموم این تشبیهات دارای مفهوم کنایی هستند و هم‌زمان از تشبیه و کنایه استفاده شد.

2-1-3- توصیف کثرت و انبوهی لشکر مغول

جوینی برای نشان‌دادن کثرت و انبوهی لشکریان مغول از آنها با تصاویر ریگ بیابان، قطرات باران، مار و مور، مور و ملخ، دریای مواج و متلاطم، حوادث بی ­پایان زمانه و یأجوج و مأجوج در قالب تشبیه و کنایه و اغراق یاد کرده است:

از لشکر انبوه و گروه با شکوه، صحرا را دریایی دریافت در جوش و خروش و هوایی از بانگ اسبان با برگستوان و زئیر شیران در خفتان در غلبه و خروش (1 /64/ 7)؛ لشکرها بر عدد مور و ملخ فزون بود و فوج هر یک چون دریای در موج می­ رسیدند (1/80/ 1)؛ لشکری چون حوادث زمانه بی پایان (1/ 97/10)؛ اطراف بیابان از لمعان سلاح ها و تصادم خیول دریایی می نمود در تموّج و تلاطم (1/150/ 12)؛ تولی با لشکری از کثرت فزون از ریگ بیابان برسید (1/ 125/20)؛ لشکر جرّار از عساکر تتار در کثرت و شوکت چون مور و مار (2/ 183/ 2)؛ با لشکری آراسته که از کثرت آن یاجوج و ماجوج در موج آن ناچیز می­ شد (3 /117/10).

برخی مورخان اســلامی تعداد لشــکر مغول را بین 500000 تا 800000 نفر ثبت کرده اند (اقبال آشتیانی، 1388، ص. 24). منهاج‌سراج تعداد سپاهیان مغول را در این حمله هشتصد هزار تن می­ داند که با هشتصد علم حرکت می ­کردند؛ اما محققان جدید شماره این سپاهیان را از دویست هزار تن متجاوز ندانسته ­اند (صفا، 1368، ص. 8). البته مغولان در جریان استخلاص شهرهای ایران از اسرا به‌ویژه جوانان اسیرشده به‌عنوان حَشَر و فدایی سپاه اصلی بهره می ­بردند و آنان را در پیشاپیش لشکر قرار می­ دادند:

چندان مرد از مغول و حشری مجتمع شده بودند که عدد آن بر ریگ بیابان و قِطار باران فزون بود (1 /92/ 14). گاهی تعداد مردان حشری بسیار بیشتر از سپاه اصلی مغول بود: پنجاه هزار مرد حشری و بیست هزار مغول آنجا جمع گشت (1 /71/ 9).

2-1-4- توصیف شومی و نیست و نابودکنندگی لشکر مغول

جوینی با مانندکردن لشکر مغول به قضای بد، اجل، فرشتگان مرگ، حوادث بد زمانه، شب سیاه، سیل و تندباد، مشابهت آنان را با شومی و نیستی و نابودگری به‌خوبی به تصویر می ­کشد:

لشکری چون قضای بد روان بفرستادند (1 /97/13 )؛ تمامت لشکر مانند اجل گرد بر گرد آن نزول کردند (1 /99/ 11)؛ لشکری چون حوادث زمانه بی‌پایان (1 / 97/ 10)؛ با لشکری چون سیل در انحدار و مانند عاصفات ریاح در اختلاف برسیدند ( 1/ 99/ 8 )؛ با لشکری چون شب مدلهم و دریای ملتطم برسید (1/ 125/ 20)؛ چون مالکان و قابضان ارواح دررسیدند ( 3 /52 / 11).

2-1-5- توصیف سهمناکی و قدرت و شجاعت مغولان

جوینی برای تصویر سهمناکی و قدرت و شکوه و شجاعت مغولان آنها را به حیوانات وحشی و درنده و موذی مانند شیر، گرگ، باز، عقاب، نهنگ، مار و همچنین به عناصر دهشتناک طبیعت مانند دریای متلاطم، تندباد، سیل در سرازیری افتاده، رعد و برق، اختران قاطع، شب سیاه، و کوه آهنین  تشبیه کرده است. صورخیال­ ها نیز عموما تشبیه و بعد استعاره و کنایه است:

مرد نهنگ آسا (1/150/ 11)؛ چون بازان که در گلّۀ کبوتر افتد بلکه مانند شیران که بر رمۀ آهو تاختن آرند (1/ 153/2)؛ چون شیری خشمناک و برق سهمناک روان شد ( 2 /49/ 14)؛ چون عقاب بر اعقاب روان شدند (2/ 189/ 9)؛ شجاعان شجاع آسای لشکر (3/ 135/10)؛ ازلشکر انبوه و گروه با شکوه، صحرا را دریایی دریافت در جوش و خروش و هوایی از بانگ اسبان با برگستوان و زئیر شیران در خفتان در غلبه و خروش (1/64/ 7)؛ با لشکری چون سیل در انحدار و مانند عاصفات ریاح در اختلاف برسیدند (1/ 99/ 8)؛ مانند رعد و برق در نعره آمدند (1/ 99 / 18)؛ تولی آن ضرغام مقتحم با لشکری چون شب مدلهم و دریای ملتطم، از کثرت فزون از ریگ بیابان برسید (1/125/20)؛ چون باز که در پرواز بر سر کبوتر نشیند بر سر ایشان نشست (2 /152/ 12)؛ مردانی که در نقار و جدال اختران قاطع اند، آفتاب اگر به مقارنۀ ایشان گراید چون ماه شب روی آغاز کند و بهرام اگر در مقابلۀ تیر آن طایفه آید چون زهره مشتری سلامت شود (3 / 116/ 10)؛ تیراندازنی که سهم خدنگ هریک قوس را وبال تیر کند و ابنای زین و رخش را بنات نعش کند ( 118/3/ 1)؛ با گروهی چون کوه آهنین در رسیدند (3 /121/ 3)؛ تُرک ترک خواب و قرارگرفته و برگ از شمشیر آبدار ساخته (3 /117/ 8).

2-1-6- توصیف شکست‌ناپذیری و دفع‌نشدنی ‌لشکر مغول با توصیف و تشبیه آنها به قضا، اجل، فرشتگان مرگ، تیّار بلا و کوه آهنین:

با جنگ‌جویانی چون قضا که هیچ حیله مانع آن نتواند بود و مانند اجل که هیچ سلاحی دافع آن نشود مسارعت نمود (1 /67/ 3)؛ تمامت لشکر چون دایره بر مرکز محیط شدند و مانند اجل گرد بر گرد آن نزول کرد (1/ 99/ 11)؛ موکلان حضرت چون مالکان و قابضان ارواح دررسیدند (3 /52 / 11)؛  تیّار بلا از لشکر تتار در موج بود (1 /74/ 20)؛ با گروهی چون کوه آهنین دررسیدند (3 /121/ 3).

2-1-7- توصیف و تصویر بی ­رحمی و خون‌خواری لشکرمغول با تشبیه آنها به گرگان گرسنه:

مانند گرگان گرسنه در میان رمۀ بی‌راعی افتادند (1 /98/ 7)؛ چون باد به خیل خانه آمدند و اثر گرگ در رمه بنمودند (1 / 125/ 11).

2-1-8- توصیف و تصویر ویژگی ویرانگری لشکر مغول با تشبیه آنها به سیل و تندباد و آتش سوزان و برق آسمان:

جغتای و اوکتای با لشکری چون سیل در انحدار و مانند عاصفات ریاح در اختلاف برسیدند (1 / 99/ 8)؛ الغ نویان را ـ که در فُروسیت، برقی که از میـان حجـاب سـحاب بجست بر هر کجا افتد چون خاکستر کند ـ نامزد کرد تا به بلاد خراسان رود (1 /117/ 15)؛ با لشکری آتش‌آسای نزدیک رسید (2 / 55/ 16)؛ لشکری چون آتش سوزان (2 /140/ 6).

2-2- توصیفات و تصاویر مربوط به حملات مغولان

2-2-1- توصیف و تصویر محاصره دشمن توسط مغولان بااستفاده از مشبّهٌ‌به‌هایی چون دایره، دستبند، کمربند، کمان، مار حلقه زده، اجل و ...:

لشکرها چون محیط دوایر ایستاده (3 / 45/ 1)؛ تمامت لشکر چون دایره بر مرکز محیط شدند و مانند اجل گرد بر گرد آن نزول کرد (1 / 99/ 11)؛ لشکر گرد بر گرد دز مِنطقه ساخته (1 /94/ 22)؛ لشکرها بر گرد شهر چون سوار بر ساعد خیمه در خیمه زدند (2 /50/ 14)؛ مانند مار بر مدار قلعه هفت تو بستند (3 /123/ 12)؛ نوینان که بر دَور قلاع از دور مانند کمر بر میان زنبور ایستاده بودند (3 / 117/ 5).

2-2-2- تصویر و توصیف پرتاب سنگ و تیر و قاروره­های نفت به‌سوی دشمن با مشبّهٌ‌به‌هایی چون شراره­های آتش، تگرگ، برگِ ریزان و لعنت ابلیس:

و از جانبین تنورة جنگ بتفسید، از بیرون منجنیق‌ها راست کردند و کمان‌ها را خم دادند و سنگ و تیر پرّان شد و از اندرون عرّادها و قارورات نفط روان مانند تنوری تافته که از بیرون به کوه‌ها هیمه ­های درشت مدد می‌فرستند و از جوفِ تنور شررها در هوا ظاهر می شود (1 /82/ 14-17)؛ تنگ مکاوحت و مخاصمت تا نماز شام محکم برکشیدند و از گشاد منجنیق و کمان، تیر و سنگ پرّان شد (1 /93/ 67)؛ سنگ و تیر بر منوال تگرگ بریشان ریزان کرد (1 / 99 / 19)؛ تیر دست و چرخ چون تگرگ ریزان گشت (2 / 175/ 7)؛ از قلعه نیز سنگ بر مثال برگ ریزان بود (3 / 128/ 9)؛ سبک سنگ و تیر تیز پر چون لعنت ابلیس کردند (3 / 135/ 9).

2-2-3- تصویرچگونگی یورش‌بردن به دشمن:

جوینی چگونگی حمله و هجوم مغولان را به‌صورت حملة گرگ‌های گرسنه به گلة بی­ چوپان، حملة شیران به رمة آهوان و حمله بازان به جمعیت کبوتران با زیبایی و ظرافت به تصویر کشیده است:

گرگان گرسنه در میان رمۀ بی‌راعی افتادند (1 / 98/ 7)؛ چون بازان که در گلّۀ کبوتر افتد؛ بلکه مانند شیران که بر رمۀ آهو تاختن آرند (1 / 153/ 2)؛ چون عقاب بر اعقاب روان شدند (2 / 189/ 9)؛  چون باز که در پرواز بر سر کبوتر نشیند بر سر ایشان نشست (2 /152/ 12).  

باتوجه به توصیفات تاریخ جهانگشا امکانات و ادوات جنگی مغولان عبارتند بودند از: اسب، شمشیر، نیزه، تیر و کمان، چرخ، عرّاده، منجنیق و قاروره­ های نفط.

2-3- توصیفات و تصاویر ویرانی ­ها و قتل­ ها و غارت ها

جوینی اغلب بااستفاده از تشبیه و استعاره و کنایه، صحنه­ های قتل و اسارت انسان‌ها و غارت و ویرانی شهرها را همچون تابلویی در پیش چشم خواننده به تصویر می­ کشد و درعین‌حال با هنرمندی تمام، احساس درد و تاسف خود را از آن‌همه کشتار و ویرانی در ضمن این تصاویر منتقل می­ کند:

به هر قطره ­ای از خون ایشان جیحونی روان شد و قصاص هر تار مویی صد هزاران سر بر سر هر کویی گویی گردان گشت و بدل هریک دینار هزار قنطار پرداخته شد (1 /91/ 10-12).

2-3-1- توصیف کشتار مغولان:

جوینی با کمک تشبیه و استعاره و کنایه، توصیفات و تصاویر دقیقی از شدت کشتار مغولان ارائه کرده است: به قهر و قسر آن (جَند) را بگشادند و باب عفو مسامحت دربستند و به انتقام یک نفس، نقش وجود اکثر ایشان را از جریده احیا محو کردند (1 /67/ 16-18)؛ طلایه لشکر برو افتادند و از ایشان اثر نگذاشتند و روز دیگر که صحرا از عکس خورشید طشتی نمود پر از خون دروازه بگشادند و در نفار و مکاوحت بربستند (1 /80 / 7-8)؛ خانان و قوّاد و اعیان که از عزّت پای بر سر فلک می ­نهادند، دستگیر مذلّت گشته و در دریای فنا غرق شدند (1 /83/ 1-3)؛ بفرمود تا اهالی بلخ صغیر و کبیر، قلیل و کثیر را از مرد تا زن به صحرا راندند و بر عادت مألوف بر مئین و الوف قسمت کردند تا ایشان را بر شمشیر گذرانیدند و از تر و خشک اثر نگذاشتند. تا مدت‌ها وحوش از لحوم ایشان خوش عیشی می­ راندند (1 /104/ 1-4)؛ ارباب آن (بامیان) از باب مخاصمت و مقاومت درمی­آمدند ... چون آن را بگشاد، یاسا داد که هر جانور که باشد از اصناف بنی آدم تا انواع بهائم تمامت را بکشند (1 / 105 / 11-13)؛ چون باد به خیل خانه آمدند و اثر گرگ در رمه بنمودند (1 / 125/ 11)؛ مؤمنان را چون شتران ماهار زده ده ده و بیست بیست در یک رسن قطار می‌کردند و در طغار خون می‌انداخت تا زیادت از صدهزار را شهید کردند (1 /131/ 5).

2-3-2- توصیف ویرانی ­ها:

جوینی شدت خرابی و ویرانی شهرها و حصارها را با تعابیری چون یکسان‌شدن با راه، چون صحرا‌کردن، چونان کف‌دست‌شدن، سجده‌کنان سربرزمین نهادن، خاک‌گشتن، مثل بیابان هموارشدن و ... در قالب تشبیه و استعاره و کنایه و اغراق به تصویر کشید:

حصار و باره را با رهِ کوی یکسان کردند (1 /66/ 9)؛ حصار را صحرا کردند (1 /77/ 20)؛ تمامت باره را با ره برابر کردند (1 /94/ 5)؛ از تر و خشک اثر نگذاشتند ... و آتش در باغ شهر زدند و مقصور کردند تا فصیل  و سور و دور و قصور را خراب کردند (1 /104/ 4-9)؛  (تولی) اکناف چون کف دستی گردانید و گردن‌کشان را که سرافرازی می­ کردند در دست حوادث پایمال گردانید (1 /119/ 1و2)؛ باره چون خاک سرافکنده شد (2 / 49 / 20)؛ تمامت محلات و سرای‌ها چون سجده‌کنان سر بر زمین می‌نهادند (2 /73/ 1)؛ [ ایوان ] چون خاک به زاری تواضع پیشه گرفت (1 /140/ 15)؛ دیوارها و فصیل خاک گشت ... و عرصة آن حکم قاعاً صفصفاً گرفت (1 /83/ 10-14).

البته این ویرانی ­ها عموما با آتش‌زدن شهر همراه بود: آتش در محلات انداخته و بیشتر از شهر به چند روز سوخته شد (1 /82/ 10).

2-3-3- توصیف قتل و غارت مغولان و اسارت و آوارگی مردمان

جوینی در این موارد نیز با کمک تشبیه و استعاره و کنایه، صحنه ­های قتل و غارت مغولان و اسارت و آوارگی مردمان را با مهارت و ظرافت به تصویر کشیده است:

به خلاف خراسان و عراق که عارضة آن حمّی مطبقه و تب لازمه است  و هر شهری و دیهی را چند نوبت کُشش و غارت کردند (1 /75/ 7 و 8)؛ مغولان دندان انتقام تیز‌کرده و دهان حرص‌ گشوده که بار دیگر دستی بزنیم و کامی برانیم و خلایق را حطب تنور بلا سازیم و اموال و اولاد ایشان را غنیمت گیریم (1 /90/ 4-6)؛ تمامت فجّار و ابرار اترار را از پوشندگان خمار و متقلنسان به کلاه و دستار چون رمۀ گوسفند از شهر بیرون راندند و هرچه موجود بود از اقمشه و امتعه غارت کردند (1 / 65/ 14و 15)؛ از قنقلیان از مردینه به بالای تازیانه زنده نگذاشتند و زنان چون سرو آزاد آن قوم برده کردند ... و ارباب بخارا سبب خرابی بنات النعش‌وار متفرّق گشتند و به دیه ­ها رفتند و عرصة آن حکم قاعاً صفصفاً گرفت (1 /83/ 7-14).

در غارت‌ها، دفینه­ ها نیز مدنظر مغولان بود: مال‌هایی که بر روی زمین است تقریر آن حاجت نیست، آنچه در جوف زمین است بگویید (1 /81/ 20)؛ از استخراج مدفونات از نقود و تجملات گفتی اَخرَجَتِ الارضُ اَثقالها (1 /126/ 22).

2-4- واژگان پربسامد در تصویرپردازی­ های جوینی از صحنه ­های خشونت و کشتار مغولان:

انتخاب واژگان مناسب در تعابیر و تصاویر هنری یک عامل مهم بلاغت و زیبایی است. برخی واژه ­ها در تاریخ جهانگشا در به تصویرکشیدن صحنه­ های خشونت و کشتار مغولان، بسامد بیشتری داشتند و تصاویر درخور توجهی از آنها ساخته شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره می ­شود:

2-4-1- عناصر اربعه:

یکی از زمینه‌های هنرنمایی جوینی عناصر اربعه است. در تاریخ جهانگشا تصویرسازی‌های زیادی از عناصر اربعه به‌ویژه برای به تصویرکشیدن خشونت و کشتار مغولان در قالب تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل، ایهام و ایهام تناسب، تضاد، تناسب، اغراق، و ... صورت گرفته است که بیشترین آنها به‌صورت تشبیه و کنایه و تضاد است.

2-4-1-1- تشبیه:

جوینی در میان عناصر اربعه بیشترین تشبیه را از آتش و سپس باد ساخته است. این تشبیهات عموماً به‌صورت اضافۀ تشبیهی (تشبیه بلیغ اضافی) با اضافۀ مشبّهٌ‌به  به مشبّه هستند. ازلحاظ عقلی و حسی نیز اغلب از نوع تشبیه عقلی به حسی می باشند. عمده‌ترین تشبیهات تاریخ جهانگشا در ارتباط با عناصر اربعه و واژه‌های مترادف آنها که برای به تصویرکشیدن خشونت و کشتار و ویرانی مغولان استفاده‌شده عبارتند از:

آب و مترادفات و متشابهات آن:

این واژگان در تشبیهاتی بلیغ به‌عنوان مشبّه‌به ­هایی برای به تصویرکشیدن مفاهیمی چون قهر و بلا و غم و محنت و هلاکت و نابودی به‌کار رفته ­اند. وجه‌شبه آنها نیز بیانگر انبوهی و زیادی و وسعت و عمق فاجعه و بلاست: آب قهر ( 2 /100 / 5)؛ باران غم (2 /50/ 8)؛ سیلاب محنت (2 /272/ 11)؛ غرقاب هلاکت (1 /76/ 22)؛ غرقاب ندامت (2 /127/ 12)؛ دریای فنا (1/ 83 / 3)؛ دریای بلا (2 /141/ 13)؛ دریای هلاکت (2 /201/ 13)؛ بحار بوار (1 /95/ 9)؛ غِمار بوار (1 /123/ 11).

خاک و مترادفات و متشابهات آن:

این واژگان نیز در تشبیهاتی بلیغ به‌عنوان مشبّه‌به ­هایی برای به تصویرکشیدن مفاهیمی چون فنا و فتنه و غم و بدبختی ‌به‌کار رفته ­اند: خاک فنا ( 2 /143/ 7)؛ خاک غم (2 /111/ 6)؛ خاک ادبار (2 /163/ 14)؛ غبار فتنه(2/129/4)؛ گرد فتنه (3 / 51 / 13). وجه‌شبه خاک، فروگرفتن و وجه‌شبه غبار، برانگیختگی است.

باد و مترادفات و متشابهات آن:

جوینی از این واژگان در تشبیهات بلیغ به‌عنوان مشبّه‌به­ هایی برای به تصویرکشیدن شدّت و حدّت مفاهیمی چون فنا و بلا و جنگ و فتنه و طغیان و نیرنگ و بدبختی استفاده کرده:  باد فنا (1 /125/ 10)؛ باد هیجا (1 /117/ 21)؛ باد احتیال (1 /152/ 3)؛ باد طغیان (1 /156/ 23)؛ باد فتنه (2 /72/ 18)؛ باد قهر (2 /100/ 4)؛ تند باد خشم (1 / 61 / 22)؛ عاصفات ادبار (2 /77/ 7)؛ نکباء فتنه (1 /100/ 21)؛ نکبای نکبت (2 /77/ 8)؛ طوفان بلا (1 /103/ 13)؛ صرصر اذیت (2 /128/ 7).

آتش و مترادفات و متشابهات آن:

این واژگان نیز در تشبیهاتی بلیغ به‌عنوان مشبّه‌به­ هایی برای به تصویرکشیدن مفاهیمی چون خشم وغضب، فتنه و آشوب، بلا، ظلم، فنا، جنگ، هلاکت و اندوه به‌کار رفته ­اند و وجه‌شبه آنها شدّت و حدّت و سوزندگی و نابودکنندگی است: آتش غضب (1 / 61/ 22)؛ نایرة غضب (2 /176/ 1)؛ نایره بأس (2 /143/ 5)؛ آتش فتنه و آشوب (1 / 149/ 23)؛ آتش دمار (1 / 153/ 13)؛ آتش بلا (2 /103/ 4)؛ آتش ظلم (2 /278/ 17)؛ آتش اندیشه (2 /111/ 7)؛ آتش جنگ (2 /140/ 9)؛ آتش غارت و نهب (2 / 155/ 5)؛ آتش اضطراب (3 / 51/ 13)؛ آتش فنا (3 / 276/ 4)؛ تنور بلا (1/90/6)؛ تنور دمار (1 /123/ 11).

البته تشبیه سپاه و لشکر به آتش در برخی تشبیهات غیربلیغ جوینی هم با مفهوم کنایی وجود دارد: لشکر آتش‌آسا (2 / 55 / 16)؛ لشکری چون آتش سوزان (2 /140/ 6).

گاهی از این عناصر به‌صورت تشبیه و کنایه با هم ( تشبیه با معنی کنایی ) برای تصویر مفهوم سرعت و شتاب استفاده می ­شود: چون آتش (1 /99/ 2)؛ چون باد (1 /125/ 11)؛ چون سیل منحدر (2 /47 / 6).

2-4-1-2- تضاد همراه با کنایه و تشبیه و استعاره و مجاز :

یکی از مهم‌ترین آرایه‌هایی که در بافت کلام با عناصر اربعه ایجاد می‌شود تضاد است. این تضاد گاهی با کنار هم قرارگرفتن سادۀ چند عنصر از عناصر اربعه پدید می‌آید که چندان ارزش هنری ندارد؛ اما نویسنده توانایی همچون جوینی اغلب آنها را همراه با آرایه‌های دیگری از قبیل تشبیه، کنایه، استعاره، مجاز و ... عرضه می‌کند و بر شور و تحرّک و زیبایی و تخیّل عبارات خود می‌افزاید. چند نمونه از جهانگشا:

باد شمشیر آب­دارش، آتش در خرمن دشمن خاکسار انداخته (1 / 2/ 18)؛ (تضاد، کنایه، استعاره، تناسب)، تند باد خشم خاک در چشم صبر و حلم انداخت و آتش غضب چندان اشتعال گرفت که آب از دیدگان براند (1 /61/ 22)، ( تضاد، تشبیه، کنایه، مجاز، تشخیص، جناس، تناسب)؛ از آب بیرون آمد و چون آتش بر باد پایان روان شد (1 /72 / 10)، (تضاد، تشبیه، کنایه، مجاز)؛ تیغ آبدار و آتش فعل بود که باد او به هر کس رسید خاکسار شد (1/ 117/ 16)، (تضاد، تشبیه، کنایه، استعاره، جناس)؛ مجانیق را آتش در زد و خاکسار بر آب چون باد روان شد (2/ 26/ 5)، ( تضاد، تشبیه، کنایه، جناس، واج آرایی)؛ تند باد حمیّت آتش غضب در نهاد ایشان زده، شمشیر آبدارشان مخالفان را در خاک خسته (2/70 / 10)، ( تضاد، تشبیه، کنایه، مجاز، واج آرایی)؛ چون باد عرصۀ خاک می‌بسود و چون آتش هوای بالا می‌کرد (2 / 165/ 4)، ( تضاد، تشبیه، کنایه، اغراق)؛ چون سیل در انحدار و زفانۀ آتش در انصعاد، بر آب چون باد روان شد و سم اسبان خاک در چشم زمان می­کردند (3 / 118/ 5- 7)، ( تضاد، تشبیه، کنایه، تشخیص، تناسب، جناس، اغراق).

همان‌گونه که مشاهده می ­شود جوینی در اکثر شواهد بالا برای ایجاد تصویری دقیق ­تر هر چهار عنصر را همراه با آرایه‌های گوناگون دیگر در یک عبارت به‌کار گرفته است که نشان هنرمندی و مهارت او است. همچنین ترکیب‌سازی هنری او در استفاده از این عناصر نیز درخور توجه است: آبدار، خاکسار، بادپیما، آتش­فعل.

2-4-2- مشبّه ­های فنا و مترادفات آن

دریای فنا(1/ 83/ 3)؛ چاه فنا (1/ 127/ 4 و 9)؛ شمشیر فنا (1 / 135/ 2)؛ سنگ فنا (2 /31/ 11)؛ خاک فنا (2 /143/ 7)؛ باد فنا (1 /125/ 10)؛ آتش فنا (3 / 276/ 4)؛ شربت فنا (2 / 221/ 15)؛ شَرَک فنا (2 /162/ 12)؛ بحار بوار (1 /95/ 9)؛ غمار بوار (1 /123/ 11)؛ آبار بوار (1 /130/ 10).

این واژه­ ها برای تصویر وسعت و عمق، شدّت و حدّت، فروگرفتن، دردناکی و سوزندگی فنا است.

2-4-3- مشبّه­ های بلا

طوفان بلا (1 / 103 / 13)؛ دریای بلا (2/ 141/ 13)؛ تنور بلا (1/ 90 / 6)؛ آتش بلا (1/ 122/ 16)؛ نایرۀ بلا (3 / 55 /10)؛ صرصر نایرات فتن و بلا (2 / 143/ 7)؛ سیاط بلا ( 1/ 28/ 14)؛ تیّار بلا (1 /74/20)؛ عقاب طواحین بلا (1/ 97 / 6 )؛ دام بلا (2 /130/ 2)؛ محک بلا (1 /141/ 5)؛ روزن بلا (2 /116/ 13)؛ بند بلا و عذاب (2 / 272/ 11)؛ شراب بلا (2 / 272/ 22)؛ نمد بلا (2 /232/ 12).

این واژه­ ها برای تصویر شدّت، وسعت، دردناکی، سوزندگی، گردش و حرکت، تسلّط، سختی و گرفتاری بلا است.

2-4-4- مشبّه ­های فتنه

غبار فتنه (1 / 62/ 17)؛ گرد فتنه (3 /51/ 13)؛ نکباء فتنه (1 / 100/ 21)؛ باد فتنه (2 / 72/ 18)؛ صرصر نایرات فتن و بلا (2 /143/ 7)؛ آتش فتنه و آشوب (1 / 149/ 23)؛ دریاهای فتنه (3 / 55/ 9).

این واژه ­ها برای تصویر برانگیختگی، شدّت و حدّت، سوزندگی و وسعت فتنه به‌کار گرفته شد.

2-4-5- آفتاب و طلوع و غروب آن

جوینی تعابیر و تصاویر خیال‌انگیز کنایی و استعاری و تشبیهی فراوانی از آفتاب و طلوع و غروب آن ارائه کرده است که بخش زیادی از آن با جنگ و کشتار یا فضای آن پیوند دارد و نقش مؤثری را در انتقال ذهن به فضای جنگ و نبرد و تقویت تصاویر مربوط به آن دارد به‌ویژه که معمولا نبردها با طلوع خورشید شروع می ­شود و با غروب آن پایان می ­یابد. تعبیراتی نظیر: سپردار مکّار (1 /93/ 4)؛ ترک تیغ‌زن (1 / 99/ 3)؛ سیّاف فلک (2/ 137/ 14) و عباراتی در قالب تشبیه و استعاره و کنایه برای طلوع خورشید و فرارسیدن روز مانند: شمشیر زنان صباح فرق شب را بشکافتند (1 /90/ 3)؛ ترک تیغ‌زن از مکمن افق سر بر زد (1 / 99/ 3)؛ جام افق از خون شفق مالامال شد (1 / 113/20)؛ سیّاف فلک تیغ بر کلّۀ شب راست کرد (2/ 137/ 14)؛ دست فلک تیغِ خرشید از نیام آفاق برکشید (2 /157/ 10)؛ سپاه سیا‌ه‌پوش شب، از طلایع تباشیرِ صباحِ روز پشت به هزیمت داد (3 / 33 / 11)؛ یزک جمشید افلاک بر لشکر شام شبیخون کرده بود (3 / 44/ 9)؛ چاووشان جمشیدِ فلک تیغ‌های درفشان از نیام افق برکشیدند (3 /125/ 10).

یا این تصاویر غروب خورشید که تصویر غم و اندوه را تداعی می­ کند:

به وقت آن که قرص خور، خور معدۀ زمین شد (1 /71 / 18)؛ روزگار به لباس ختائیان مشرک سیاه‌گلیم شد (1/94/ 4)؛ ردای نورِ خور، از جور ظلمت شام منطوی می ­شد (1 /100/ 10)؛ روزگار لباس سوکوار پوشید (1 /126/ 13).

2-5- جایگاه صورچهارگانه خیال (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) در تصویرپردازی‌های جوینی از خشونت و کشتار مغولان

در به‌کارگیری صورخیال برای به تصویرکشیدن خشونت و کشتار مغولان بیشترین استفاده جوینی از تشبیه است که در مثال‌ها و نمونه­ های پیشین مشاهده شد و نیازی به ذکر مجدد آنها نیست. بعداز تشبیه، جوینی بیشترین استفاده را از کنایه به‌ویژه کنایه فعلی کرده است و سپس استعاره به‌ویژه مکنیه از نوع تشخیص آن و سپس مجاز که در ادامه به نمونه­ هایی از آنها اشاره می­ شود.

2-5-1- کنایه:

الف) کنایۀ موصوف:

باد پایان: اسبان تیز رو (1 /72 / 10)؛ سیّاف فلک، خورشید (2 /137/ 14)؛ بقایای شمشیر، زنده‌ها (2/ 221/ 3)؛ گردن‌کشان، دلیران و پهلوانان (1 / 32/ 5)؛ ابناء‌النعش، جنازه، جسد (2 / 189/ 15)؛ ابنای زین و رخش، سواران ماهر و شجاع (3 /118/ 1).

ب ) کنایۀ صفت: 

چون کوه آهنین، مقاوم و نیرومند ( 3/ 121/ 3)؛ سنگ‌دلی، بی‌رحمی (3/ 121/ 5)؛ مور عدد، بی‌شمار (3/ 123/ 12)، چون برق، سریع (2/ 93/ 3)؛ چون باد، سریع (3 / 118/ 5).

ج ) کنایۀ نسبت (فعلی):

بیشترین کنایه‌های تاریخ جهانگشا از نوع کنایه فعلی است و در این میان کنایات مربوط به جنگ و یورش و کشتار بیشترین بسامد و تنوع را دارند. نمونه ­هایی از کنایه‌ها مربوط به جنگ و یورش:

از مکامن گشاده شوند، حمله کنند (1 /35 / 2)؛ سینه فرا کار نهادند، به جنگ پرداختند (1 / 51 / 11)؛ کمان‌ها را خم دادند، آمادۀ تیراندازی شدند (1 / 82 / 14)؛ گوی از شیران ربوده بود، در شجاعت از شیران سبقت گرفته بود، بسیار شجاع بود (1 / 82/ 18)؛ تیری غرق کرد،  باکشیدن کمان تا انتها، تیری به‌شدّت پرتاب کرد (1 / 89/ 9)؛ لوای محاربت رفع کرد، آمادۀ جنگ و نبرد شد ( 2 /7/ 16)؛ بر سرِ ملک دینار دوانید، به ملک دینار حمله و یورش برد (2 /20/ 16)؛ پیش‌از آنکه اهل بغداد شام خورند، وزیر را چاشتی چاشنی بدادند، در جنگ و حمله بر اهل بغداد سبقت گرفتند (2 / 33/ 12)؛ تا آن جماعت از چاشت فارغ شدند از ایشان شام انتقام خوردند، در حمله و انتقام بر آنها سبقت گرفتند (2 / 69/ 2)، پیش‌از وصول به شام، مهمان بیگانه سحر خورد، دشمن در جنگ پیشی گرفت و شبیخون و حملۀ ناگهانی کرد (2 / 188/ 16)؛ پای ثبات بیفشارد، پایداری و مقاومت کند (2 /35/ 2)؛ روی بر تابیم و پشت نماییم، فرار کنیم (2 /35/ 3)؛ برباد دهد، نیست و نابود کند (2 /77/ 8)؛ دامن از جنگ درچیدند، دست از جنگ کشیدند (2 /104/ 3)؛ خاک در چشم روزگار کردند، گرد و غبار به آسمان رساندند (2 / 104/ 6)؛ کمر بست، آماده شد (2 / 188/ 17)؛ از شمشیر باز پس ماندند، زنده ماندند (3 / 9/ 10)؛ روی نمی‌تافتند، نمی‌گریختند (3 /127/ 10)؛ دست از جنگ باز گیرد، جنگ را رها و تمام کند (3 / 128/ 14)؛ پای از مکاوحت کشیده کند، جنگ را رها کند (3 / 128/ 14)؛ دامن از حرب باز چیدند، به جنگ خاتمه دادند (3/ 129/ 1).

- کنایه‌های مربوط به مرگ و قتل :

نکتۀ درخور توجه در کار جوینی این است که او در اثرش، بیش‌از پنجاه تعبیر کنایی و عموماً با بار معنایی متفاوت از مفهوم مرگ و قتل آورده که در کمتر کتابی به این‌همه تعابیر گوناگون و متنوع از این موضوع می‌توان برخورد کرد و این خود تأیید دیگری است بر توانایی و خلّاقیت جوینی در نویسندگی. برخی تعبیرات کنایی جوینی از مفهوم کشتن و قتل که گاهی با تشبیه و استعاره نیز همراه است؛ عبارتند از:

سربرداشتن (1 / 23/ 14)؛ دماربرآوردن (1 / 28/ 14)؛ روی حیات کسی را سیاه‌کردن (1 / 35 / 2)؛ از میانه بیرون‌کردن (1 / 47/ 15)؛ از ربقۀ حیات بیرون‌کشیدن (1 /56/ 9)؛ کأس فناچشانیدن و لباس بقا پوشانیدن (1 /66/ 13)؛ از جریده احیا محوکردن (1 /67/ 16)؛ شربت بدگوار [مرگ] به کسی‌دادن (1 / 68 / 12)؛ سر نرم‌کردن (1 / 89/ 17)؛ خلایق را حطب تنور بلاساختن (1 /90/ 6)؛ بر شمشیرگذرانیدن (1 / 104/ 3)؛ پستان منیّت در دهان حیات‌نهادن (1 /107/ 15)؛ به حشوۀ خاک تیره‌رساندن (1 /118/ 2)؛ اثر گرگ در رمه‌نمودن (1/ 125/ 11)؛ در طغار خون‌انداختن ( 1/131/ 6)؛ بر شمشیر عرض‌دادن (1 / 202/ 7)؛ به دوزخ‌فرستادن (2 / 8 / 9)؛ طعمۀ شمشیرکردن (2 /20 / 17)؛ روح کسی را به مرکز اصلی‌سپردن (2 /31/ 17)؛ کاروان عمر کسی را قطع‌کردن (2 /60/ 7)؛ انسلال از ربقۀ حیات (2 /64/ 6)؛ بی‌جان‌کردن (2 / 99/ 100)؛ از دست برگرفتن (2/ 125/ 13)؛ برخاک‌انداختن (2 / 164/ 2)؛ برباددادن (2 /164/ 7)؛ آن جام زهر مذاق را بر دست ‌سی‌نهادن (2 /210/ 13)؛ بر شمشیر فنا گذرانیدن (2 /217 / 13)؛ بر باد فنا دادن ( 2/221 / 3)؛ شربت فنا چشانیدن (2 /221/ 15)؛ به زبانیه تسلیم‌کردن (3 /61 / 3)؛ از راه برداشتن (3 /129/ 12)  و ...

برخی تعبیرات کنایی او از مردن و مرگ نیز به شرح زیر است:

باز برنخاستن (1/ 29/ 4)؛ به جوار حق‌رسیدن (1 /58/ 13)؛ از دارالقضا منشور اجل به عزل کسی نافذگشتن (1 /69 / 19)؛ تجرّع کؤوس هلاکت‌کردن (1 /95 / 15)؛ فروشدن (1 /191/ 11)؛ از دنیا به عقبی‌‌رسیدن (2 /22 / 11)؛ آفتاب دولت و حیات کسی به زوال‌رسیدن (2 /30/ 7)؛ دفین خاک‌گشتن (2 /35/ 7)؛ از دار فنا به محل بقا کوچ‌کردن (2 / 39 / 13و46 / 15)؛ به اجل موعودرسیدن (2 / 54/ 13)؛ سرباختن (2 / 58/ 9)؛ از میان آشنایان بیگانه‌شدن (2 / 116/ 14)؛ جان به حق تسلیم‌کردن (2 / 116/ 21)؛ به موضعی که مراجعت  نیست روان‌شدن (2 / 225/ 3)؛ از منزل فنا به مرحل بقا کوچ‌کردن (2 / 258/ 4)؛ بی‌روح‌ماندن (3 /132/ 1)؛ در پای هلاکت نرم‌شدن (3 / 221/ 5) و ...

همان‌گونه که اشاره شد هر کدام از این تعبیرات کنایی بار معنایی به‌خصوصی دارند؛ به‌عنوان مثال برخی از آنها بیانگر شدّت و وسعت قتل و کشتارند؛ مانند «اثر گرگ در رمه نمودن»؛ «اثرنگذاشتن»؛ برخی تعبیرات اختیاری‌نبودن مرگ و دخالت تقدیر و روزگار را می ­رسانند؛ مانند «از دارالقضا منشور اجل به عزل او نافذ گشت»؛ «به اجل موعود رسید»؛ برخی تعبیرات بیانگر جان‌دادن یا کشتار سخت و دردناکند؛ مانند: «دمار برآوردن»؛ «بر شمشیر گذرانیدن»؛ «به دو نیم زدن»؛ «در پای هلاکت نرم‌شدن»؛ نوع بیان برخی تعبیرات احترام آمیز و با هاله ­ای از معنویت همراه است؛ مانند «لباس بقا پوشاندن»؛ «به جوار حق رسیدن»؛ «جان به حق تسلیم‌کردن» و برخی نیز با نوعی تنفر و بی‌احترامی نسبت به مخاطب بیان شده‌اند؛ مانند «به دوزخ فرستادن»؛ «به زبانیه تسلیم‌کردن». در برخی تعبیرات نیز صورخیال پررنگتر و به‌اصطلاح ادبی‌تر است؛ مانند «پستان منیّت در دهان حیات کسی نهادن»؛ «کاروان عمر کسی را قطع‌کردن»؛ «آفتاب دولت و حیات کسی به زوال‌رسیدن» و . . . از این مثال ­ها و نمونه ­ها معلوم می­ شود که جوینی در ارائۀ مطالب، علاوه‌بر مایه­ های زبانی و ادبی، به عنصر تازگی و خلاقیت نیز توجه داشته و از تکرار ساده و غیرهنری مضامین پرهیز کرده است و اگر مضمونی را چند بار تکرار نموده، هر بار لباس تازه­ای بر اندامش پوشانده و مأموریت تازه­ای به او داده است.

2-5-2- نمونه ­هایی از استعاره:

استعاره مکنیه از نوع تشخیص:

دندان انتقام(1 /90/ 4)؛ دهان حرص (1 / 90/ 5)؛ تنگ مکاوحت (1 / 93/ 6)؛ روزگار به لباس ختائیان مشرک سیاه‌گلیم شد (1/ 94/ 4)؛ شست قضا (1 / 105/ 13)؛ پستان منیّت (1 /107/ 15)؛ روزگار لباس سوگوار پوشید (1 / 126/ 13)؛ طعمۀ شمشیر (2 / 20/ 17)؛ گردن مقاومت (2 / 57/ 5)؛ دست مصادمت (2 / 57 / 5)؛ آفتاب اگر به مقارنۀ ایشان گراید چون ماه شب روی آغاز کند و بهرام اگر در مقابلۀ تیر آن طایفه آید چون زهره مشتری سلامت شود (3 / 116/ 10 تا 12).

استعارۀ مصرّحه و تبعیّه:

جهان از نعرۀ مردانِ رعد آواز و شیران بجوشید (3 / 125/ 10)؛ بجوشید، به لرزه و تلاطم درآمد.

 تهکمیه:

او نیز بر سر جراحت­ها مرهمی نهاد و هرکس را که یافتند از ربقۀ حیات برکشیدند و شربت فنا چشانیدند (1/ 128/ 8 و 9).

2-5-3- نمونه ­هایی از مجاز:

به هر قطره­ای از خون ایشان جیحون روان شد ( 1/ 61 / 11)، جیحون، مجازاً رود بزرگ (به علاقۀ خاص و عام)؛

  • کار تنگ شد (1 / 71 / 17) تنگ، مجازاً سخت و دشوار ( به علاقۀ سببیّه)؛
  • کأس حرب را کاسۀ چرب دانند (1 /76 / 8 و9) کاسه، مجازاً غذا (به علاقۀ ظرف و مظروف)؛
  • تجرّع کؤوس هلاکت (1 / 95/ 15) کؤوس، پیاله ها مجازاً شراب ( به علاقۀ ظرف و مظروف)؛
    • آب صفایح کتائب ببرد (1 / 159/ 15) آب، مجازاً آبرو، اعتبار ( به علاقۀ سببیّه)؛
    • کوه پای وطأت آن ندارد (2 / 46/ 6) پا، مجازاً توان و قدرت، پایداری ( به علاقۀ آلیّت).

 

  1. نتیجه

تاریخ جهانگشای جوینی مهم‌ترین و معتبرترین اثری است که حملات ویرانگر مغولان به ایران را به تصویر کشیده است. این اثر که بخش مهمی از آن به نثر فنّی نگارش یافته است، جولانگاه انواع و اقسام آرایه‌های ادبی و تصویرپردازی‌های هنرمندانه است. از مطالعۀ تاریخ جهانگشا این احساس به خواننده دست می­دهد که جوینی علاوه‌بر برخورداری از مایه‌های فراوانی از آگاهی‌های علمی، ادبی، دینی و ... بر ابعاد و زوایای گوناگون زبان و امکانات فراوان آن تسلّط کامل دارد و کلام همچون مومی در دست اوست که به‌هرصورت بخواهد آن را شکل می ­دهد و یا لباس­ های رنگارنگ و زیبا و متنوعی بر اندام آن می ­پوشاند. علاوه‌بر این وی دارای روح و ذهنی حساس و دقیق است که به‌خوبی احساسات و تاثّرات عمیق درونی و روحی خود را در برخورد با حوادث و ماجراها با کمک تعابیر و تصاویر زیبا و اثرگذار ادبی منتقل و منعکس می ­کند.

جوینی بااستفاده از تشبیهات مناسب و زیبا و تعابیر کنایی گوناگون، همچنین انتخاب واژگان مناسب، توانست توصیفات و تصاویر دقیقی از صفات و ویژگی­ های لشکریان مغول، حملات برق آسا و ویرانگر آنها و توصیفات و تصاویر دردناک و درعین‌حال روشن و دقیقی از ویرانی­ ها و قتل­ ها و غارت‌های مغولان را ارائه کند. علاوه‌بر استفاده بجا و مناسب از آرایه‌های مختلفی چون تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تضادها و تناسب ­ها، ایهام ­ها و ...، استفاده از آرایه ­های لفظی بدیعی مانند انواع سجع و جناس و ایجاد موسیقی کلام و همچنین استفاده از واژگان و تعابیر و توصیفات دقیق و مناسب و بیان برجسته برای ایجاد تصاویر و همچنین افزودن صفات مناسب به واژگان مشبّهٌ‌به شگردهای بلاغی دیگر جوینی است که تصاویر لشکریان خون‌خوار مغول و حملات ویرانگر آنها را همراه با قتل ­ها و غارت‌ها و جنایت‌هایشان به زیبایی و ظرافت همچون تابلویی در برابر خواننده به تصویر کشیده است.

تنوع و ابتکار و دوری از تکرار و ابتذال در صورخیال جهانگشا به‌صورت ابداع مضامین و تعبیرات و ترکیبات متنوّع به‌روشنی دیده می ­شود. همچنین با توجه به بسامد صورخیال در تاریخ جهانگشا که به‌ترتیب عبارتند از تشبیه، کنایه، استعاره و مجاز هماهنگی تصاویر و صورخیال با محتوا و موضوع اثر به‌خوبی رعایت شده است. ازآنجایی‌که اضافه‌های تشبیهی و استعاری در تاریخ جهانگشا بسیار زیاد است، تصاویر او بیشتر فشرده و موجز است نه گسترده و تفصیلی. تصویرهای تاریخ جهانگشا اغلب زنده و پویاست و این نکته به‌خصوص از حجم بالای استعارۀ تشخیص و کنایات فعلی در جهانگشا اثبات‌شدنی است. فرهنگ اسلامی و دید مذهبی در تصویرهای جوینی محسوس است. جوینی از عناصر اسلامی و عربی و قرآنی بیشتر از عناصر قدیم ایرانی استفاده کرده است. تصاویر جوینی در زمینۀ طبیعت و استفاده از عناصری همچون آفتاب، ستارگان، رعد و برق، عناصر اربعه، سیل، باد، باران، طوفان، دریا و ... نیز فراوان و درخور توجه است. همچنین حیواناتی چون شیر، گرگ، مار، باز، عقاب و نهنگ و حتی عناصر ماورای طبیعت مانند اجل، قضای بد، فرشتگان مرگ و ... نیز در تصویرسازی­ ها نقش برجسته­ ای داشتند.

اگر چه عموم آرایه‌های بدیعی تاریخ جهانگشا بیشتر جنبۀ تزیین دارند؛ اما صورخیال او این‌گونه نیستند و عموماً وسیله­ ای است برای القاء معانی ذهنی و نمایش صحنه ­ها و حالات و حوادث گوناگون. ازآنجایی‌که نثر جوینی یکدست نیست استفاده او از صورخیال و آرایه ­های ادبی نیز یکدست نیست و در برخی جاها به‌ویژه مقدمة مطالب، متن کاملا ادبی و فنّی است و به‌وفور از صناعات ادبی و صورخیال استفاده شده است.

اقبال‌آشتیانی، عباس (1388). تاریخ مفصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت (چاپ نهم). امیرکبیر.
پودات، پوران، صادقی‌گیوی، مریم، شیبانی‌اقدم، اشرف (1401). کارکرد صورخیال در تثبیت اقتدار سیاسی و دینی دولت‌ها در جهانگشای جوینی. زبان و ادبیات فارسی، 30(93)، 59-85. http://dx.doi.org/10.52547/jpll.30.93.59
جوینی، عطاملک (1370). تاریخ جهانگشای جوینی (محمد قزوینی، مصحح؛ چاپ چهارم). ارغوان.
چهری، طاهره، سالمیان، غلامرضا، و بهرامی، روح الله (1399). تبیین گفتمان متناقض جوینی مبتنی بر رد و قبول مغول در جلد اول تاریخ جهانگشا. جستارهای تاریخی، 11(1)، 1-40. https://doi.org/10.30465/hcs.2020.5821
خاتمی، احمد، عرب اُف، آرزو (1389). مغول ستیزی عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا. تاریخ ایران، 3(3)، 27-48.
رازی، شمس قیس (1373). المعجم فی معاییر اشعار العجم (سیروس شمیسا، مصحح؛ چاپ اول). فردوس.
رخشنده­مند، علی‌سینا (1390). نقد استعاره تمثیلیه در کتب بلاغی. فنون ادبی، 3(2)، 117-138.
شفیعی‌کدکنی، محمدرضا (1370). صورخیال در شعر فارسی (چاپ چهارم). آگاه.
شفیعیون، سعید (1398). نقد و تحلیل نگاهی تحلیلی به علم بیان. پژوهشنامة انتقادی متون و برنامه­های علوم انسانی، 19(3)، 129-151. https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3993
شمیسا، سیروس (1376). سبک شناسی نثر (چاپ اول). میترا
شمیسا، سیروس (1386). بیان (چاپ سوم). میترا
صفا، ذبیح الله (1368). تاریخ ادبیات در ایران (ج. 2؛ چاپ ششم). فردوس.
طهماسبی، فریدون، و تلاوری، پگاه (1391). بررسی و تحلیل تشبیهات و استعارات تاریخ جهانگشای جوینی. فنون ادبی، 3(2)، 55- 72. https://liar.ui.ac.ir/article_19656.html
عسکری، علی (1387). صورخیال در تاریخ جهانگشای جوینی [طرح پژوهشی منتشر نشده]، دانشگاه پیام نور استان مازندران.
فتوحی رودمعجنی، محمود (1393). بلاغت تصویر (چاپ سوم). سخن.
کاردگر، یحیی (1399). بازخوانی و بازنگری استعاره در کتابهای بلاغی فارسی. فنون ادبی، 12(1)، 134-150.